بیا که شعرها همگی لنگ ماندهاند
صبحت به خیر ،حضرتِ مضمونِ هر غزل…
امشب نماز خود را بازم شکسته خواندم
امشب نماز خود را بازم شکسته خواندم
ذهنم پر از تو بود و با چشم بسته خواندم
ذهنم به دور دور است شاید که باز آیی
چون دور بودم از تو آنرا شکسته خواندم
سعید رنجبر
ﺁﻣﺪﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﻧﺸﺴﺘﯽ ﺑﻪ ﮔﻠﯿﻢ ﺩﻝ ﻣﻦ(بسیار زیبا)
ﺁﻣﺪﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﻧﺸﺴﺘﯽ ﺑﻪ ﮔﻠﯿﻢ ﺩﻝ ﻣﻦ
ﺟﺮﻡ ﻣﻦ ﭼﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﻌﺸﻮﻕ ﻧﻮﺍﺯﺕ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ
ﺭﻓﺘﯽ ﻭ ﺑﯽ ﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﯾﺶ ﻧﻤﻮﺩﯼ ﻣﺎﺭﺍ
ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﭼﻨﺪ ﻧﻈﺮ ﮐﻦ ﻧﮕﺮﺍﻧﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ!.
هرکس که نشد فدایی خامنه ای
هرکس که نشد فدایی خامنه ای
بی شک تو بدان فدایی مهدی نیست!
مثل شعری قابل تحسین که بی تشویق نیست
مثل شعری قابل تحسین که بی تشویق نیست
هیچ خطی مثل ابروی تو نستعلیق نیست!
گل نیست چنین سرکش و رعنا که تویی
گل نیست چنین سرکش و رعنا که تویی
مه نیست بدین گونه فریبا که تویی
غم بر سر غم ریخته آنجا که منم
دل بر سر دل ریخته آنجا که تویی
رهی معیری
با ترس و لرز، حرف دلم را زدم به تو (بسیار زیبا)
با ترس و لرز، حرف دلم را زدم به تو
من دال و واو و سین و تِ دارم تو را، بفهم
در نگاهم هر نگاهت صفحه صفحه شعر شد
در نگاهم هر نگاهت صفحه صفحه شعر شد
امشب از دیوان عشقت رونمائی می کنم
🙃🙂😐
صفایی بود دیشب با خیالت خلوت ما را
صفایی بود دیشب با خیالت خلوت ما را
ولی من باز پنهانی تو را هم آرزو کردم
چه خوشست راز گفتن به حریف نکته سنجی
چه خوشست راز گفتن به حریف نکته سنجی
که سخن نگفته باشی به سخن رسیده باشد
بیدل دهلوی
خود را به عبور میزند بی تو دلم
خود را به عبور میزند بی تو دلم
لبخند به زور میزند بی تو دلم
هر وقت که دیر میکنی مثل سه تار
در مایه شور میزند بی تو دلم…
خواب چشمان تو دیدم، بسترم آتش گرفت
خواب چشمان تو دیدم، بسترم آتش گرفت?
در هوایت پر گشودم، تا پرم آتش گرفت
من به یاد اسم تو با دردها خو کرده ام
نام تو بر لب نشست و حنجرم آتش گرفت?
تا طواف عشق بر شمع نگاهت کرده ام
بال من تنها که نه، خاکسترم آتش گرفت?
من غلام همت عشقم، طریقم عاشقی است
آنکه را عاشق تو کردی،لاجرم آتش گرفت?
شد عصایم عقل و منطق تا که پیدایت کنم
عقل مجنون تو گشت و باورم آتش گرفت?
خواستم حسن ختام این غزل باشی، ولی
یادت افتادم، قلم با دفترم آتش گرفت?
قهر چشمانت دلم را تکّه تکّه می کند
قهر چشمانت دلم را تکّه تکّه می کند
تو نباشی در وجودم درد چکّه می کند
سر بچرخان با دلم حرفی بزن ای مونسم
چون بخندی خنده ات بازار سکّه می کند
یک نفر هست که لب وا بکند می میرم
یک نفر هست که لب وا بکند می میرم
خنده ی معجزه آسا بکند … می میرم
در کنارش بخدا حس عجیبی دارم
بوسه موکول به فردا بکند … می میرم
جان من بسته به هر موی سیاهش شده است
تاری از زلف هویدا بکند …. می میرم …
یک ثانیه از عمر همین یک شب یلدا
یک ثانیه از عمر همین یک شب یلدا
باعث شده تا صبح به یمنش بنشینیم
ده قرن ز عمر پسر فاطمه(س) طی شد
یک شب نشد از هجر ظهورش بنشینیم…
اللهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
بگو به رکعت ِ چندم رسیده است نماز؟!
بگو به رکعت ِ چندم رسیده است نماز؟!
که با خیال ِ تو مشغولم و حواسم نیست
سجاد سامانی
بـــه یـــاد اولین بیت از کتــــابِ خواجــــه افتادم
بـــه یـــاد اولین بیت از کتــــابِ خواجــــه افتادم
شروع عشق شیرین است، بعدش دردسر دارد…
تو نیستی و دگر من نمی روم در خواب
تو نیستی و دگر من نمی روم در خواب
طبیب گفته بدون تو هیچ جا نروم
علی اکبر لطیفیان
مخواه مصلحت اندیش و منطقی باشم
مخواه مصلحت اندیش و منطقی باشم
نمی شود به خدا،پای عشق در کار است
محمد سلمانی
بامت بلند باد که دلتنگی ات مرا
بامت بلند باد که دلتنگی ات مرا
از هر چه هست “غیر تو” بیزار کرده است
فاضل نظرى