اطـلاعیه بـروزرسانی و تـخفیف هـای ویژه سـایت :

جدیدترین نوشته ها

چه فرقی می کند؟

کوه باشی، سیل یا باران چه فرقی می‌کند سرو باشی، باد یا توفان چه فرقی می‌کند   مرزها سهم زمینند و تو اهل آسمان آسمان شام یا ایران چه فرقی می‌کند   قفل باید بشکند، باید قفس را بشکنیم حصر “الزهرا” و آبادان چه فرقی می‌کند   مرز ما عشق …

توضیحات بیشتر »

به یاد چایی شیرین کربلایی‌ها

هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد خوشا به حال خیالی که در حرم مانده و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد به یاد چایی شیرین کربلایی‌ها لبم حلاوت “احلی من العسل” دارد چه ساختار قشنگی شکسته‌است خدا درون قالب شش‌گوشه …

توضیحات بیشتر »

باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام

باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام باز هم زائرتان نیستم از دور سلام با زبانی که به ذکرت شده مامور سلام به سلیمان برسد از طرف مور سلام   کاش سمت حرمت باز شود پنجره ها باز از دوریت افتاده به کارم گره ها   ننوشته ست گنهکار …

توضیحات بیشتر »

غمش بیشتر است

آن که در بین کریمان کرمش بیشتر است به کسی کم هم اگر داد کمش بیشتر است خال ابروی تو بر حسن تو میافزاید این ترازو که تو داری گرمش بیشتر است عشق از حسن حسن حصن حصین ساخته است شاد باد آن که در این عشق غمش بیشتر است …

توضیحات بیشتر »

کعبه‌ای خونین فراخوانده سپاه فیل را

کعبه‌ای خونین فراخوانده سپاه فیل را تا ببینی بار دیگر بارش سجیل را   با لب خشکیده افتاده است آنکه گر لبی تر کند تا خیمه‌گاهش می کشاند نیل را!   لیله‌القدری که می‌گفتند عاشورای اوست دفعتا افتاده تا معنا کند “تنزیل” را!   عیب خنجر نیست ابراهیم! مقتل را …

توضیحات بیشتر »

در جنت قم عطر خراسان تو داریم

امشب که غم شام غریبان تو داریم چشم کرم از سفره احسان تو داریم دل را همه بر پنجره فولاد تو بستیم نور بصر از گنبد و ایوان تو داریم با کاسه دل بر سر راه تو نشستیم ما خیل گدا، چشم به دستان تو داریم لب های تو خشکند …

توضیحات بیشتر »

معنی کنم این سوره مکی مدنی را

راندم ز جبین جلوه دنیای دنی را تا درک کنم آرزویی ناشدنی را سرخ آمدم از وادی بطحا که ببینم سودا زده آن گنبد سبز چمنی را این عطر کدامین گل خوشبوست که کرده است دیوانۀ دیوانه اویس قرنی را آن چیست در این شمع که خوش کرده به هم …

توضیحات بیشتر »

شکافی بر تن کعبه است که مولا به سر دارد

شکاف آیا دلیلش چیست وقتی خانه در دارد کسی باید که از این راز کعبه پرده بردارد   به دنبال چه می‌گردند گرد کعبه حاجی‌ها؟ به غیر از آن شکاف حیدری چیزی مگر دارد؟   بیا و سنگ حیدر را بزن بر سینه ای حاجی که از خشت و گل  …

توضیحات بیشتر »

حالا بیا و جمع کن خاکسترم را

با رفتنت خالی مکن دور و برم را پاشیده تر از این مگردان لشگرم را   ای نیمه ی مجروح من ای کاش با تو در خاک بگذارند نیم دیگرم را   بعد از تو ای سرو شکسته تا قیامت از خجلتم بالا نمی گیرم سرم را   باور نمی …

توضیحات بیشتر »

زمین کارزار ما تل‌آویو است، تهران نه

یکایک سر شکست آن روز، امّا عهد و پیمان نه غم دین بود در اندیشه‌ی مردم، غم نان نه شبی ظلمانی و تاریک حاکم بود بر تهران به لطف حضرت خورشید، امّا بر خراسان نه کبوترهای گوهرشاد بودیم و صدای تیر پریشان کرد جمع یک‌دل ما را، پشیمان نه سراسر، …

توضیحات بیشتر »

شده نزدیک‌تر از قبل شهادت به علی

شده نزدیک‌تر از قبل شهادت به علی اقتدا کرده به همراه جماعت به علی با سر تیغ جداکردنشان دشوار است بس که چسبیده در این لحظه عبادت به علی فرق شمشیر عرب با همه در یک چیز است به عقب خم شده از شرم اصابت به علی لااقل قاتل او …

توضیحات بیشتر »

کو شب قدر که قرآن به سر از تنگ‌دلی

کو شب قدر که قرآن به سر از تنگ‌دلی هی بگویم بعلیّ بعلیٍّ بعلی مطلعُ الفجر شب قدر، سلام تو خوش است اُدخلو‌ها بسلامٍ ابدیٍ ازلی اولین پرسش میثاق ازل را تو بپرس تا الستانه و مستانه بگوییم بلی همه قدقامتیان را به تماشا بنشان تا مؤذن بدهد مژده‌ی خیرالعملی …

توضیحات بیشتر »

چون شیشه عطری که درش گم شده باشد

بگذار که این باغ، درش گم شده باشد گل‌های ترش، برگ و برش گم شده باشد جز چشم‌به‌راهی به چه دل خوش کند این باغ؟ گر قاصدک نامه‌برش گم شده باشد باغ شب من کاش درش بسته بماند ای کاش کلید سحرش گم شده باشد بی اختر و ماه است …

توضیحات بیشتر »

گفته‌ای روضه عباس خودت می آیی

عمر ما می رود و فرصت جبرانی نیست حاصل غفلت ما غیر پشیمانی نیست پیر ها هم ز فراق تو جوانمرگ شدند غم هجران تو را حیف که پایانی نیست از صف منتظران تو جدا خواهد ماند هر که دلبسته یاران خراسانی نیست گفتی و گوش ندادم که دل شیعه …

توضیحات بیشتر »

دور دستاس تو می‌چرخند گندم‌زارها

بی‌نگاهت بی‌نگاهت مرده بودم بارها ای که چشمانت گره وا می‌کند از کارها مهر تو جاری شده در سینه‌ی دریا و رود دور دستاس تو می‌چرخند گندم‌زارها باز هم چیزی به جز نان و نمک در خانه نیست با تو شیرین است اما سفره‌ی افطارها باغ غمگین است لبخندی بزن …

توضیحات بیشتر »

بی روی علی شعر من آرایه ندارد

بی روی علی شعر من آرایه ندارد بی اذن علی، نطق، درونمایه ندارد بی نام علی قرآن یک آیه ندارد بی حب علی دین بخدا پایه ندارد عمری پدرم گفت که فرزند خلف باش یعنی که فقط بنده ی سلطان نجف باش یاسین رخ و رحمان دل و توحید مقام …

توضیحات بیشتر »