اطـلاعیه بـروزرسانی و تـخفیف هـای ویژه سـایت :

عاشقانه

خدایا تو را قسم به برکت گندم زار…

خدایا تو را قسم به برکت گندم زار…
من را به گونه ای بساز،
شکل بده و بتراش،
تا هرکجا نفرت است عشق باشم،
هر کجا کینه است عفو باشم،
هرکجا یاس است امید شوم،
و هرکجا غم است شادی شوم.

من میخواهم همه را ببخشم و از ته دل به تمامی موجودات عشق بورزم.

خدایا عاشقت هستم من را عاشقانه دوست بدار.

ﻋﺎﺷﻘﻢ… ﺍﻫﻞ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻮﭼﻪ ﺑﻦﺑﺴﺖ ﮐﻨﺎﺭﯼ

ﻓﺮﯾﺪﻭﻥ ﻣﺸﯿﺮﯼ:
ﻋﺎﺷﻘﻢ…
ﺍﻫﻞ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻮﭼﻪ ﺑﻦﺑﺴﺖ ﮐﻨﺎﺭﯼ،
ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩﺍﺵ ﭘﺎﯼ ﺑﻪ ﻗﻠﺐ ﻣﻦِ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻧﻬﺎﺩﯼ!
ﺗﻮ ﮐﺠﺎ؟
ﮐﻮﭼﻪ ﮐﺠﺎ؟
ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﺎﺯ ﮐﺠﺎ؟
ﻣﻦ ﮐﺠﺎ؟
ﻋﺸﻖ ﮐﺠﺎ؟
ﻃﺎﻗﺖِ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺠﺎ؟
ﺗﻮ ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻭ ﻧﮕﺎﻫﯽ،
ﻣﻦِ ﺩﻟﺪﺍﺩﻩ ﺑﻪ ﺁﻫﯽ…
ﺑﻨﺸﺴﺘﯿﻢ؛
ﺗﻮ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﻭ
ﻣﻦِ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﭼﺎﻫﯽ…
ﮔُﻨﻪ ﺍﺯ ﮐﯿﺴﺖ؟
ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﺎﺯ؟
ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﻏﺎﺯ؟
ﺍﺯ ﺁﻥ ﭼﺸﻢِ ﮔﻨﻪﮐﺎﺭ؟
ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﺩﯾﺪﺍﺭ؟
ﮐﺎﺵ ﻣﯽﺷﺪ ﮔُﻨﻪِ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻭ ﻟﺤﻈﻪ ﻭ ﭼﺸﻤﺖ،
ﻫﻤﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﺑﮕﯿﺮﻡ…
ﺟﺎﯼ ﺁﻥ ﯾﮏ ﺷﺐ ﻣﻬﺘﺎﺏ،
ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻧﻈﺮ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪ ﻋﺸﺎﻕ ﺑﺒﯿﻨﻢ…

دلخوش به #بستنی، دلخوش به آبنبات

دلخوش به #بستنی، دلخوش به آبنبات
کودک تر از دلت، ساده تر از #لبات!

یعنی که خنده ات تکثیر دلخوشی است
اصلاً بیا بخند، #قربون_خنده_هات

یک شعر بی بدیل مثل خود منی
مفعول فاعلن، مفعول فاعلات!

از عشق، زندگی،… چیزی از این قبیل
در گوش من بریز/ پیمانه ی صدات

#چشمان_عاشقت چیز کمی که نیست!
اصلاً مرا بس است ته مانده نگات

برگشت می خورد چک های من به تو
سمت ِ نبودنت، راهی به ناکجات!

این جای شعر من، پایان قصه نیست
تکرار می شود در من «سه نقطه» هات …

 

یک لحظه دلم خواست که پهلوی تو باشم

یک لحظه دلم خواست که پهلوی تو باشم
بی‌محکمه زندانی بازوی تو باشم

پیچیده به پای دل من پیچش مویت
تا باز زمین‌خورده‌ی گیسوی تو باشم

کم بودنِ اسپند در این شهر سبب شد
دلواپسِ رؤیت شدن روی تو باشم

تو نصف جهانی و همین عامل شُکر است
من #رُفتگری در #پل.خواجوی تو باشم

#عاشقانه