اطـلاعیه بـروزرسانی و تـخفیف هـای ویژه سـایت :

شب قدر

شکافی بر تن کعبه است که مولا به سر دارد

شکاف آیا دلیلش چیست وقتی خانه در دارد

کسی باید که از این راز کعبه پرده بردارد

 

به دنبال چه می‌گردند گرد کعبه حاجی‌ها؟

به غیر از آن شکاف حیدری چیزی مگر دارد؟

 

بیا و سنگ حیدر را بزن بر سینه ای حاجی

که از خشت و گل  این خانه لطفی بیشتر دارد

 

بیا! هرکس علی را دیده باشد کعبه را دیده

شکافی بر تن کعبه است که مولا به سر دارد

 

لباس کعبه را هر سال گیرم نو کنند اما

لباس نو به زخم کهنه‌ی او کی اثر دارد؟

 

دهان کعبه را بایست هم با نقره می‌بستند

که از اسرار صاحبخانه و مهمان خبر دارد

 

من از جهل عرب حیران که شق‌الکعبه را دیده

و از پیغمبر خود خواهش شق‌القمر دارد

 

علی را این و آن نون لنا خواندند و فهمیدم

چرا مولا همیشه با خودش  تیغ دوسر دارد

 

محمدحسین ملکیان

 

شده نزدیک‌تر از قبل شهادت به علی

شده نزدیک‌تر از قبل شهادت به علی
اقتدا کرده به همراه جماعت به علی

با سر تیغ جداکردنشان دشوار است
بس که چسبیده در این لحظه عبادت به علی

فرق شمشیر عرب با همه در یک چیز است
به عقب خم شده از شرم اصابت به علی

لااقل قاتل او بر سر پیمانش ماند
لااقل داشت از این حیث شباهت به علی

درد اینجاست که در دست دگر خنجر داشت
هرکه آمد بدهد دست رفاقت به علی

رنگ رو زرد، عبا سرخ، نپوشد شاهی
مثل این جامه که پوشاند سیاست به علی

روزگاری همه از تیغ دو دم می‌گفتند
افتخارش به عرب ماند، جراحت به علی!

کاسه‌ی شیری و دستان یتیمی لرزان
این خبر را برسانید سلامت به علی

محمدحسین ملکیان

کو شب قدر که قرآن به سر از تنگ‌دلی

کو شب قدر که قرآن به سر از تنگ‌دلی
هی بگویم بعلیّ بعلیٍّ بعلی

مطلعُ الفجر شب قدر، سلام تو خوش است
اُدخلو‌ها بسلامٍ ابدیٍ ازلی

اولین پرسش میثاق ازل را تو بپرس
تا الستانه و مستانه بگوییم بلی

همه قدقامتیان را به تماشا بنشان
تا مؤذن بدهد مژده‌ی خیرالعملی

ای خوشا امشب و بیداری و الغوث الغوث
خوش‌ترش خواب تو را دیدن و بیدار دلی

ای دریغا که شب قدر، علی را کشتند
قدرنشناس‌ترین امّت لات و هبلی

کسی آن سوی حسینیّه نشسته است هنوز
همه رفتند، شب قدر تمام است ولی،

باز قرآن به سرش دارد و هی می‌گوید
بحسین بن علیٍ بحسین بن علی

مهدی جهاندار