مهدی علی قاسمی
مدح و شهادت
شامل الطاف بی حدّ علی گردیده است
هر که را در این عزا با دیده ی تر دیده است
نوکر زهرا مقامش از مَلَک هم برتر است
خاک پاهایش مقدس ، جای آن بر دیده است
هر گنهکاری که آمد عبد این دربار شد…
…رحمت حق را به خود چندین برابر دیده است
لحظه ی جان دادنش هرکس که نوکر بوده است
صاحب این خانه را ساعات آخر دیده است
چندسالی می شود در فاطمیه چشم من
در میان روضه ها تا دیده نوکر دیده است
هرکه شد سینه زن او در قبالش خیر دید
منکر زهرا فقط در زندگی شر دیده است
با عنایات خود زهراست گر هر بنده ای
شیعه و دیوانه ی کوی علی گردیده است
همچو زهرا لعن کرده شیعه بعد از مصطفی
هرکسی را جای حیدر روی منبر دیده است
علت اسلام آن مرد یهودی روشن است:
دستهای بسته ی سردار خیبر دیده است
بعد از آن کوچه گرفته مجتبی لکنت زبان
پیر شد وقتی که خون سینه بر در دیده است
باید از فضه بپرسی که چه شد در پشت در
ماجرای پشت در را فضه بهتر دیده است
زخم پهلو ، خون سینه ، بازوی مجروح را
گر ندیده هیچ چشمی… چشم دختر دیده است
دخترش دق کرده از بس لاله های سرخ را…
…بر لباس مادر و بر روی بستر دیده است
*******************
غلامرضا سازگار
شهادت
جگرم خون و دلم سر به گریبان علی است
صبـح هـم در نظرم شام غریبان علی است
گرچـه بــا چـاه کنـد درد دل خــود ابراز
چـاه هـم بیخبـر از غصۀ پنهان علی است
سنــد غربـت مــولاست رخ نیلــیِ مــن
سنـد غربـت من، سینۀ سوزان علی است
بارهـا دشمـن اگـر آیـد و دستـم شکنـد
دست بشکستۀ من باز به دامان علی است
کافـران در حــرم وحــی نیــارید هجوم
به خدا قصد شما حمله به قرآن علی است
اهل یثرب ز چه از گریۀ من خسته شدید؟
دو سه روز دگری فاطمه مهمان علی است
درِ آتــش زده و نالــۀ مظلومــی مــن
سنـد مستنـد سوختـن جان علی است
رفتــم امــا جگــرم بهر علی میسوزد
به خدا خانۀ بیفاطمه زندان علی است
دارم امیـد کـه در حشر پریشان نشـود
حال آن سوخته جانی که پریشان علی است
داده تـاریخ بـه هـر عصـر، گـواهی میثـم
کـز ازل صبـر و رضـا پایـۀ ایمان علی است
**************************
سید حسن رستگار
مدح
اکثر اوقات دختر مثل مادر می شود
ارث مادر عاقبت از آنِ دختر می شود
حضرت زهرا اگر انسیه الحورا بود
دختر از این حیث با مادر برابر می شود
عطر یاس و بوی سیب آمیخته با نام او
با حضورش خانه ی حیدر معطر می شود
از دو دریا لؤلؤ و مرجان فقط حاصل نشد
آبشار صبر را سرچشمه کوثر می شود
نام زینب تا گره خوردست با نام حسین
عشق تفسیری از این خواهر برادر می شود
(شمه ای از داستان عشق شور انگیز)شان
از همه افسانه های عاشقی سر می شود
احسن الحال همه عشاق با امضای اوست
او بخواهد کربلای ما مقدر می شود
ذوالبیان ارثیه ی بابا برای دختر است
با همین ارثیه او در کوفه حیدر میشود
در دفاعِ از حرم عباس درسی داده است
نیزه میگوید فقط این کار با سر می شود
تار و پود چادر مادر اگر خاکی شده
سهم دختر نقش آتش روی معجر می شود
آخر هر روضه و مدحی که از دختر شده
یاد مادر میکنند و صحبت از در می شود
***********************
محمّد على مردانى
شهادت
عاقبت از بند غم شد خسته جان فاطمه
پرگرفت از آشیان مرغ روان فاطمه
گر بسوزد عالمى از این مصیبت نى عجب
سوخته یکسر زآتش کین آشیان فاطمه
وامصیبت بعد مرگ احمد ختمى مآب
دادن جان بود هردم آرمان فاطمه
آسمان شد نیلگون چون دید نیلى روى او
خُرد شد از ضربت در استخوان فاطمه
محسن شش ماهه اش در راه داور شد شهید
ریخت خون در ماتمش از دیدگان فاطمه
نیمه ی شب بهر تدفینش مهیّا شد على
عاقبت شد در دل صحرا مکان فاطمه
منع کرد از ناله طفلان را ولى ناگه ز دل
ناله ها زد همسر والانشان فاطمه
اى فلک ترسم شوى وارون که افکندى شرر
از غم مرگش به جان کودکان فاطمه
نیست «مردانى» نشان از تربت پاکش ولى
مهدى یى آید کند پیدا نشان فاطمه
************************
محمود ژولیده
بستر شهادت
یک نیم رخت عجیب ، برده به قمر
یک نیم رخت حجاب دارد چقدر
یک دست به دیوار گرفتی ، باشد
یک دست چرا مدام داری به کمر
چندین ثمر از تو باغبان دید ولی
یک شاخه چرا به پشت در داد ثمر
بازو و غلاف کی تفاهم دارند
مسمار کجا و سینۀ مرغ سحر
امروز به من عیان شده قول رسول
فرمود نیازی تو نداری به سپر
با دست شکسته اشک من پاک مکن
ای گوشۀ چشم زخمی ات پر ز گُهر
انگار خدا قنوت یک دستی را
مقرونِ اجابت تو کرده بهتر
این خانه که قتلگاه کوثر شده است
بهتر که شود خراب بر سر ، حیدر!
************************
حامد اهور
هجوم به بیت ولایت
چشمه در چشمه آتش آمده بود ، تا بجوشد به هرم کوثر تو
چه غم از تازیانه های کبود ، آب و آتش گذشته از سر تو
مشت کردی صدای حیدر را، گریه ی بی صدای حیدر را
روی دیوار سینه می کوبید ، ذوالفقارش به جای حیدر تو
می کشیدی و می کشید زمین ، می کشیدی و می کشید زمان
نقشی از چادری زمین خورده، نقشی از دستهای آخر تو
کوه هم بود خرد می گردید، در طوافی که دستهای تو داشت
می شدی دور و دورتر می شد، حجرالاسود مطهر تو
زخم ها می نشست و بر می خاست ، چشمهای تو روی خاک افتاد
توی قاب نگاه زاویه دار ، تار شد عکس سایه ی سر تو
کوچه، سیلی، شکستگی، تحقیر ، ضربه ، دیوار ، گوشواره ، حسن
خاطراتی که رفت بی نوبت ، از تماشای دیده ی تر تو
زخم می ریخت از سرا پایت ، شعله شد چشمهای دریایت
آمدی با خود آتش آوردی ، سر می انداخت تیغ باور تو
مسجد از پا نشست ، زانو زد ، کوچه دیوارهاش دل دادند
نور از راه آمد و شیطان ، تیغ انداخت در برابر تو
دست افتاده باز بالا برد، دست توحید را شبیه غدیر
باز دور سر تو می گردید ، مثل پروانه یارو یاور تو
مادر شعر های سرخ و کبود ، زخمی تیغ و بغض و آتش و دود
کاش از راه آسمان برسد، پسر خاکی دلاور تو
************************
غلامرضا سازگار
مصائب
زهرا همه جا یاور و غمخوار علی است
با پهلوی بشکسته طرفدار علی است
هر دست که حامی ولایت نشود
دستی که نبی بوسه زند یار علی است
***
گلخانه ی وحی طعمۀ آذر شد
گل رفت ز دست و غنچه اش پرپر شد
شد حرمت صدیقۀ کبری پامال
یک آیه جدا ز سورۀ کوثر شد
***
از شعلۀ نار گل به احمد دادند
بر بانوی وحی تحفه بی حد دادند
ضرب لگد و غلاف تیغ و سیلی
اجریست که بر آل محمد دادند
***
از هر طرفی که رهسپر می گشتم
پیش ضربات او سپر می گشتم
همراهم اگر نبود در کوچه حسن
تا خانۀ خود چگونه بر می گشتم
***
کی بود گمان به فتنه دامن بزنند؟
آتش به سرای حی ذوالمن بزنند
ای اهل مدینه از شما می پرسم
کی دیده سه نامرد به یک زن بزنند؟
************************
مجتبی حاذق
هجوم به بیت ولایت
شیخ عباس روضه میخواند، روضه از خانه ای که در دارد
بیت احزان شعر را گفتم، پدری چاه در نظر دارد
در صدا خورد لحظه ای بعدش پسری سمت در روان میشد
مادرش گفت با هزاران غم:پسرم صبر کن خطر دارد
بعد مادر به سمت در میرفت و در انگار داشت می لرزید
در ، تمامی غصه ام از اوست بگو دست از تو بردارد
پیش خود گفت دشمنی ظالم که علی مانده است و تنهایی
پشت در ماند مادری غمگین که بگوید علی سپر دارد
داد میزد پسر که تنها است به خدا مادرم در این کوچه
فکر میکرد داد و بیدادش ثمری میدهد , اثر دارد
بیعتی پشت ابر میماند و سیاهی به جای خورشیدی…
…مینشیند ولی نمیداند شب تاریک هم سحر دارد
**
آدمی را بگرد و پیدا کن که تنش پر ز زخم ها باشد
چون فقط اوست آنکه میفهمد چقدر زخم دردسر دارد
**
بعد از این شهر با تو ساکت شد و تو انگار گریه میکردی
مادرم,گریه را کمی بس کن که برای شما ضرر دارد
حال با اینکه از جراحت ها و نفس های سرد من گفتی
آه,این را بگو که از دردم پدرت تا کجا خبر دارد!؟
************************
علی اصغر ذاکری
بستر شهادت
غم اشک می ریزد چرا از چشم هایت
اینقدر بی تابی نکن، زهرا فدایت
پیداست از دنیا دلت خیلی گرفته
از فرط گریه گاه می گیرد صدایت
این روزها در من چه می بینی که شبها
انگار سوز دیگری دارد دعایت
با این کبودی باز هم من آفتابم
ابری ست اما پس چرا حال و هوایت؟
یک وقت از احوال من غمگین نباشی
حتی به جان من همه درد و بلایت
در پیش عشق من به تو یک بار هیچ است
ای کاش صدها بار می مردم برایت
دیدم که جان هم پیش تو قابل ندارد
پس با خجالت ریختم آن را به پایت
************************
مرحوم تائب
بستر شهادت
نیلى بوَد ز سیلى بیگانه، روى من
داغ پدر، سپید نموده ست موى من!
شبهاى درد و ناله و غم، تا سپیده دم
با پهلوى شکسته بود گفتگوى من!
تابى به تن نمانده و زینب ز روى مهر
وقت نماز آورَد آب وضوى من!
بیزارم از جفاى نفاق افکنانْ پدر!
جز مرگ در جهان نبوَد آرزوى من!
دخت تو از حریم ولایت دفاع کرد
چون بود آبروى على، آبروى من
رخت از جهان به سوى جنان مى کشیم ما
از کردگار خواهشم اینست: شوى من
تا ننگرد به بازوى آزرده و کبود
از زیر پیرهن بدهد شتستشوى من
روز جزا پناه دهم “تائب” حزین
گر آید از طریق محبت به سوى من
************************
صادق بیگی
روضه
نیازی نیست روضه سر بیاید
نباید روضه خوان دیگر بیاید
برای گریه، این ایّام کافیست
فقط گاهی صدای “در” بیاید
************************
حسن لطفی
مناجات محرم و فاطمیه
دستم بگیر تا که بهشتم بنا شود
شاید سرم قبول کنی خاک پا شود
بالی بده که بال بگیرد اسیر تو
شاید کبوترِ حرمِ کربلا شود
بی تو میان غفلت خود غوطه خورده است
نوری که با مسیر شما آشنا شود
زنگار بسته سینه ام از عمر رفته ام
اشکم بریز خانه ی آئینه ها شود
پیراهن سیاه من از جنس شال توست
امشب نشسته ام نفسی خرج ما شود
************************
عباس احمدی
مناجات فاطمیه
تا فکر و ذکر من همه دیدار دلبر است
من در میان جمع و دلم جای دیگر است
من در میان جمع و دلم سمت سامراست
آنجا که اشک زائرش از آب کوثر است
دیری است رفته است و دگر و برنگشته است
دیری است آسمان دلم بی کبوتر است
او پیش رو نشسته و من کورم از گناه
او می زند صدایم و ما گوشمان کر است
آواره ایم در هیئات و شنیده ایم
در روضه احتمال حضورش قوی تر است
شاید صدای گریه ی آقا بلند شد
چون روضه های مادر او گریه آور است
در فاطمیه پهلوی او تیر می کشد
او نیز زخمی غم دیوار و آن در است
آقا سری بزن به مدینه نگاه کن
کوچه بدون تو صحرای محشر است
آقا بگو چگونه تحمل بیاورم؟
یک زن که در مقابل یک فوج لشکر است
انگار در گلوی شما بغض می شود
آن ریسمان که بسته به دستان حیدر است
اینجا برادران همه در فکر خنجرند
شکر خدا که یوسف ما بی برادر است
گرچه پر از گناه ولی در رکابتان
آخر شهید می شوم ، این حرف آخر است
******************
محمد جواد پرچمى
زبان حال امام حسین(ع)
ببش از این سوختن نمیخواهم
گریه بر خویشتن نمیخواهم
مده زحمت به بازویت مادر
به خدا پیرهن نمیخواهم
فکر عریانی مرا تو مکن
غرق در خون کفن نمیخواهم
درد داری تو استراحت کن
نیمه شب آب من نمیخواهم
شرح این گوشوار خونی را
من دگر از حسن نمیخواهم
وقت قتلم نیا سوی گودال
وقت کشته شدن نمیخواهم….
…تو ببینی که شمر می آید
از تو بر سر زدن نمیخواهم
روی تو سایه ای کبودین داشت
سر سالم به تن نمیخواهم
وعدۀ ما دوتا، میان تنور
بیش ازاین سوختن نمیخواهم
************************
محمد جواد پرچمى
مدح
روی تاج عرش طبق نصّ لولا فاطمه
نقش شد زهرا سلام الله علیها فاطمه
آنکه خاک جانمازش را پرستش مى کنند
اولیا الله عالم ، کیست الا فاطمه
انبیا از برکت دستاس او نان می خورند
رزق و روزى می دهد به اهل بالا فاطمه
ظاهراً فرموده اند ام الائمه فاطمه
باطناً فهمانده اند ام ابیها فاطمه
جلوه ای شد لیله القدر رسول الله او
جلوه ای شد لیله المحیای مولا فاطمه
بچه هایش حجت الله اند اما گفته اند
آشکارا حجت الله علینا فاطمه
سیزده معصوم هریک نورى از زهراست پس
مى شود سرجمع این ها چهارده تا فاطمه
فاطمه حق و علی حق و مع الحق آینه است
چه علی اندر على چه فاطمه با فاطمه
حک شده بر روی گردنبند زهرا یاعلی
حک شده بر ذوالفقار مرتضی یا فاطمه
بسکه حیدر فاطمه است و بسکه زهرا حیدر است
در نجف چیزى نمیبینیم الا فاطمه
شادی روح خدیجه ، کوری چشم همه
سروری دارد به زنهای دو دنیا فاطمه
با هر اسمی که بخوانی در نهایت مادر است
راضیه حنانه الحوراء، زهرا فاطمه
مادری بالاتر از این مهربانی بیش از این؟
میرسد محشر به داد شیعه صدجا فاطمه
خانه اش که سوخت مسمار از خجالت سرخ شد
آن چنان برخورد با سینه که آنجا فاطمه…
************************
سید رضا موید
بستر شهادت
بیمارم و به سر زده سودای مرگ را
دارم به هر نماز تمنای مرگ را
لب بست از ترنم آمین که زینبم
در گریه ام شنید تقاضای مرگ را
من میزنم نفس نفس از درد و بشنوم
در هر نفس صدای قدم های مرگ را
سیلی و تازیانه و ضرب لگد، زدند
بر دفتر حیات من امضای مرگ را
سخت است دوری تو برایم ولی علی
خواهم به درد خویش مداوای مرگ را
عشق تو زنده داشت مرا ورنه بارها
کردم در آن میانه تماشای مرگ را
یارب به حق فاطمه در کام شیعیان
شیرین نما تو تلخی غم های مرگ را
************************
حجت الاسلام محسن حنیفی
هجوم به بیت ولایت
دستم به دامان کسی که بین کوچه
دستش جدا از دامن مولا نمیشد
جان علی مرتضی در مشت او بود
او را زدند و باز مشتش وا نمیشد
او آیه ی تطهیر بود و،دست ناپاک
دلخوش از اینکه زد به رویش رنگ نیلی
یک سنگریزه پیش اقیانوس هیچ است
هرچند قطعا درد دارد جای سیلی
او رازدند و نبض عالم تند میزد
نظم جهان با نبض او در ارتباط است
قنفذ خراج خویش را در کوچه پرداخت
با ضربه اش دیگر معاف از مالیات است
پیراهن پیغمبرش را برسر انداخت
با ناله هایش کوچه ها را زیر و رو کرد
هرچند بر رویش،خسوفی سرخ دارد
مهتاب ابر تیره را بی آبرو کرد
آیینه بود و باترکهای وجودش
در چهره اش تصویر نور مرتضی بود
بی اعتنا بر زخمهای پیکرخویش
او بیشتر فکر غرور مرتضی بود
یک مو نشد کم از سر مولای عالم
مولای ما را او به خانه باز گرداند
میخواست تا پیش علی باشد همیشه
اما ورق را تازیانه بازگرداند…
************************
حجت الاسلام محسن حنیفی
بستر شهادت
او قصد رفتن کرده است و بار بسته است
سردرد دارد بر سرش دستار بسته است
میخواست مولا از غریبی دربیاید
اما به هر در میزند انگار بسته است
خود را به آتش زد نبیند پیش مردم
در بین کوچه دستهای یار بسته است
او دلخوشی اش،مرتضی و کودکانند
جانش به جان حیدر کرار بسته است
تا یک شب دیگر فقط پیشش بماند
آنچه بلد بوده است مولا کار بسته است
با چشمهایش خون دل خورده است بسیار
با کاسه ی خونی که یک مقدار بسته است
این پلک را یک دست سنگین بین کوچه
یا ضربه در یا که.. نه دیوار بسته است
در شام، این مرثیه ها تکرار میشد
این چرخ عهد خویش با تکرار بسته است
آری عبور از بین نامحرم چه سخت است
وقتی که راه کوچه و بازار بسته است
************************
حجت الاسلام محسن حنیفی
کوچه بنی هاشم
وقتی که جنگ داس با گل در بگیرد
گلخانه را اندوه سرتاسر بگیرد
بر طعنه های تند و تیز داس لعنت
نگذاشت یاس خانه برگ و بر بگیرد
مشتش گره کرده سرش فریاد میزد
بنچاق را میخواست از مادر بگیرد
جای گلاب از آن گل آتش گرفته
با ضربه اش،میخواست خاکستر بگیرد
یک گوشواره عهد را با گوش بشکست
امکان ندارد عهد خود از سر بگیرد
بر غیرت پوشیه اش برخورد بانو
باید تقاص از رنگ نیلوفر بگیرد
با گریه های مجتبی برگشت مادر
میخواست روحش بین کوچه پر بگیرد
بی اعتنا بر خاک چادر باز پاشد
باید که طفل خویش را در بر بگیرد
می رفت خانه باغبان تنها نماند
تا رنگ لاله پهلوی بستر بگیرد
او اشک چشم مرتضی را پاک میکرد
اینگونه جام از ساقی کوثر بگیرد
************************
سید حسن رستگار
فاطمیه
فاطمیه برای ما سادات
غصه ی قصه های ناگفته است
دل ما در عزای مادرمان
بیشتر از محرم آشفته است
************************
حجت الاسلام رضا جعفری
مصائب
تو لطمه میخوری و خدا صبر می کند
اینجا فقط نه ، او همه جا صبر می کند
روزی به احنرام شما می کند عذاب
حالا به احترام شما صبر می کند
تو راه می روی و زمین می خوری و من
در فکر می روم که چرا صبر می کند؟
سر می روی ز حوصله ی بی شعور شهر
یعنی که شهر تا به کجا صبر می کند ؟
**
نوری کنارت آمد و گفت اینچنین نباش
دلواپس علی ، تو بیا ، صبر می کند
وقتی سئوال میکنی از او چه میشود؟
نبض تو را گرفته و تا صبر میکند
فورا تو آه می کشی و فکر می کنی
آیا تمام این همه را صبر می کند؟
**
دنبال پاسخ کلمات سئوالی ام
آیا چرا چگونه کجا صبر می کند؟؟
************************
مهدی مردانی
مدح و بسترشهادت
تفسیر او به دست قلم نا میسر است
در شان او غزل ننویسیم بهتر است
شان نزول یک پری از آسمان به خاک
دامان مادری ست که در شان کوثر است
هر مصرعم لبی ست که لبخند می زند
این بیت من شبیه لبان پیمبر است
روح نبی ست ؟ ام ابی ؟یا گل علی ؟
من هر کجاکه می رسم او جای دیگر است
از عرش تا به فرش ملائک خمار او
ذکرش سبو سبو می الله اکبر است
او فاطمه ست معنی این نام را هنوز
از هر زبان که می شنوم نامکرر است
از زخم او اگر بنویسی قلم ، بدان
نامت از این به بعد قلم نیست خنجر است
ننویس فتنه پشت دری شعله می کشد
در کوچه شر به پا شده در خانه محشر است
در کوچه بوی آتش و در خانه عطر گل
مرز بهشت و دوزخ از آن روز این در است
با پهلوی شکسته هم از کوه کوهتر
با قامت خمیده هم از آسمان سر است
لبخند می زند که بخندند بچه ها
مادر اگر که جان بدهد باز مادر است
مولا هنوز اول بی هم نفس شدن
بانو در انتظار نفسهای آخر است !
************************
علی اصغر ذاکری
هجوم به بیت ولایت
رعد و برقی زد و باران ستم غوغا کرد
جهل حاکم شد و آنروز خیانت ها کرد
گلّه ای آمده بودند علی را ببرند
در عوض بازی تقدیر چه با زهرا کرد
پشت در خواست که مانع شود و نگذارد
پای ظلم آمد و محکم زد و در را وا کرد
در، عقب آمد و تا اینکه به پهلوش رسید
میخ بی رحم زد و شاخه ی گل را تا کرد
بعد از آن مرد، نه… نامرد چنان زد که همان
لحظه دستش به روی صورت بانو جا کرد
صبر مظلومه ی تاریخ سرآمد انگار
ناله ای زد که در افلاک عزا برپا کرد
************************
حسن بیاتانی
مدح و شهادت
و قصه خواست ببیند یکی نبودش را
بنا کند پس از آن گنبد کبودش را
خدای قصه یکی بود و سخت تنها بود
یکی نبود و خدا در دلش سخن ها بود
یکی نبود که جانی به داستان بدهد
و مثل آینه او را به او نشان بدهد
یکی که مثل خودش تا همیشه نور دهد
یکی که نور خودش را از او عبور دهد
یکی که مَطلع پیدایش ازل بشود
و قصه خواست که این مثنوی غزل بشود
نوشت آینه و خواست برملا باشد
نخواست غیر خودش هیچ کس خدا باشد
نوشت آینه و محو او شد آیینه
نخواست آینه اش از خودش جدا باشد
شکفت آینه با یک نگاه؛ کوثر شد
که انعکاس خداوندی خدا باشد
شکفت آینه و شد دوازده چشمه
و خواست تا که در این چشمه ها فنا باشد
و چشمه ها همه رفتند تا به او برسند
به او که خواست خدا چشمه ی بقا باشد
نگاه کرد، و آیینه را به بند کشید
که اصلاً از همه ی قیدها رها باشد
خدا، خدای جلالت خدای غیرت بود
که خواست، آینه ناموس کبریا باشد
نشست؛ بر رخ آیینه اش نقاب انداخت
و نرم سایه ی خود را بر آفتاب انداخت
در این حجاب، جلال و جمال “او” پیداست
“هزار نکته ی باریک تر ز مو اینجاست”
نشاند پیش خودش یاس آفرینش را
و داد دسته ی دستاس آفرینش را
به دست او که دو عالم، غبار معجر او
و داد دست خدا را به دست دیگر او
به قصه گفت ببیند یکی نبودش را
بنا کند پس از این گنبد کبودش را…
**
رسید قصه به اینجا که زیر چرخ کبود
زنی، ملازم دستاس، خیره بر در بود
چرا که دست خداوند، رفته بود از فرش
انار تازه بچیند برای او در عرش
کمی بلندتر از گریه های کودکشان
درخت های جهان در حیاط کوچکشان
کنار باغچه، زن داشت ربنا می کاشت
برای تک تک همسایه ها دعا می کاشت
و بی قرارتر از کودکی که در بر داشت
غروب می شد و زن فکر شام در سر داشت
چه خانه ای ست که حتی نسیم در می زد
فدای قلب تو وقتی یتیم در می زد
صدای پا که می آمد تو پشت در بودی
به یاد در زدن هر شب پدر بودی
فقیر دیشب از امشب اسیر آمده بود
اسیر لقمه ی نانت فقیر آمده بود
صدای پا که می آید… علی ست شاید… نه…
همیشه پشت در اما…کسی که باید… نه…
نسیمی از خم کوچه، بهار می آورد
علی برای حبیبش انار می آورد
خبر دهان به دهان شد انار را بردند
و سهم یک زن چشم انتظار را خوردند
ز باغ سبز تو هیزم به بار آوردند
انار را همه بردند و نار آوردند
قرار بود نرنجی ز خار هم… اما…
به چادرت ننشیند غبار هم… اما…
قرار بود که تنها تو کار ِخانه کنی
نه این که سینه سپر، پیش تازیانه کنی
فدای نافله ات! از خدا چه می خواهی؟
رمق نمانده برایت…شفا نمی خواهی؟
**
صدای گریه ی مردی غریب می آید
تو می روی همه جا بوی سیب می آید
تو رفته بودی و شب بود و آسمان، بی ماه
به عزت و شرف لاإله إلاالله
**
خدای قصه یکی بود و سخت تنها بود
یکی نبود و خدا در دلش سخن ها بود
و قصه رفت بگرید، یکی نبودش را
سیاه پوش کند گنبد کبودش را
معارف نماز: چکار کنیم تا بچههایمان نماز بخوانند؟
﷽ #معارف_نماز
💠 چکار کنیم تا بچههایمان نماز بخوانند؟؟؟
🔹 نمازخوان هایی که خودشان *نماز را استخفاف میکنند، یعنی کوچک میشمارند*
نماز صبحشان دم آفتاب است
نماز ظهر و عصرشان دم غروب است
نماز مغرب و عشاشان چهار ساعت از شب گذشته است
نماز را با عجله و شتاب میخوانند
*🔴تجربه نشان داده که بچههای اینها اصلاً نماز نمی خوانند*.
🔹 اینجور نماز خواندن خیلی فرق دارد با آن *نمازی که آدم به استقبالش میرود*
اول ظهر که میشود با آرامش کامل میرود وضو میگیرد
وضوی با آدابی
بعد میآید در مصلای خود اذان میگوید
اقامه میگوید.
با خیال راحت، با فراغ خاطر نماز میخواند،
«اَلسَّلامُ عَلَیْکم» را که گفت فوراً در نمی رود.
مدتی بعد از نماز با آرامش قلب تعقیب میخواند و ذکر خدا میگوید.
*👌شما اگر بخواهید واقعاً نماز خوان باشید و بچه هایتان نماز خوان باشند نماز را محترم بشمارید*.
📚 کتاب طهارت روح؛ عبادت و نماز در آثار #آیت_الله_مطهری ، خلاصه ای از صفحه ۲۱۶.
📡با فرستادن این پیام *حتی به یک☝️نفر* در زمره مصلین(مبلغین و مروجین نماز) قرار بگیرید.
معارف نماز: بیدارکردن با محبت
*﷽ #معارف_نماز*
💠 بیدارکردن با محبت🥰
🌟 شخصی با نمازی می گفت :
*«علت علاقه و اشتیاق بنده به #نماز این است که مادرم برای #نماز_صبح با آوردن گل یاس کنار صورتم بیدارم میکرد.»*
🌟 بیدار ماندن تا دیروقت برای دیدن تلویزیون و حضور در فضای مجازی، لذت خواب، و شرایط جسمی نوجوان بیدار شدن برای نماز صبح را سخت میکند.
*🌟 بیدار کردن با نهایت محبت و صبر و نوازش صدا زدن زیبا و روشن کردن محیط با آوردن خوراکی های دوست داشتنی کنار رختخواب او، بیدار شدن را برای نوجوان آسانتر میکند.*
📚 #استاد_علینقیفقیهی ، شیوههای ترغیب و جذب به نماز، صفحه ۱۳۷.
📡با فرستادن این پیام *حتی به یک☝️نفر* در زمره مصلین(مبلغین و مروجین نماز) قرار بگیرید.
معارف نماز: منظور از سبک شمردن نماز چیه؟
*﷽ #معارف_نماز*
💠 منظور از سبک شمردن نماز چیه؟
⚡️🕊 منظور از سبک شمردن نماز، می تونه هر کاری باشه که *بی اهمیتی و کم توجهی به نماز* رو برسونه به عنوان مثال…
*❌سروقت نماز نخونیم*
❌درباره ی وضو و مقدمات نماز دقت نکنیم
❌اعمال نماز رو صحیح انجام ندیم(مثلا: قرائت صحیح ،انجام رکوع و سجده درست، آرامش داشتن)
❌وقت نذاریم برای یاد گرفتن احکام نماز.
❌باهر لباس و هر شرایطی به نماز بایستیم.
❌ قضاشدن مکرر نماز صبحمون و نسبت به نمازهای قضا بی توجه باشیم.
❌ با وجود نزدیکی مسجد و بدون دلیل نماز جماعت شرکت نکنیم.
📡با فرستادن این پیام *حتی به یک☝️نفر* در زمره مصلین(مبلغین و مروجین نماز) قرار بگیرید.
🌃داستان شب🌙🌟
🔴 دنبال تکیهگاهی برای دعاهایت باش
✍دو دوست با هم برای سفری مهیا شدند. روز نخست سفر، شب را برای استراحت و در امان ماندن از گزند درندگان و حیوانات در کاروانسرایی اتراق کردند.
🔸در کنج کاروانسرا مرد جوان معلولی را یافتند که گرسنه بود. یکی از آنان طعام خود با آن جوان تقسیم کرد.
🔹دیگری همه طعامش را خورد و گفت:
تو دیوانهای که در این سفر طعام خود به کسی میدهی و نمیدانی در این بیابان از گرسنگی تلف میشوی و از طیِ طریق باز میمانی و کسی نیست به تو رحم کند و طعامی به تو دهد.
🔸چون صبح شد به راه خود ادامه دادند. نزدیک ظهر بود که متوجه شدند مشک آب خود در کاروانسرا جای گذاشتهاند که نه توانِ برگشت به آنجا داشتند و نه توانِ طی طریق برای یافتن آبی در بیابان برای زندهماندن!
🔹هر دو از مرکب پایین آمدند و به سجده رفتند و از خدا طلبِ نشاندادن آبی در بیابان کردند.
🔸رفیق بخیل چون دقت کرد دید رفیق صاحب سخاوتش در سجده گریه میکند.
🔹چون از سجده برخاستند پرسید:
من هرچه کردم مرا اشکی نیامد، تو به چه فکر کردی و خدا را چگونه خواندی که گریه کردی؟!
🔸رفیق مؤمن گفت:
من زمانی که سجده رفتم و خود را نیازمند خدا یافتم، یادم آمد شب طعام خود با بندهای تقسیم کردهام پس جرئت یافتم تا از خدا طلب حاجتی کنم.
🔹به خدا گفتم:
خدایا! تو را به عزتت سوگند بهخاطر آن که بر من رحم نمودی و عنایتی کردی که طعامی از خویش بخشیدم، بر من رحم فرما و در این بیابان آبی بر ما بنمای.
🔸تو هم از خدا این را بخواه و بگو:
خدایا! شب من طعام خود سیر خوردم و به کسی ندادم، به حرمت آن شکمی که شب سیر کردم و خوابیدم دعای مرا اجابت فرما و مرا آبی نشان ده!
🔹رفیق از این کلام دوست خود احساس تمسخر شدن کرد و گفت:
مرا مسخره کردهای؟ این چه دعایی است که مرا به آن سفارش میکنی؟
🔸رفیق مؤمن گفت:
دوست من! بدان ما در سختیهای زندگی به خوردهها و خوابیدهها و لذتهایی که از زندگی بردهایم نزد خدا تکیه نمیکنیم تا حاجتی از او بخواهیم؛ بلکه به سختیهایی که در راه او کشیدهایم در خود احساسِ طلب از رحمت او کرده و در زمان دعا به آن تکیه میکنیم.
🔹پس باید سعی کنیم در دنیا، کاری برای رضای خدا کنیم تا در زمان سختی، تکیهگاهی برای دعا و خواستن از خدا داشته باشیم.
اگر حقوق کسانی را ضایع کرده باشیم ولی در حال حاضر فراموش کردیم و اصلاً یادمان نباشد، یا جایی از کسی حقی ضایع کردیم و اصلاً نفهمیدیم، چطور باید این حقوق رو ادا کنیم که در وادی حق الناس گرفتار نشویم؟
🌹 کاری ساده، ولی ضروری برای بعد از مرگ خودمان 🌹
متن سوال:
سلام
اگر حقوق کسانی را ضایع کرده باشیم ولی در حال حاضر فراموش کردیم و اصلاً یادمان نباشد، یا جایی از کسی حقی ضایع کردیم و اصلاً نفهمیدیم، چطور باید این حقوق رو ادا کنیم که در وادی حق الناس گرفتار نشویم؟
➖➖➖➖➖➖➖
پاسخ سوال:
سلام و رحمتالله
خدا که فراموش نکرده، درسته؟
در علم خدا ثبت و ضبط هست، درسته؟
پس برای اینها حساب جاری باز کنید
چجوری؟
هر از چندگاهی اعمال صالح انجام بدهید، و به خدا عرضه بدارید خدایا! اینکار به نیابت از کسانیکه که به گردن من حق دارند اما من نمیشناسمشون
یا یادم رفته
یا اصلاً متوجه نشدم
ولی تو علم تو ثبت و ضبط شده و من بدهکار اونها هستم
مثلاً:
یک صفحه قرآن بخوانید
یک سلام به امام حسین علیهالسلام بدهید
دو رکعت نماز مستحبی بخوانید و هدیه به معصومین کنید
یک فقیر اطعام کنید
پول صدقه بدهید
چند تا صلوات بفرستید
پیادهروی اربعین چند قدم به نیابت از اونها بروید
زیارت امام رضا علیهالسلام مشرف شدید، یک زیارتنامه به نیابت از اونها بخوانید
یک حکم شرعی به دیگران بدهید
وصیتنامه یک شهید منتشر کنید
زیارت اهل قبور بروید
در صورت پدر و مادر لبخند بزنید و ثواب رو اهدا کنید
و…..
هزاران هزار کار دیگه که ثواب داره
روایت فرمود: کلُّ مَعروفٍ صَدَقه
تمام کارهای خوبی که مصداق معروف هست، صدقه هست
پس هر کاری که مصداق کار خوب هست و ثواب داره، میتونیم به دیگران اهدا کنیم
البته واجبات خودمون رو نه
مثلاً نمیشه نماز واجب رو به دیگری اهدا کرد
اما کارهای مستحب رو چرا
مثبت ثواب تعقیبات بعد نماز رو میشه اهدا کرد
و…
پس این حساب جاری رو باز کنید، و هر از چندگاهی شارژ کنید
اگر روزانه باشه هم بهتره
مثلاً با خودتون قرار بگذارید روزانه یک کار برای این حساب انجام بدهید
حالا نه لزوماً برای کسانیکه نمیشناسید
برای تمام کسانیکه به گردن شما حق دارند، خصوصاً اینهایی که نمیشناسید و دسترسی ندارید
مثلاً روزی ۱۴ تا صلوات
یا روزی ۱ صفحه قرآن
یا روزی دو رکعت نماز
یا……
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بیایید با هم یک قرار بگذاریم
از امروز، یک کار ساده و سبک در حد توان خودمون انتخاب کنیم، و به این حساب واریز کنیم
من برای خودم این رو انتخاب کردم فعلاً:
روزی ۱۴ صلوات + ۳ بار دست به سینه رو به قبله با وضو: صلّیالله علیک یا اباعبدالله
همه به نیابت از اونهایی که گردن ما حق دارند
و ما نمیشناسیم یا یادمون رفته با دسترسی نداریم
داستان۱: عابد و ابلیس
🌃داستان شب🌙🌟
در بنی اسرائیل عابدی بود. به او گفتند:« فلان جا درختی است و عدهای آن را میپرستند».
عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند.
ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد و گفت:« ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!»
عابد گفت:« نه، بریدن درخت اولویت دارد» مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند.
عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینهاش نشست.
ابلیس در این میان گفت:
«دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است»؛
.
عابد با خود گفت :« راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم» و برگشت.
.
تا چند روز، دو دینار زیر بالش عابد قرار میگرفت و او برمیداشت؛ تا اینکه روزی هنگامی که بالش را کنار زد هیچ پولی نیافت! خشمگین شد و تبر برگرفت.
باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت:«کجا؟»
عابد گفت:«تا آن درخت برکنم»؛
گفت«دروغ است، به خدا هرگز نتوانی کند» دوباره گلاویز شدند؛
اینبار ابلیس عابد را مانند گنجشکی بر زمین زد».
عابد گفت: « دست بدار تا برگردم. اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و اینک، در چنگ تو حقیر شدم؟»
.
ابلیس گفت:« آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی».
🌹
مسائل شرعی امروز: – پاسخ آیت الله خامنه ای
مسائل شرعی امروز:
۱– سوال: ایجاد فاصله زمانی در شستن اعضا هنگام وضو یا غسل، چه حکمی دارد؟
پاسخ آیت الله خامنه ای: فاصله زمانی (عدم موالات) در غسل اشکال ندارد. ولی در وضو اگر فاصله به مقداری باشد که اعضای قبلی خشک شوند، وضو باطل است.
۲– سوال: آیا کسی که هنگام ماه گرفتگی، ماه گرفتگی را نبیند، و بداند که ماه گرفتگی است،باید نماز آیات بخواند یا نه؟
پاسخ آیت الله خامنه ای: در فرض سؤال، هنگام ماه گرفتگی باید نماز آیات بخواند.
لجبازی -قسمت۱
◀️لجبازی از این احساس نشأت می گیرد که فرد فکر می کند دارد شکست می خورد و باید قدرت خود را نشان دهد. در واقع کمبود اعتماد به نفس و عدم خود باوری و کمبودهای درونی گاهی باعث لجباز شدن افراد می شود.
◀️لجبازی باعث می شود شما حقایق را نادیده بگیرید و اشتباه خود را نپذیرید و همین امر همسرتان را نیز آشفته می کند
✅در برابر همسر لجباز
◀️اگر همسر لجبازی دارید باید در رفتارتان یک سری نکات را رعایت کنید تا همسرتان سر لج نیفتد و با شما لجبازی نکند.
◀️اول از همه یادتان باشد که در برابر لجبازی های همسرتان شما لجبازی نکنید، چرا که اگر در این دور بیفتید روزبه روز روابط تان بدتر و بدتر می شود و بازگشت به عقب غیرممکن خواهد شد.
◀️دوم این که وقتی همسرتان عصبانی است جواب او را ندهید و با او بحث نکنید بلکه در آن لحظه او را به آرامش دعوت کنید و همیشه خواسته هایتان را در آرامش به او بگویید. وقتی خودتان نیز عصبانی هستید از جر و بحث بپرهیزید.
◀️سومین نکته این است که بدانید کسی که لجبازی می کند معمولا خودش می داند که حق با او نیست اما هیچ وقت نمی خواهد این را به زبان بیاورد، پس شما نیز اصرار نکنید و بحث را ادامه ندهید.
◀️چهارم این که همیشه اشتباهات همسرتان را با احتیاط و مهربانی با او در میان بگذارید چرا که اگر او احساس کند که دارید تحقیرش می کنید یا انتقادتان را توهین آمیز به او منتقل می کنید ممکن است با شما لجبازی کند و ایرادش را نپذیرد و رویه اش را تغییر ندهد.
◀️نکته آخر این که تا آنجایی که می شود همسرتان را عصبانی نکنید و حداقل، کارهایی که می دانید او دوست ندارد را انجام ندهید. به یاد داشته باشید که محبت و مهربانی همیشه کارساز است و لجبازی را از بین می برد.
سخنان حکیمانه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: 5
سخنان حکیمانه
رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
مَن أنظَرَ مُعسِرا أو وَضَعَ لَهُ أظَلَّهُ اللّه ُ تَعالى تَحتَ ظِلِّ عَرشِهِ یَومَ لا ظِلَّ إلاّ ظِلُّهُ.
هر که وامدارِ تنگ دستى را مهلت دهد یا بار وام را از وى فرو نهد، خداوند در آن روز که سایه ای جز سایه عرش نیست، زیر سایه عرش جایش میدهد.
سنن الترمذى، ج ٢، ص ٣٨۵.
سخنان حکیمانه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: 4
سخنان حکیمانه
رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
مَن أحَبَّ أن یَکونَ أکَرَمَ النّاسِ فَلیَتَّقِ اللّه َ و مَن أحَبَّ أن یَکونَ أقوَى النّاسِ فَلیَتَوَکَّل عَلَى اللّه ِ و مَن أحَبَّ أن یَکونَ أغنَى النّاسِ فَلیَکُن بِما فی یَدِ اللّه ِ أوثَقَ مِنهُ فی یَدِهِ.
هرکه دوست دارد گرامى ترینِ مردمان باشد، باید از خدا پروا کند ؛ و هرکه دوست دارد توانمندترینِ مردمان باشد، باید بر خدا توکّل کند؛ و هرکه دوست دارد بینیازترینِ مردمان باشد، باید به آنچه نزد خداست بیشتر از آنچه در دست خود اوست، اعتماد داشته باشد.
الأمالى، صدوق، ص ٣٨١.
*سلام_امام_زمانم* صبحی گره از زمــانه وا خــواهد شد
*سلام_امام_زمانم*
صبحی گره از زمــانه وا خــواهد شد
راز شـب تــار بـــر مـــلا خـواهـد شـد
در راه، عــزیـزی ست ڪـه با آمــدنش
هــر قطـب نمــا، قبـله نما خواهد شـد
*سلامـ_امامـ_زمانمـ* من سجـده به خاڪ جمڪران میخواهم
*سلامـ_امامـ_زمانمـ*
من سجـده به خاڪ جمڪران میخواهم
از یـــوسـف گمگشتـــه نشـــان میخواهم
فــریــاد و فغــــان، از غـــم تنهــا بـــودن
مـن مهـــدی صـاحـب الـزمــان میخواهم
معارف نماز: *نماز مؤدبانه بخوان*
*﷽ #معارف_نماز*
*نماز مؤدبانه بخوان*
☀️ جناب #شیخ_رجبعلی_خیاط درباره ادب حضور در #نماز میفرماید:
*« #شیطان همیشه میآید سراغ انسان، یادت باشد که توجه خود را از خدا قطع نکن، در نماز مؤدب باش*
* در نماز باید همانند هنگامی که در برابر شخصیت بزرگی خبردار ایستادهای باشی، به گونهای که اگر سوزن هم به تو بزنند تکان نخوری! »*
☀️ باری، جناب شیخ معتقد بود که *هر حرکتی خلاف ادب در محضر آفریدگار، معلول وسوسه شیطان است* و میفرمود:
*? «شیطان را دیدم بر جایی که انسان در #نماز میخاراند، بوسه میزند »!!*
کیمیای محبت، محمدی ری شهری، صفحه ۲۲۳.
با فرستادن این پیام *حتی به یک☝️نفر* در زمره مصلین(مبلغین و مروجین نماز) قرار بگیرید.
معارف نماز: ❌ من با خدا خودمانی هستم و نیازی نمیبینم خیلی رسمی با او برخورد کنم به همین خاطر با لباس راحت و هر زمان و مکان و حالتی که راحت باشم به نماز می ایستم⁉️
*﷽ #معارف_نماز*
*❌ من با خدا خودمانی هستم و نیازی نمیبینم خیلی رسمی با او برخورد کنم به همین خاطر با لباس راحت و هر زمان و مکان و حالتی که راحت باشم به نماز می ایستم؟⁉️*
*? پاسخ :*
*آیا شما به خدا نزدیکتر هستید یا پیامبر اکرم و #امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما ؟*
*چرا آن بزرگواران رعایت خودمانی بودن را در محضر خدا نکرده اند؟*
*? شما بیشتر با خدا خودمانی هستی یا امام حسن مجتبی علیه السلام که زیباترین و بهترین لباس هایش را برای نماز می پوشید و می فرمود:*
*خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد.*
*? اگر با دستور خدا نماز می خوانی بدان همان خدا فرمان داده با این آداب و در این زمان و مکان و حالت در گفتگویی رسمی با من حاضر شوید. البته فرموده که در غیر نماز می توانی آن حالت خودمانی را تا ساعت ها داشته باشی و به یاد من باشی.*
*? [باید توجه کنیم که #نماز تمرین ادب است. ادب بی نهایت کوچک در برابر بی نهایت بزرگ و ادب یعنی رعایت آنچه خدا دستور داده چه به صورت واجبات و چه به صورت مستحب نماز]*
هشت گام تا حضور قلب ؛ اصغر آیتی و حسن محمودی ؛ صفحه ۲۴.
با فرستادن این پیام *حتی به یک☝️نفر* در زمره مصلین(مبلغین و مروجین نماز) قرار بگیرید.
سخنان حکیمانه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: 3
سخنان حکیمانه
رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
مَنِ انقَطَعَ إلَى اللّه ِ کَفاهُ اللّه ُ کُلَّ مَؤونَهٍ و رَزَقَهُ مِن حَیثُ لایَحتَسِبُ و مَنِ انقَطَعَ إلَى الدُّنیا وَکَلَهُ اللّه ُ إلَیها.
هرکه به خدا روى آورَد، خداوند، عهده دار همه مخارجش میشود و هر که به دنیا روى آورد، خداوند به دنیا واگذارش میکند.
المعجم الصغیر، ج ١ ، ص ١١١.
سخنان حکیمانه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: 1
سخنان حکیمانه
رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
مَنِ اشتاقَ إلَى الجَنَّهِ سارَعَ إلَى الخَیراتِ.
هر کس مشتاق بهشت است، به سوى نیکی ها میشتابد. (مثل نیکی به خانواده.نیکی به والدین.نیکی به همسایه و همکار .نیکی به دوست و رفیق.نیکی به افراد بیمار و مریض. نیکی به فقرا و نیازمندان.از همه این موارد مهمتر و ارزشمندتر نیکی به خالق هستی است و آن چیزی نیست جز انجام واجبات و ترک محرمات.)
مسند الشهاب، ص ٢٢۶.
لیله الرغائب
نخستین شب جمعه ماه پربرکت رجب در حالی فرا میرسد که با نمایان شدن هلال ماه در آسمان، به بهترین ساعت ها برای آمرزش و اجابت دعا نزدیک می شویم.
پیامبر اسلام درباره این شب ویژه میفرمایند: از اولین شب جمعه ماه رجب غافل نشوید فرشتگان آن را لیله الرغائب مینامند. چرا که وقتی یک سوم از شب گذشت هیچ فرشتهای نیست مگر اینکه در کنار کعبه شریف آید آنگاه خداوند نظر مرحمت به آنان کند و فرماید: فرشتگانم هر چه خواهید از من بخواهید فرشتگان گویند: بار الها حاجت و خواسته ما آن است که روزه داران ماه رجب را بیامرزی و خداوند متعال فرماید: آمرزیدم
کلمه «رغائب» جمع «رغیبه» به معنای چیزی که مورد رغبت و میل است و نیز به معنای عطا و بخشش فراوان می باشد. بنابراین معنای اول «لیله الرغائب» یعنی شبی که میل و توجه به عبادت و بندگی در آن فراوان است و بندگان خوب و شایسته خداوند دراین شب تمایل زیادی به رفتن به درخانه خداوند و ارتباط و انس با معبود خویش دارند.
بنابر معنای دوم، «لیله الرغائب» یعنی شبی که در آن عطاء و بخشش خداوند فراوان است و بندگان مخلص خداوند با روآوردن به بارگاه قدس ربوبی و خاکساری در برابر عظمت حق شایسته دریافت انعام و عطا و بخشش بی کرانه حق می گردند.
اعمال مخصوصی در این شب ذکر شده که به واسطه آن اعمال برکات و پاداش فراوان بر انسان سرازیر میشود.
در حدیث است شب جمعه اول این ماه احیاء و بیداری و نیایش فضیلت ویژه دارد و موجب دستیابی به عطایای ارزشمند حضرت پروردگار است، در حدیث است که رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: ملائکه این شب را به این نام نهادند .
محدثان در کتابهای دعا نمازی با کیفیت مخصوصی در این شب ذکر کرده اند که پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: هر کس این نماز را در این شب انجام دهد ثواب این نماز به نیکوترین صورت با روی خندان و درخشان و با زبانی فصیح در شب اول قبر در حضور این فرد ظاهر شود و به او می گوید: ای دوست من مژده می دهم تو را که از هر شدّت و سختی نجات یافتی، نمازگزار میگوید: تو کیستی که من تاکنون چنین صورتی زیبا با چنین جلوه ای ندیدم و سخنی شیرینتر از کلام تو نشنیده ام و بویی بهتر از بوی تو نبوئیدم در پاسخ میگوید: من همان نماز لیله الرغائبم که شما انجام دادی. امشب آمده ام نزدت باشم تا حق را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود من در عرصه قیامت سایه بر سر تو خواهم افکند پس خوشحال باش که خیر از تو معدوم نخواهد شد.
و اما کیفیت اعمال لیله الرغائب….
روز پنج شنبه اول آن ماه روزه گرفته شود. چون شب جمعه شد مابین نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز اقامه شود که هر دو رکعت به یک سلام ختم می شود و در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره قدر، دوازده مرتبه سوره توحید خوانده شود. و چون دوازده رکعت به اتمام رسید، هفتاد بار ذکر” اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله” گفته شود. پس از آن در سجده هفتاد بار ذکر “سبوح قدوس رب الملائکه والروح” گفته شود. پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذکر “رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظم” گفته شود. دوباره به سجده رفته و هفتاد مرتبه ذکر “سبوح قدوس رب الملائکه والروح” گفته شود. در اینجا می توان حاجت خود را از خدای متعال درخواست نمود. ان شاء الله به استجابت می رسد.
چهل سخن گهربار از امام حسین علیه السلام
چهل سخن گهربار از امام حسین علیه السلام
•••••••••••••••••••••••••
1- قال َحُسَیْنِ بن علىّعلیه السلام:
إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَغْبَهً فَتِلْکَ عِبادَهُ التُّجارِ، وَ إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَهْبَهً فَتِلْکَ عِبادَهُ الْعَبْیدِ، وَ إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ شُکْراً فَتِلْکَ عِبادَهٌ الْأحْرارِ، وَ هِیَ أفْضَلُ الْعِبادَهِ. [1]
حضرت امام حسین علیه السلام فرمود: همانا عدّه اى خداوند متعال را به جهت طمع و آرزوى بهشت عبادت مى کنند که آن یک معامله و تجارت خواهد بود و عدّه اى دیگر از روى ترس خداوند را عبادت و ستایش مى کنند که همانند عبادت و اطاعت نوکر از ارباب باشد و طائفه اى هم به عنوان شکر و سپاس از روى معرفت، خداوند متعال را عبادت و ستایش مى نمایند; و این نوع، عبادت آزادگان است که بهترین عبادات مى باشد.
•••••••••••••••••••••••••
2- قال َعلیه السلام: إنَّ أجْوَدَ النّاسِ مَنْ أعْطى مَنْ لا یَرْجُوهُ، وَ إنَّ أعْفَى النّاسِ مَنْ عَفى عَنْ قُدْرَه، وَ إنَّ أَوْصَلَ النّاسِ مَنْ وَصَلَ مَنْ قَطَعَهُ. [2]
فرمود: همانا سخاوتمندترین مردم آن کسى است که کمک نماید به کسى که امیدى به وى نداشته است. و بخشنده ترین افراد آن شخصى است که ـ نسبت به ظلم دیگرى با آن که توان انتقام دارد ـ گذشت نماید. صله رحم کننده ترین مردم و دید و بازدید کننده نسبت به خویشان، آن کسى ست که صله رحم نماید با کسى که با او قطع رابطه کرده است.
•••••••••••••••••••••••••
3- قیلَ: مَا الْفَضْلُ؟ قالَ علیه السلام: مُلْکُ اللِّسانِ، وَ بَذْلُ الاْحْسانِ، قیلَ: فَمَا النَّقْصُ؟ قالَ: التَّکَلُّفُ لِما لا یُعنیکَ.[3]
از حضرت سؤال شد کرامت و فضیلت انسان در چیست؟
در پاسخ فرمود: کنترل و در اختیار داشتن زبان و سخاوت داشتن، سؤال شد نقص انسان در چیست؟ فرمود: خود را وا داشتن بر آنچه که مفید و سودمند نباشد.
•••••••••••••••••••••••••
4- قالَ علیه السلام: النّاسُ عَبیدُالدُّنْیا، وَ الدّینُ لَعِبٌ عَلى ألْسِنَتِهِمْ، یَحُوطُونَهُ ما دارَتْ بِهِ مَعائِشَهُمْ، فَإذا مُحِصُّوا بِالْبَلاء قَلَّ الدَّیّانُونَ.[4]
فرمود: افراد جامعه بنده و تابع دنیا هستند و مذهب، بازیچه زبانشان گردیده است و براى إمرار معاش خود، دین را محور قرار داده اند ـ و سنگ اسلام را به سینه مى زنند ـ پس اگر بلائى همانند خطر ـ مقام و ریاست، جان، مال، فرزند و موقعیّت، … ـ انسان را تهدید کند، خواهى دید که دین داران واقعى کمیاب خواهند شد.
•••••••••••••••••••••••••
5- قال َعلیه السلام: إنَّ الْمُؤْمِنَ لا یُسىءُ وَ لا یَعْتَذِرُ، وَ الْمُنافِقُ کُلَّ یَوْم یُسىءُ وَ یَعْتَذِرُ.[5]
ضمن فرمایشى فرمود: همانا شخص مؤمن خلاف و کار زشت انجام نمى دهد و عذرخواهى هم نمى کند. ولى فرد منافق هر روز مرتکب خلاف و کارهاى زشت مى گردد و همیشه عذرخواهى مى نماید.
•••••••••••••••••••••••••
6- قالَ علیه السلام: إعْمَلْ عَمَلَ رَجُل یَعْلَمُ أنّه مأخُوذٌ بِالاْجْرامِ، مُجْزى بِالاْحْسانِ.[6]
فرمود: کارها و أمور خود را همانند کسى تنظیم کن و انجام ده که مى داند و مطمئن است که در صورت خلاف تحت تعقیب قرار مى گیرد و مجازات خواهد شد. و در صورتى که کارهایش صحیح باشد پاداش خواهد گرفت.
•••••••••••••••••••••••••
7- قالَ علیه السلام: عِباداللهِ! لا تَشْتَغِلُوا بِالدُّنْیا، فَإنَّ الْقَبْرَ بَیْتُ الْعَمَلِ، فَاعْمَلُوا وَ لا تَغْعُلُوا.[7]
فرمود: اى بندگان خدا، خود را مشغول و سرگرم دنیا ـ و تجمّلات آن ـ قرار ندهید که همانا قبر، خانه اى است که تنها عمل ـ صالح ـ در آن مفید و نجات بخش مى باشد، پس مواظب باشید که غفلت نکنید.
•••••••••••••••••••••••••
8- قالَ علیه السلام: لا تَقُولَنَّ فى أخیکَ الْمُؤمِنِ إذا تَوارى عَنْکَ إلاّ مِثْلَ ماتُحِبُّ أنْ یَقُولَ فیکَ إذا تَوارَیْتَ عَنْهُ.[8]
فرمود: سخنى ـ که ناراحت کننده باشد ـ پشت سر دوست و برادر خود مگو، مگر آن که دوست داشته باشى که همان سخن پشت سر خودت گفته شود.
•••••••••••••••••••••••••
9- قالَ علیه السلام: یا بُنَىَّ! إیّاکَ وَظُلْمَ مَنْ لایَجِدُ عَلَیْکَ ناصِراً إلاّ اللهَ.[9]
فرمود: بپرهیز از ظلم و آزار رساندن نسبت به کسى که یاورى غیر از خداوند متعال نمى یابد.
•••••••••••••••••••••••••
10- قال َعلیه السلام: إنّی لا أری الْمَوْتَ إلاّ سَعادَه، وَ لاَ الْحَیاهَ مَعَ الظّالِمینَ إلاّ بَرَماً.[10]
فرمود: به درستى که من از مرگ نمى هراسم و آن را جز سعادت نمى بینم; و زندگى با ستمگران و ظالمان را عار و ننگ مى شناسم.
•••••••••••••••••••••••••
11- قال َعلیه السلام: مَنْ لَبِسَ ثَوْباً یُشْهِرُهُ کَساهُ اللهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ ثَوْباً مِنَ النّارِ.[11]
فرمود: هرکس لباس شهرت – و انگشت نما از هر جهت – بپوشد، خداوند او را در روز قیامت لباسى از آتش مى پوشاند.
•••••••••••••••••••••••••
12- قالَ علیه السلام: أنَا قَتیلُ الْعَبَرَهِ، لایَذْکُرُنى مُؤْمِنٌ إلاّ اِسْتَعْبَرَ.[12]
فرمود: من کشته گریه ها و اشک ها هستم، هیچ مؤمنى مرا یاد نمى کند مگر آن که عبرت گرفته و اشک هایش جارى خواهد شد.
•••••••••••••••••••••••••
13- قال َعلیه السلام: لَوْ شَتَمَنى رَجُلٌ فى هذِهِ الاُْذُنِ، وَ أَوْمى إلىَ الْیُمْنى، وَ اعْتَذَرَ لى فىِ الاُْخْرى لَقَبِلْتُ ذلِکَ مِنْهُ، وَ ذلِکَ أَنَّ أَمیرَ الْمُؤْمِنینَ علیه السلام حَدَّثَنى أَنَّهُ سَمِعَ جَدّى رَسُولَ اللهِ صلى الله علیه وآلهیَقُولُ: لا یَرِدُ الْحَوْضَ مَنْ لَمْ یَقْبَلِ الْعُذرَ مِنْ مُحِقٍّ أَوْ مُبْطِل.[13]
فرمود: چنانچه با گوش خود بشنوم که شخصى مرا دشنام مى دهد و سپس معذرت خواهى او را بفهمم، از او مى پذیرم و گذشت مى نمایم، چون که پدرم امیرالمؤمنین علىّ علیه السلام از جدّم رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم روایت نمود: کسى که پوزش و عذرخواهى دیگران را نپذیرد، بر حوض کوثر وارد نخواهد شد.
•••••••••••••••••••••••••
14- قیلَ لِلْحُسَیْنِ بن علىّعلیه السلام: مَنْ أعْظَمُ النّاسِ قَدْراً؟ قالَ: مَنْ لَمْ یُبالِ الدُّنْیا فى یَدَیْ مَنْ کانَتْ.[14]
از حضرت سؤال شد: با شخصیّت ترین افراد چه کسى است؟ در جواب فرمود: آن کسى است که اهمیّت ندهد که دنیا در دست چه کسى مى باشد.
•••••••••••••••••••••••••
15- قال َعلیه السلام: مَنْ عَبَدَاللهَ حَقَّ عِبادَتِهِ، آتاهُ اللهُ فَوْقَ أمانیهِ وَ کِفایَتِهِ.[15]
فرمود: هرکس خداوند متعال را با صداقت و خلوص، عبادت و پرستش نماید; خداى متعال او را به بهترین آرزوهایش مى رساند و امور زندگیش را تأمین مى نماید.
•••••••••••••••••••••••••
16- قالَ علیه السلام: احْذَرُوا کَثْرَهَ الْحَلْفِ، فِإنَّهُ یَحْلِفُ الرَّجُلُ لِعَلَل أرَبَعَ: إمّا لِمَهانَه یَجِدُها فی نَفْسِهِ، تَحُثُّهُ عَلى الضَّراعَهِ إلى تَصْدیقِ النّاسِ إیّاهُ. وَ إمّا لِعَىّ فی الْمَنْطِقِ، فَیَتَّخِذُ الاْیْمانَ حَشْواً وَصِلَهً لِکَلامِهِ. وَ إمّا لِتُهْمَه عَرَفَها مِنَ النّاسِ لَهُ، فَیَرى أَنَّهُمْ لایَقْبَلُونَ قَوْلَهُ إلاّ بِالْیَمینِ. وَ إمّا لاِرْسالِهِ لِسانَهُ مِنْ غَیْرِ تَثْبیت.[16]
فرمود: خود را از قسم و سوگند برهانید که همانا انسان به جهت یکى از چهار علّت سوگند یاد مى کند: در خود احساس سستى و کمبود دارد، به طورى که مردم به او بى اعتماد شده اند، پس براى جلب توجّه مردم که او را تصدیق و تأیید کنند، سوگند مى خورد.
و یا آن که گفتارش معیوب و به دور از حقیقت است، و مى خواهد با سوگند، سخن خود را تقویت و جبران کند.
و یا در بین مردم متّهم است ـ به دروغ و بى اعتمادى ـ پس مى خواهد با سوگند و قسم خوردن جبران ضعف نماید.
و یا آن که سخنان و گفتارش متزلزل است ـ هر زمان به نوعى سخن مى گوید ـ و زبانش به سوگند عادت کرده است.
•••••••••••••••••••••••••
17- قالَ علیه السلام: أیُّما إثْنَیْنِ جَرى بَیْنَهُما کَلامٌ، فَطَلِبَ أَحَدُهُما رِضَى الاْخَرِ، کانَ سابِقَهُ إلىَ الْجَنّهِ.[17]
فرمود: چنانچه دو نفر با یکدیگر نزاع و اختلاف نمایند و یکى از آن دو نفر، در صلح و آشتى پیشقدم شود، همان شخص سبقت گیرنده، جلوتر از دیگرى به بهشت وارد مى شود.
•••••••••••••••••••••••••
18- قال َعلیه السلام: وَ اعْلَمُوا إنَّ حَوائِجَ النّاسِ إلَیْکُمْ مِنْ نِعَمِ الله عَلَیْکُمْ، فَلا تَمیلُوا النِّعَمَ فَتَحَوَّلَ نَقِماً.[18]
فرمود: توجّه داشته باشید که احتیاج و مراجعه مردم به شما از نعمت هاى الهى است، پس نسبت به نعمت ها روى، بر نگردانید; وگرنه به نقمت و بلا گرفتار خواهد شد.
•••••••••••••••••••••••••
19- قال َعلیه السلام: یَا ابْنَ آدَم! اُذْکُرْ مَصْرَعَکَ وَ مَضْجَعَکَ بَیْنَ یَدَی اللهِ، تَشْهَدُ جَوارِحُکَ عَلَیْکَ یَوْمَ تَزِلُّ فیهِ الْأقْدام.[19]
فرمود: اى فرزند آدم، بیاد آور لحظات مرگ و خواب گاه خود را در قبر، همچنین بیاد آور که در پیشگاه خداوند قرار خواهى گرفت و اعضاء و جوارحت بر علیه تو شهادت خواهند داد، در آن روزى که قدم ها لرزان و لغزان مى باشد.
•••••••••••••••••••••••••
20- قالَ علیه السلام: مُجالَسَهُ أهْلِ الدِّناءَهِ شَرٌّ، وَ مُجالَسَهُ أهْلِ الْفِسْقِ ریبَهٌ.[20]
فرمود: همنشینى با اشخاص پست و رذل سبب شرّ و بد یختى خواهد گشت; و همنشینى و مجالست با معصیت کاران موجب شکّ و بدبینى خواهد شد.
•••••••••••••••••••••••••
21- قالَ علیه السلام: إنَّ اللهَ خَلَقَ الدُّنْیا لِلْبَلاءِ، وَ خَلَقَ أهْلَها لِلْفَناءِ.[21]
فرمود: به درستى که خداوند متعال دنیا ـ و اموال آن ـ را براى آزمایش افراد آفریده است. و همچنین موجودات دنیا را جهت فناء ـ و انتقال از این دنیا به جهانى دیگر ـ آفریده است.
•••••••••••••••••••••••••
22- قالَ علیه السلام: لا یَأمَنُ یوم الْقِیامَهِ إلاّ مَنْ قَدْ خافَ اللهَ فی الدُّنْیا.[22]
فرمود: کسى در روز قیامت از شدائد و أحوال آن در أمان نمى باشد، مگر آن که در دنیا از خداوند متعال ترس داشته باشد ـ و اهل گناه و معصیت نگردد ـ .
•••••••••••••••••••••••••
23- قالَ علیه السلام: لِکُلِّ داء دَواءٌ، وَ دَواءُ الذُّنُوبِ الإسْتِغْفارِ.[23]
فرمود: براى هر غم و دردى درمان و دوائى است و جبران و درمان گناه، طلب مغفرت و آمرزش از درگاه خداوند مى باشد.
•••••••••••••••••••••••••
24- قالَ علیه السلام: مَنْ قَرَءَ آیَهً مِنْ کِتابِ الله عَزَّ وَ جَلَّ فى صَلاتِهِ قائِماً، یُکْتَبُ لَهُ بِکُلِّ حَرْف مِأهُ حَسَنَه.[24]
فرمود: هرکس آیه اى از قرآن را در نمازش تلاوت نماید، خداوند متعال در مقابل هر حرفى از آن یکصد حسنه در نامه اعمالش ثبت مى نماید.
•••••••••••••••••••••••••
25- قال َعلیه السلام: سَبْعَهُ أشْیاء لَمْ تُخْلَقْ فى رَحِم: فَأوّلُها آدَمُعلیه السلام، ثُمَّ حَوّاء، وَ الْغُرابُ، وَ کَبْشُ إبْراهیمعلیه السلام، وَ ناقَهُ اللهِ، وَ عَصا مُوسى علیه السلام، وَ الطَّیْرُالَّذى خَلَقَهُ عیسىَبْنُ مَرْیَم علیهما السلام.[25]
ضمن جواب سؤال هاى پادشاه روم، فرمود: آن هفت موجودى که بدون خلقت در رحم مادر، آفریده شده اند، عبارتند از: حضرت آدم علیه السلام و همسرش حوّاء. و کلاغى که براى راهنمائى دفن هابیل آمد. و گوسفندى که براى قربانى، به جاى حضرت اسماعیلعلیه السلام آمد. و شترى که خداوند براى پیامبرش، حضرت صالح فرستاد.
و عصاى حضرت موسى علیه السلام. و هفتمین موجود آن پرنده اى بود که توسّط حضرت عیسى علیه السلام آفریده شد.
•••••••••••••••••••••••••
26- قالَ علیه السلام: إنَّ اَعْمالَ هذِهِ الاُْمَّهِ ما مِنْ صَباح إلاّ و تُعْرَضُ عَلَى اللهِ تَعالى.[26]
فرمود: همانا ـ نامه کردار و ـ أعمال این امّت، در هر صبحگاه بر خداوند متعال عرضه مى گردد.
•••••••••••••••••••••••••
27- قالَ علیه السلام: إجْتَنِبُوا الْغِشْیانَ فی اللَّیْلَهِ الَّتى تُریدُون فیها السَّفَرَ، فإنَّ مَنْ فَعَلَ ذلِکَ، ثُمَّ رُزِقَ وَلَدٌ کانَ جَوّالَهً.[27]
فرمود: در آن شبى که قصد مسافرت دارید، با همسر خود زناشوئى نکنید، که چنانچه عمل زناشوئى انجام گردد و در آن زمان فرزندى منعقد شود، بسیار متحرّک و افکارش مغشوش مى باشد.
•••••••••••••••••••••••••
28- قالَ علیه السلام: الرّکْنُ الْیَمانی بابٌ مِنْ أبْوابِ الْجَنَّهِ، لَمْ یَمْنَعْهُ مُنْذُ فَتَحَهُ، وَ إنَّ ما بَیْنَ الرُّکْنَیْنِ ـ الأسْوَد وَ الْیَمانی ـ مَلَکٌ یُدْعى هُجَیْرٌ، یُؤَمِّنُ عَلى دُعاءِالْمُؤْمِنینَ.[28]
فرمود: رُکن یَمانىِ کعبه الهى، دربى از درب هاى بهشت است و مابین رکن یمانى و حجرالأسود ملک و فرشته اى است که براى استجابت دعاى مؤمنین آمّین مى گوید.
•••••••••••••••••••••••••
29- قالَ علیه السلام: إنَّ الْغِنى وَ اْلِعزَّ خَرَجا یَجُولانِ، فَلَقیا التَّوَکُلَّ فَاسْتَوْطَنا.[29]
فرمود: عزّت و بى نیازى ـ هر دو ـ شتاب زده به دنبال پناهگاهى مى دویدند، چون به توکّل برخورد کردند، آرامش پیدا نموده و آن را پناهگاه خود قرار دادند.
•••••••••••••••••••••••••
30- قالَ علیه السلام: مَنْ نَفَّسَ کُرْبَهَ مُؤْمِن، فَرَّجَ اللهُ عَنْهُ کَرْبَ الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ.[30]
فرمود: هرکس گره اى از مشکلات مؤمنى باز کند و مشکلش را برطرف نماید، خداوند متعال مشکلات دنیا و آخرت او را اصلاح مى نماید.
•••••••••••••••••••••••••
31- قالَ علیه السلام: مَنْ والانا فَلِجَدّى صلى الله علیه وآله وسلم والى، وَ مَنْ عادانا فَلِجَدّى عادى.[31]
فرمود: هر که ما را دوست بدارد و پیرو ما باشد، پس دوستى و محبّتش به جهت جدّم رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم مى باشد. و هرکس با ما دشمن و کینه توز باشد، پس دشمنى و مخالفت او به جهت جدّم رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم خواهد بود.
•••••••••••••••••••••••••
32- قال َعلیه السلام: یَا ابْنَ آدَمَ! أُذْکُرْ مَصارِعَ آبائِکَ وَ أبْنائِکَ، کَیْفَ کانُوا، وَ حَیْثُ حَلّوُا، وَ کَأَنَّکَ عَنْ قَلیل قَدْ حَلَلْتَ مَحَلَّهُمْ.[32]
فرمود: اى فرزند آدم، بیاد آور آن لحظاتى را که پدران و فرزندان ـ و دوستان ـ تو چگونه در چنگال مرگ قرار گرفتند، آن ها در چه وضعیّت و موقعیّتى بودند و سرانجام به کجا منتهى شدند و کجا رفتند. و بیندیش که تو نیز همانند آن ها به ایشان خواهى پیوست ـ پس مواظب اعمال و رفتار خود باش ـ .
•••••••••••••••••••••••••
33- قالَ علیه السلام: یَا ابْنَ آدَمَ، إنَّما أنْتَ أیّامٌ، کُلَّما مَضى یَوْمٌ ذَهَبَ بَعْضُکَ.[33]
فرمود: اى فرزند آدم، بدرستى که تو مجموعه اى از زمان ها و روزگار هستى، هر آنچه از آن بگذرد، زمانى از تو فانى و سپرى گشته است ـ بنابراین لحظات عمرت را غنیمت شمار که جبران ناپذیر است ـ
•••••••••••••••••••••••••
34- قال َعلیه السلام: مَنْ حاوَلَ أمْراً بِمَعْصِیَهِ اللهِ کانَ أفْوَتُ لِما یَرْجُو وَ أسْرَعُ لِمَجیىءِ ما یَحْذَرُ.[34]
فرمود: هرکس از روى نافرمانى و معصیتِ خداوند، کارى را انجام دهد، آنچه را آرزو دارد سریع تر از دست مى دهد و به آنچه هراسناک و بیمناک مى باشد مبتلا مى گردد.
•••••••••••••••••••••••••
35- قالَ علیه السلام: الْبُکاءُ مِنْ خَشْیَهِ الله نَجاتٌ مِنَ الّنارِ وَ قالَ: بُکاءُ الْعُیُونِ، وَ خَشْیَهُ الْقُلُوبِ مِنْ رَحْمَهِ اللهِ.[35]
فرمود: گریان بودن به جهت ترس از ـ عذاب ـ خداوند، سبب نجات از آتش دوزخ خواهد بود; و فرمود: گریان بودن چشم و خشیت داشتن دل ها یکى از نشانه هاى رحمت الهى ـ براى بنده ـ است.
•••••••••••••••••••••••••
36- قالَ علیه السلام: لا یَکْمِلُ الْعَقْلُ إلاّ بِاتّباعِ الْحَقِّ.[36]
فرمود: بینش و عقل و درک انسان تکمیل نمى گردد مگر آن که ـ أهل حقّ و صداقت باشد و ـ از حقایق، تبعیّت و پیروى کند.
•••••••••••••••••••••••••
37- قالَ علیه السلام: أَهْلَکَ النّاسَ إثْنانِ: خَوْفُ الْفَقْرِ، وَ طَلَبُ الْفَخْرِ.[37]
فرمود: دو چیز مردم را هلاک و بیچاره گردانده است: یکى ترس از این که مبادا در آینده فقیر و نیازمند دیگران گردند. و دیگرى فخر کردن ـ در مسائل مختلف ـ و مباهات بر دیگران است.
•••••••••••••••••••••••••
38- قالَ علیه السلام: مَنْ عَرَفَ حَقَّ أَبَوَیْهِ الاْفْضَلَیْنِ مُحَمَّد وَ عَلىّ، و أطاعَهُما، قیلَ لَهُ: تَبَحْبَحْ فى أیِّ الْجِنانِ شِئْتَ.[38]
فرمود: هر شخصى که حقّ والدینش محمّد صلى الله علیه وآله وسلم ، و علىّ علیه السلام را که با شرافت و با فضیلت ترین انسان ها هستند، بشناسد و ـ در تمام امور زندگى ـ از ایشان تبعیّت و اطاعت کند; در قیامت به او خطاب مى شود: هر قسمتى از بهشت را که خواستار باشى، مى توانى انتخاب کنى و در آن وارد شوى.
•••••••••••••••••••••••••
39- قالَ علیه السلام: مَنْ طَلَبَ رِضَى اللهِ بِسَخَطِ النّاسِ کَفاهُ الله اُمُورَ النّاسِ، وَ مَنْ طَلَبَ رِضَى النّاسِ بِسَخَطِ اللهِ وَ کَّلَهُ اللهُ إلَى النّاسِ.[39]
فرمود: هرکس رضایت و خوشنودى خداوند را ـ در أمور زندگى ـ طلب نماید گرچه همه افراد از او رنجیده شوند، خداوند مهمّات و مشکلات او را کفایت خواهد نمود.و کسى که رضایت و خوشنودى مردم را طالب گردد گرچه مورد خشم و غضب پروردگار باشد، خداوند أمور این شخص را به مردم واگذار مى کند.
•••••••••••••••••••••••••
40- قالَ علیه السلام: إنَّ شیعَتَنا مَنْ سَلِمَتْ قُلُوبُهُمْ مِنْ کُلِّ غِشٍّ وَ غِلّ وَ دَغَل.[40]
فرمود: شیعیان و پیروان ما ـ اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ـ آن کسانى هستند که أفکار و درون آن ها از هر گونه حیله و نیرنگ و عوام فریبى سلامت و تهى باشد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاورقیها :
[1] – تحف العقول: ص 177، بحارالأنوار: ج 75، ص 117، ح 5.
[2] – نهج الشّهاده: ص 39، بحارالأنوار: ج 75، ص 121، ح 4.
[3] – مستدرک الوسائل: ج 9، ص 24، ح 10099 به نقل از مجموعه شهید.
[4] – محجّه البیضاء: ج 4، ص 228، بحارالأنوار: ج 75، ص 116، ح 2.
[5] – تحف العقول: ص 179، بحارالأنوار: ج 75، ص 119، ح 2.
[6] – بحارالأنوار: ج 2، ص 130، ح 15 و ج 75، ص 127، ح 10.
[7] – نهج الشّهاده: ص 47.
[8] – بحارالأنوار: ج 75، ص 127، ح 10.
[9] – وسائل الشّیعه: ج 11، ص 339، بحارالأنوار: ج 46، ص 153، ح 16.
[10] – بحار الأنوار: ج 44، ص 192، ضمن ح 4، و ص 381، ضمن ح 2.
[11] – کافى: ج 6، ص 445، ح 4.
[12] – أمالى شیخ صدوق: ص 118، بحارالأنوار: ج 44، ص 284، ح 19.
[13] – إحقاق الحقّ: ج 11، ص 431.
[14] – تنبیه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 348، س 11.
[15] – تنبیه الخواطر: ص 427، س 14، بحارالأنوار: ج 68، ص 183، ح 44.
[16] – تنبیه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 429، س 6.
17] – محجّه البیضاء: ج 4، ص 228.
[18] – نهج الشّهاده: ص 38.
[19] – نهج الشّهاده: ص 59.
[20] – نهج الشّهاده: ص 47، بحارالأنوار: ج 78، ص 122، ح 5.
[21] – نهج الشّهاده: ص 196.
[22] – بلاغه الحسینعلیه السلام: ص 285، بحار الأنوار: ج 44، ص 192، ح 5.
[23] – وسائل الشّیعه: ج 16، ص 65، ح 20993، کافى: ج 2، ص 439، ح 8.
[24] – اصول کافى: ج 2، ص 611، بحارالأنوار: ج 89، ص 200، ح 17.
[25] – تحف العقول: ص 174، و بحارالأنوار: ج 10، ص 137، ح 4.
[26] – بحارالأنوار: ج 70، ص 353، ح 54، به نقل از عیون الأخبارالرّضاعلیه السلام.
[27] – وسائل الشّیعه: ح 20، ج 3، ص 243، بحارالأنوار: ج 100، ص 292، ح 39.
[28] – مستدرک الوسائل: ج 9، ص 391، ج 1، بحارالأنوار: ج 69، ص 354، ح 11.
[29] – مستدرک الوسائل: ج 11، ص 218، ح 15، بحارالأنوار: ج 75، ص 257، ح 108.
[30] – مستدرک الوسائل: ج 12، ص 416، ح 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 121، ح 4.
[31] – ینابیع المودّه: ج 2، ص 37، ح 58.
[32] – نهج الشّهاده: ص 60.
[33] – نهج الشّهاده: ص 346.
[34] – اصول کافى: ج 2، ص 373، ح 3، بحارالأنوار: ج 75، ص 120، س 6
[35] – نهج الشّهاده: ص 370، مستدرک الوسائل: ج 11، ص 245، ح 12881.
[36] – نهج الشّهاده: ص 356، بحارالأنوار: ج 75، ص 127، ح 11.
[37] – بحارالأنوار: ج 75، ص 54، ح 96.
[38] – نهج الشّهاده: ص 293، تفسیرالامام العسکرى علیه السلام: ص 330، بحار: ج 23، ص 260، ح 8.
[39] – أمالى شیخ صدوق: ص 167، مستدرک الوسائل: ج 12، ص 209، ح 13902.
[40] – تفسیرالإمام العسکرى علیه السلام: ص 309، ح 154، بحارالأنوار: ج 65، ص 156، ح 11
آروم بخون، اصلاً عجله نکن
آروم بخون، اصلاً عجله نکن
زمانی که بخواهید وصیتنامه بنویسید متوجه خواهید شد تنها کسی که از داراییتان سهمی ندارد خودتان خواهید بود
پس از زندگییتان تا میتوانید لذت ببرید
ببخشید وبخورانید که فردا دیر است
#تولستوی
•••••••••••••••••••••••••
خوشبختی مانند تلفن است، اگر دیگران نداشته باشند، به هیچ درد شما نخواهد خورد، برای دیگران آرزوی خوشبختی داشته باشید…!
#مازیتوفسکی
•••••••••••••••••••••••••
ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺩﺷﻤﻦ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺍﻧﺴﺎﻥ،
ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ!
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ،
دﺭ ﻣﺴﯿﺮﯼ ﮐﺎﻣﻼ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﯼ
ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺳﻔﺮ ﻭ ﯾﺎﺩﮔﯿﺮﯼ ﺍﺳﺖ.
•••••••••••••••••••••••••
برای کسانی که به شما حسادت میکنند
اینگونه دعا کنید
پرودگارا اگر کسی طاقت دیدن سعادت مرا
ندارد، چنان به او سعادت بده که سعادت مرا
از یاد ببرد
•••••••••••••••••••••••••
برای رفع فشارهای عصبی باید دو گام برداشت:
گام نخست اینکه برای مسائل جزئی، خود را ناراحت نکنید، گام دوم اینکه بدانید همه ی مسائل جزئی هستند.
?آنتونی رابینز
•••••••••••••••••••••••••
هر کسی عشق را با زبان خود بیان میکند…
دارکوب، میکوبد
پیکاسو، میکِشد
باباطاهر، میمیرد
قناری، میخواند
هیتلر، میکُشد
آهو، می دوَد
هیچکاک، می نویسد
اما خدا؛ میبخشد…
•••••••••••••••••••••••••
دوقشر از مردم همیشه بدبخت هستند:
– یکی آنهایی که حرف هیچکس را گوش نمی دهند.(خودرای)
– و دیگری آنها که به حرف همه گوش می دهند.(دهن بین)
# وینستون چرچیل
•••••••••••••••••••••••••
آیا میدانید: لاک پشت ها به خاطر
سبک زندگی خاصی که دارند
نزدیک به ۱۵۰ سال عمر می کنند ؟؟!!
آیا میدانستید:
سبک زندگیشون اینه که سرشون تو لاک خودشونه،
نه زندگی دیگران!!!
•••••••••••••••••••••••••
اگر در زندگی به درب بزرگی رسیدی که قفل بر آن بود ، نترس و نا امید نشو …!
چون اگر قراربود باز نشود ، به جای آن دیوار میگذاشتند …!
•••••••••••••••••••••••••
آرزو نکن که کارها آسانتر شوند
آرزو کن خودت توانمند تر شوی
یه هیزم شکن وقتی خسته میشه که تبرش کند بشه
نه اینکه هیزمش زیاد بشه
تبر ما انسانها باورهامونه ، نه آرزوهامون
•••••••••••••••••••••••••
شریکى در زندگیت انتخاب کن که براى خودت خوب باشه؛ نه براى خانواده ات، نه براى تصویر اجتماعیت ، نه براى حساب بانکیت؛ کسى رو انتخاب کن که زندگیت رو از احساس غنى کنه!
•••••••••••••••••••••••••
طوری زندگی نکنید که کودکتون،
پول رو مایه خوشبختی بدونه.
چون در آینده، حتما پول رو به شما ترجیح میده!
و اولین قربانی این تفکر، خود شما هستین.
•••••••••••••••••••••••••
خوشبختی یعنی هر کاری رو که می کنی دوست داشته باشی.
نه اینکه هر کاری دوست داری, بکنی!
#گابریل_گارسیا_مارک