در گوشهای ز صحن تو قلبم نشسته است دل، طوقِ الفتی به ضریح تو بسته است چون دشتهای تشنه در این آستان قدس در انتظار ابر عنایت نشسته است چون ذره بر ضریح خود ای روح آفتاب! ما را قبول کن که دل ما شکسته است فوج کبوتران تو آموخت …
در گوشهای ز صحن تو قلبم نشسته است دل، طوقِ الفتی به ضریح تو بسته است چون دشتهای تشنه در این آستان قدس در انتظار ابر عنایت نشسته است چون ذره بر ضریح خود ای روح آفتاب! ما را قبول کن که دل ما شکسته است فوج کبوتران تو آموخت …