ثامن کتاب
افراد موفق دائما در حال رشد و یادگیری هستند در حالی که افراد معمولی این ذهنیت را دارند که همه چیز میدانند!
29 دی, 1400
احادیث, امام جعفر صادق علیه السلام, اهل بیت پیامبر اسلام, داستان و حکایت
✨﷽✨
☑️ آیا ما هم مومن هستیم؟؟!
✍? فردی برای امام صادق(ع) خبری آورد که فلانی در مهمانی علیه شما حرف میزد!
امام صادق فرمود:
حتما اشتباه شنیده ای!
گفت: نه مطمنم
امام صادق فرمود:
شاید تاریک و شلوغ بوده
و اشتباه فهمیده ای
✍? گفت: نه یقین دارم! امام فرمود: شاید
در عصبانیت و اجبار بوده و حرفی زده!
گفت: در آرامش و اختیار بوده است.
امام صادق(ع) آنقدر بهانه آورد (۷۰
مرتبه بهانه و تاویل آوردن) تا آن فرد
خبرچین خسته و پشیمان شد!
اخلاق مومنانه یعنی نسبت به برادر
دینی ات حسن ظن داشته باشی چون امام
صادق(ع) فرمود حسن ظن و خوش گمانی
از قلب سالم ناشی میشود.
?مصباح الشریعه ص ۵۱۵
✨✨✨✨
26 دی, 1400
داستان و حکایت, سبک زندگی, سخن بزرگان, فرهنگی
گویند :
ملا مهر علی خویی ، روزی در کوچه دید که دو کودک بر سر یک گردو با هم دعوا میکنند.
به خاطر یک گردو ، یکی زد چشم دیگری را با چوب کور کرد.
یکی از درد چشم و دیگری از ترس مجازات گردو را روی زمین رها کردند و از محل دور شدند.
ملا رفت گردو را برداشت و شکست و دید ، گردو از مغز تهی است. گریه کرد. پرسیدند تو چرا گریه میکنی؟ گفت : از نادانی و حس کودکانه ، سر گردویی دعوا میکردند که پوچ بود و مغزی هم نداشت. دنیا نیز چنین است ، مانند گردویی است بدون مغز ! که بر سر آن میجنگیم، وقتی خسته شدیم و آسیب به خود رساندیم و یا پیر شدیم، چنین رها کرده و برای همیشه میرویم.
26 دی, 1400
احادیث, امام رضا علیه السلام, اهل بیت پیامبر اسلام
*ده سفارشِ علی بن موسی الرضا علیه السلام*
*سفارش اول*
در خوشحال کردن مردم بسیار بکوشید تا در قیامت خدا خوشحال تان کند.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
*سفارش دوم*
تا می توانید سکوت اختیار کنید که سکوت موجب محبت می شود و راهنمای هر خیری است.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
*سفارش سوم*
در خواندن سوره حمد استمرار بورزید که جمیع خیر در امور دنیا و آخرت در آن گرد آمده است.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
*سفارش چهارم*
به روزی اندک خدا راضی باشید تا خدا نیز از عمل کم شما راضی باشد.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
*سفارش پنجم*
در برقرار کردن صله رحم ثابت قدم باشید که بهترین نوعِ آن ، خودداری از آزار خویشاوندان است.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
*سفارش ششم*
به کسی که از خدا نمی ترسد امید نداشته باشید که نه تعهد دارد ، نه نجابت و نه کرم.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
*سفارش هفتم*
بسیار احسان کنید که خداوند در قیامت ، یک نصفه خرما را مانند کوه اُحد بزرگ می کند.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
*سفارش هشتم*
حقُّ النّاس را رعایت کنید که دوستی محمد و آل محمد بدون آن پذیرفته نیست.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
*سفارش نهم*
از بخششی که زیانش برای تو بیش از سودی است که به دیگران می رسد ، حذر کن.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
*سفارش دهم*
بسیار مراقب کردار خود باشید تا مورد تهمت و اتهام قرار نگیرید ، که در آن صورت ، حقِّ ملامت نخواهید داشت.
التماس دعا
26 دی, 1400
سبک زندگی, فرهنگی
نمکدان را که پُر میکنی؛
توجهی به ریختن نمکها نداری
اما زعفران را که میسابی به دانه دانه اش توجه میکنی
حال آنکه بدونِ نمک هیچ غذایی خوشمزه نیست،
ولی بدون زعفران ماهها و سالها میتوان آشپزی کرد و غذا خورد.
مراقب نمک های زندگیتان باشید…
ساده و بی ریا و همیشه دم دستتان هستند.
ولی روزی اگر نباشند
وای بر سفره زندگی…!
26 دی, 1400
امام رضا علیه السلام, اهل بیت پیامبر اسلام, شعر و ادب, فرهنگی
حجر المشهد ”
خـــاکِ پـایِ قـدِ دلـجـویِ تـو را مـی بــوسـم
قــامـتِ سـروِ لـبِ جـویِ تـو را مـی بــوسـم
جــــایِ هــر مـقبـره و پـنـجــره یِ پــولادیـن
مــن ضـریحِ خــمِ ابـرویِ تـو را مـی بـوسـم
خواب دیدم که شبی شانه یِ زلف تو شـدم
شاخه، شاخه قدِ هر مویِ تـو را می بـوسـم
هنر آن نیست که دستی به ضریحِ تـو رسـد
هنر آن اســت که من بوی تـو را می بـوسم
خانـه کرده است پرسـتو سرِ گلدسـته یِ تو
هـشتـمین حسِ پرسـتویِ تـو را مـی بـوسم
دشـمنـم گر که مـشرّف به ضـریحِ تــو شـود
دشـمن آمــده از ســوی تـــو را مـی بــوسـم
نه ضـریحِ حـرمت، بلکه من از شـدّتِ عـشق
قــــدمِ رهــگـــذرِ کـــویِ تــو را مـی بــوسـم
ســال هـا در عــوضِ مـکّــه و اعـمالِ طواف
حـجـر المـشـهدِ آهــویِ تــو را مــی بــوسـم
علیجان سلیمانی (جیرفت)
جشنواره شعر رضوی
25 دی, 1400
سبک زندگی, فرهنگی
روزى کشاورزى متوجه شد ساعت طلاى میراث خانوادگى اش را در انبار علوفه گم کرده. بعد از آنکه در میان علوفه بسیار جستجو کرد و آن را نیافت از گروهی کودک که بیرون انبار مشغول بازی بودند کمک خواست و وعده داد هرکس آنرا پیدا کند جایزه میگیرد. به محض اینکه اسم جایزه برده شد کودکان به درون انبار هجوم بردند و تمام کپه هاى علوفه را گشتند اما بازهم ساعت پیدا نشد.همینکه کودکان ناامید از انبار خارج شدند پسرکى نزد کشاورز آمد و از او خواست فرصتى دیگر به او بدهد. کشاورز نگاهى به او انداخت. کودک مصممی به نظر میرسید. باخود اندیشید: چرا که نه!. پس کودک به تنهایى درون انبار رفت و بعد از مدتى به همراه ساعت از انبار خارج شد. کشاورز شادمان و متحیر از او پرسید چگونه موفق شدى درحالیکه بقیه کودکان نتوانستند؟
کودک پاسخ داد: من کار زیادى نکردم، فقط آرام روى زمین نشستم و در سکوت کامل گوش دادم تا صداى تیک تاک ساعت را شنیدم. به سمتش حرکت کردم و آنرا یافتم!
“ذهن وقتى در آرامش است بهتر از ذهن پرمشغله کار میکند. هرروز اجازه دهید ذهن شما اندکى آرامش یابد تا ببینید چطور باید زندگى خود را آنگونه که مى خواهید سروسامان دهید”.
???????
?ثامن کتاب
?www.samenketab.ir
25 دی, 1400
سبک زندگی, فرهنگی
مراقب حرفهایمان باشیم
حرف هایی که میزنیم،دست دارند!دست های بلندی که گاهی،
گلویی را می فشارند
و نفس فرد را می گیرند…
حرف هایی که میزنیم،پا دارند !پاهای بزرگی که گاهی
جایشان را روی دلی می گذارند
و برای همیشه می مانند…
حرف هایی که میزنیم ،چشم دارند !
چشم های سیاهی که،
گاهی به چشم های دیگران نگاه میکنند،
و آنها را در شرمی بیکران فرو میبرند…
پس . . .
مراقب حرفهایی که میزنیم باشیم زیرا
سنجیده سخن گفتن از سکوت هم دشوار تر است .
25 دی, 1400
امام علی علیه السلام, اهل بیت پیامبر اسلام, فرهنگی, معارف نماز
*﷽ #معارف_نماز*
*⛔ من تا نفهمم نماز به چه درد می خورد نماز نمی خوانم*
#امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه ۱۹۲ نهج البلاغه می فرماید :
«وَ لَکِنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ یَبْتَلِی خَلْقَهُ بِبَعْضِ مَا یَجْهَلُونَ أَصْلَهُ تَمْیِیزاً بِالاِخْتِبَارِ لَهُمْ»
*خدا بندگان خود را امتحان میکند به چیزی که نسبت به اصل آن غافل و جاهلاند.*
* وقتی خدا ملائکه را امر به #سجده بر آدم نمود آنان نسبت به اصل و حقیقت آدم جاهل بودند.*
⛔ به کسانی که میگویند :
«ما تا ندانیم چرا باید #وضو بگیریم؟ یا چرا اینگونه وضو بگیریم [و نماز بخوانیم] ، آن را انجام نمی دهیم».
باید گفت :
*«اگر علت آن را بدانید ، دیگر از علم خود اطاعت کرده اید نه از خدا ! مطیع معلومات خود شده اید نه مطیع فرمان خدا!!»*
*پس امتحان اصلی، امتحانِ اطاعت است نه عبادت.*
#آیتاللهحائریشیرازی ، تمثیلات، جلد ۱ ؛ خلاصهای از صفحه ۳۰.
با فرستادن این پیام *حتی به یک☝️نفر* در زمره مصلین(مبلغین و مروجین نماز) قرار بگیرید.
25 دی, 1400
سبک زندگی, فرهنگی
❌زندگی دیگران را نابود نکنیم❗
?جوانی از رفیقش پرسید : کجا کار میکنی ؟ پیش فلانی، ماهانه چند میگیری؟ ۵۰۰۰. همهش همین؟ ۵۰۰۰ ؟ چطوری زندهای تو؟ صاحب کار قدر تو رو نمی دونه، خیلی کمه ! یواش یواش از شغلش دلسرد شد و درخواست حقوق بیشتر کرد ، صاحب کار هم قبول نکرد و اخراجش کرد ، قبلا شغل داشت، اما حالا بیکار است.
?زنی بچهای را به دنیا آورد، زن دیگری گفت : به مناسبت تولد بچهتون، شوهرت برات چی خرید ؟ هیچی ! مگه میشه ؟! یعنی تو براش هیچ ارزشی نداری ؟! بمب را انداخت و رفت، ظهر که شوهر به خانه آمد، دید که زنش عصبانی است و …. کار به دعوا کشید و تمام.
?پدری در نهایت خوشبختی است، یکی میرسد و میگوید : پسرت چرا بهت سر نمیزند ؟ یعنی آنقدر مشغوله که وقت نمیکنه ؟! و با این حرف، صفای قلب پدر را تیره و تار میکند
?این است، سخن گفتن به زبان شیطان. در طول روز خیلی سؤال ها را ممکن است از همدیگر بپرسیم؛
چرا نخریدی؟
چرا نداری؟
یه النگو نداری بندازی دستت؟
چطور این زندگی را تحمل میکنی؟ یا فلانی را؟
چطور اجازه می دهی؟
ممکن است هدفمان صرفا کسب اطلاع باشد، یا از روی کنجکاوی یا فضولی و… اما نمیدانیم چه آتشی به جان شنونده میاندازیم !
?شر نندازید تو زندگی مردم. واقعا خیلی چیزا به ما ربطی نداره! کور ، وارد خانهی مردم شویم و کَر از آنجا بیرون بیاییم. مُفسد نباشیم.
♻ لطفا به اشتراک بذارین❤
25 دی, 1400
جهت تفکر و تامل, سبک زندگی, فرهنگی
*نوشته ای زیبااز دکتر سعید مهرپور به همسر مرحومش که در سانحه هوائی هواپیمای تهران یاسوج در خرداد97 درگذشت:*
این استاد که *یکی از بهترین جراح های ارتوپد وفلوشیپ جراحی ستون فقرات و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران* می باشد، در اینستاگرام شخصی اش با انتشار عکس *قبر همسرش*
نوشته است:
*مریم عزیزم سلام.*
من در چهل و یک سالگی به بسیاری از آن چیزهایی که امروز آرزوی جوانان و دانشجویان است رسیده ام:
پزشک ،
جراح ،
فوق تخصص ،
استاد
و حتی رییس !
اما امروز بعد از این راهِ دراز و پر مشقّت ، *یک آرزو بیشتر ندارم . همه این ها را که برشمردم را پس بدهم . در عوض لحظه ای کنارِ تو بنشینم ،* در چشمانت نگاه کنم و فنجان چایی با هم بنوشیم و این بار قول میدهم که چای را نه یکباره و داغ که *با آرامش و پا به پای تو بنوشم.*
*مریم عزیزم ؛* این روزها جوانترها آنچنان برای پیشرفت ، عجله دارند که نگاهِ مادر ؛ نفسِ پدر و عشقِ همسر را نمی بینند و برای رسیدنِ هر چه سریعتر به *قله* ، بسیاری را در *دامنه جای میگذارند.*
مریم عزیزم ، *من پشیمانم* از تمامِ شبهایی که صحبتِ تو را نمی شنیدم و به فکرِ تشویقِ حاضرینِ در سخنرانیِ فردایم بودم. *من پشیمانم.*
*مریم جان بگذار جوانترها را نصیحتی کنم،*
*”در بالای قلّه ها و آن سوی ابرها خبری نیست ، هر چه هست در دامنه زندگی شماست.”*
25 دی, 1400
جهت تفکر و تامل, فرهنگی
خدای من
در هر ثانیه ای که میگذرد
بی شمار نعمت بر من ارزانی میکنی
تپش قلب
دم و بازدم
دیدن
شنیدن
لمس کردن
نبض زدن ها
پلک زدن
فکر کردن
و…
نعمات بیشماری که ازشمردن آن ناتوانم
و من چقدر بی تفاوت میگذرم
و مدام از نداشته هایم پیش تو گله و شکایت میکنم
خدایا برای ناشکری ها و کم طاقتی هایم
برای فراموشکاری ها و بی توجهی هایم
مرا ببخش
خداوندا
به دل نگیر اگر گاهی
زبانم از شکرت باز می ایستد
تقصیری ندارد
قاصر است
کم می آورد
در برابر بزرگی ات
ﺗﻮ ﺧﻮﺩ ﺍﯼ ﺧﺰﺍﻧﻪ ﺩﺍﺭ ﺑﺨﺸش ها
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍی فردای ما ﻣﻘدر فرما
آمین
25 دی, 1400
شعر و ادب, عاشقانه, فرهنگی
ﻓﺮﯾﺪﻭﻥ ﻣﺸﯿﺮﯼ:
ﻋﺎﺷﻘﻢ…
ﺍﻫﻞ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻮﭼﻪ ﺑﻦﺑﺴﺖ ﮐﻨﺎﺭﯼ،
ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩﺍﺵ ﭘﺎﯼ ﺑﻪ ﻗﻠﺐ ﻣﻦِ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻧﻬﺎﺩﯼ!
ﺗﻮ ﮐﺠﺎ؟
ﮐﻮﭼﻪ ﮐﺠﺎ؟
ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﺎﺯ ﮐﺠﺎ؟
ﻣﻦ ﮐﺠﺎ؟
ﻋﺸﻖ ﮐﺠﺎ؟
ﻃﺎﻗﺖِ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺠﺎ؟
ﺗﻮ ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻭ ﻧﮕﺎﻫﯽ،
ﻣﻦِ ﺩﻟﺪﺍﺩﻩ ﺑﻪ ﺁﻫﯽ…
ﺑﻨﺸﺴﺘﯿﻢ؛
ﺗﻮ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﻭ
ﻣﻦِ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﭼﺎﻫﯽ…
ﮔُﻨﻪ ﺍﺯ ﮐﯿﺴﺖ؟
ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﺎﺯ؟
ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﻏﺎﺯ؟
ﺍﺯ ﺁﻥ ﭼﺸﻢِ ﮔﻨﻪﮐﺎﺭ؟
ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﺩﯾﺪﺍﺭ؟
ﮐﺎﺵ ﻣﯽﺷﺪ ﮔُﻨﻪِ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻭ ﻟﺤﻈﻪ ﻭ ﭼﺸﻤﺖ،
ﻫﻤﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﺑﮕﯿﺮﻡ…
ﺟﺎﯼ ﺁﻥ ﯾﮏ ﺷﺐ ﻣﻬﺘﺎﺏ،
ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻧﻈﺮ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪ ﻋﺸﺎﻕ ﺑﺒﯿﻨﻢ…
25 دی, 1400
سبک زندگی, فرهنگی
عادتهائى که معجزه میکند:
با ملایمت = سخن بگوئید،
عــمــیـــق = نفس بکشید،
شــــــیــک = لباس بپوشید،
صـبـورانه = کار کنید.
نـجـیـبـانه = رفتار کنید،
هــمـــواره = پس انداز کنید،
عــاقــلانـه = بخورید،
کــــافـــى = بخوابید،
بى باکانه = عمل کنید،
خـلاقـانـه = بیندیشید،
صـادقانه = عشق بورزید،
هوشمندانه = خرج کنید،
خوشبختی یک سفراست، نه یک مقصد.
25 دی, 1400
شعر و ادب, عاشقانه, فرهنگی
دلخوش به #بستنی، دلخوش به آبنبات
کودک تر از دلت، ساده تر از #لبات!
یعنی که خنده ات تکثیر دلخوشی است
اصلاً بیا بخند، #قربون_خنده_هات
یک شعر بی بدیل مثل خود منی
مفعول فاعلن، مفعول فاعلات!
از عشق، زندگی،… چیزی از این قبیل
در گوش من بریز/ پیمانه ی صدات
#چشمان_عاشقت چیز کمی که نیست!
اصلاً مرا بس است ته مانده نگات
برگشت می خورد چک های من به تو
سمت ِ نبودنت، راهی به ناکجات!
این جای شعر من، پایان قصه نیست
تکرار می شود در من «سه نقطه» هات …
25 دی, 1400
شعر و ادب, عاشقانه, فرهنگی
یک لحظه دلم خواست که پهلوی تو باشم
بیمحکمه زندانی بازوی تو باشم
پیچیده به پای دل من پیچش مویت
تا باز زمینخوردهی گیسوی تو باشم
کم بودنِ اسپند در این شهر سبب شد
دلواپسِ رؤیت شدن روی تو باشم
تو نصف جهانی و همین عامل شُکر است
من #رُفتگری در #پل.خواجوی تو باشم
#عاشقانه
25 دی, 1400
شعر و ادب, فرهنگی
اگر باشی محبت روزگاری تازه خواهد یافت
زمین در گردشش با تو مداری تازه خواهد یافت
دل من نیز با تو بعد از آن پاییز طولانی
دوباره چون گذشته نوبهاری تازه خواهد یافت
خواب دیدم که دلم بند تو بود
خواب من تعبیر لبخند تو بود
در پــــی دانـه مـرو همچـو کبوتــر ، کـه تــو را
عاقـبت بهــر یکـی دانـــــه ، بــــه دام انـدازنـد
صیـد کن شیـــر صفت، نیم بخور، نیم ببخش
تـا بــه هـرجـا کـه روی ، بـر تـو ســلام انـدازند
25 دی, 1400
شعر و ادب, فرهنگی
تو مپندار که خاموشی من ذکر فراموشی توست
بلکه هر لحظه دلم مست تماشایى توست
24 دی, 1400
امام رضا علیه السلام, اهل بیت پیامبر اسلام, شعر و ادب, فرهنگی
آفرینش تن است و او جانش
پدر و مادرم به قربانش
چشم حور و ملک به ماه رخش
دست جن و بشر به دامانش
میزند بوسه موسیِ جعفر
بر سراپای همچو قرآنش
گوهر هفت بحر نور است این
که بوَد چار درّ غلطانش
پورموسی که بحر عرض ادب
آید از طور، پور عمرانش
ملک هستی بوَد مدینه ی او
قلب امکان بوَد خراسانش
پی عرض سلام از دل کوه
سنگ آید به سوی ایوانش
میگریزد شتـر ز قربانگاه
تا که آرد بر این مزار پناه
*****
بوی ریحان عطر و عود آید
روح توحید در وجود آمد
گوش جان را به لحن جبراییل
برهمه خلق این سرود آمد
که جمال خدا تجسّم یافت
غیب درکسوت شهود آمد
با طلوع مه جمال رضا
هرچه پیدا نبود و بود آمد
ماه احمد به دامن نجمه
با جمال خدا فرود آمد
ذات خالق به خویش تحسین کرد
خلقت آن لحظه درسجود آمد
عید میلاد ضامن آهوست
که به وی از خدا درود آمد
مرحبا نجمه احمد آوردی
هم علی هم محمّد آوردی
*****
به چنین ماه و منظرش صلوات
به جمال منورش صلوات
نجمه آورده جان پاکی را
که به جسم مطهرش صلوات
هم ز خالق سلام بر پدرش
هم زخلقت به مادرش صلوات
هم به ریحانهاش جواد درود
هم به معصومه خواهرش صلوات
هم ز پیغمبران سلامش باد
هم ز آل پیمبرش صلوات
هم به آن هفت یم که دُرّش اوست
هم به آن چارگوهرش صلوات
هم حسین و حسن ثناگویش
هم ز زهرا و حیدرش صلوات
عقل در شرح و وصف او مانده
مصطفـی پـاره تنش خوانـده
*****
جلوه ی ابتدا امام رضاست
حسن غیب خدا امام رضاست
گشته دینش به نزد حق کامل
هر که را مقتدا امام رضاست
هم خداوندیاش به ملک خدا
هم رفیق گدا امام رضاست
آنکه روز جزا سه بار زند
زائرش را صدا امام رضاست
آنکه آنی ز مهربانی خویش
نیست از ما جدا امام رضاست
آنکه با زائرین خود پیمان
بسته از ابتدا امام رضاست
بعد موسی سفینه ی دین را
به خدا ناخدا امام رضاست
هر که باشد عقیده جز اینش
کفر محض است تا ابد دینش
*****
ای ملایک کبوتر حرمت
چشم آدم به گندم کرمت
نه خراسان فقط،که ملک خداست
عالمی زیر سایه ی علمت
تو مسیحای آل فاطمهای
که مسیحا دمد ز فیض دمت
حرم قدس کبریا گردید
به خراسان رسید تا قدمت
قاتلت را نمیکنی نومید
به جوادت اگر دهد قسمت
همه ی زندگانیام این است
که دهم جان به گوشه ی حرمت
هم ملک زائر تو، هم انسان
هم عرب سائلند، هم عجمت
هر که یک بار بر تو آرد رو
تو سه نوبت کنی زیارت او
*****
تو ولی خدای منانی
تو به کل وجود سلطانی
تو کلام خدا به نطق کلیم
تو به درد مسیح درمانی
بس که آقا و مهربان استی
ضامن آهوی بیابانی
ما همه قطرهایم و تو دریا
ما همه تشنه و تو بارانی
به خدا ای چراغ و چشم نبی
که تو چشم و چراغ ایرانی
هر دلی برتو یک خراسان است
گرچه خود در دل خراسانی
کس نداند غریب طوس تو را
که تو خود ضامن غریبانی
من به کویت پناه آوردم
عـوض گـل، گناه آوردم
*****
سیدی هر چه بودم و هستم
به ضریح تو دست دل بستم
تو رئوفی و من زمینخورده
تو بلندی و من همه پستم
بس که بگرفتهاید تحویلم
فکر کردم که از شما هستم
عهد بستم دگر گنه نکنم
باز هم عهد خویش بشکستم
عوض آنکه دست رد بزنی
باز بگرفتی از کرم دستم
روز اول اجازهام دادید
بر شما خانواده پیوستم
آتش ار سوزدم نمیفهمم
بس که از کوثر تو سرمستم
نگـذاری برنـد در نـارم
به همه گفتهام رضا دارم
*****
ای سرم خاک پای زائر تو
وی به جانم بلای زائر تو
دل همسایگان مشهدیات
گشته زائرسرای زائر تو
التماس دعای خستهدلان
در هوای دعای زائر تو
کاش بودی هزارها حاجت
تا بریزم به پای زائر تو
بنشینم کنار جاده ی طوس
بلکه گردم گدای زائر تو
از ثنای تو عاجزم، لطفی
که بگویم ثنای زائر تو
بیشتر از هزار حج باشد
روز محشر، جزای زائر تو
زائر توست ای تمام حسین
برتـر از زائـر امـام حسین
*****
طوس سینا و صحن تو همه طور
کعبه آرد طوافت از ره دور
زائرین تو «حجّهُم مقبول»
رهروان تو «سعیهم مشکور»
گشته درموج یک جهان طوفان
حرم قدس تو سفینه ی نور
من آلوده و رفاقت تو
این رفاقت چگونه آید جور؟
همه در حیرتم چگونه مرا
طلبیدی ز رأفتت به حضور؟
من گنهکار و تو امام رئوف
تو سلیمان و من سراپا مور
این گناه فزون و آن رأفت
کاش میگشتم از جمالت کور
چه کنم رأفتت به من رو داد
پـدر و مـادرم فـدایت بـاد
*****
گر عذابم هزار بار دهند
به که دور از توأم قرار دهند
چه شود خادمان دربارت
گر مرا هم ز لطف بار دهند؟
چه شود بر لبان تشنه ی من
فیض یک بوسه زین مزار دهند؟
دوست دارم که دور مرقد تو
زائرینت مرا فشار دهند
گوش جانم شنید خیل ملک
در حریم تو این شعار دهند
که در اینجا برات آزادی
هدیه بر هر گناهکار دهند
صورتت را بر این حرم بگذار
تا نجاتت ز قعر نار دهند
حرف جنّت بود گناه اینجا
از رضا جز رضا مخواه اینجا
*****
بیپناهم، پناه آوردم
ناله و اشک و آه آوردم
با وجود سفیدیِ مویم
بر تو روی سیاه آوردم
پر کاهی نداشتم با خود
حال، کوه گناه آوردم
به کسی چه که من گنهکارم
به امامم پناه آوردم
بار عصیان به پشت خود دارم
رو بر این بارگاه آوردم
خجلم از تو یا امام رضا
تیرگی بهر ماه آوردم
نگهی کن به صورتم مولا
گرد عصیان ز راه آوردم
خـار و آلـوده و تهــیدستم
هر کهام «میثم» شما هستم
24 دی, 1400
امام رضا علیه السلام, اهل بیت پیامبر اسلام, شعر و ادب, فرهنگی
یم توحید! گوهر آوردی
شجر نور! نوبر آوردی
مه ذیقعده! چشم ما روشن
که ز خورشید بهتر آوردی
نجمه ای مادر امام رضا
تو علی یا پیمبر آوردی؟
پسری بهتر از همه پدران
بهر موسیبنجعفر آوردی
حرم الله را چو بنت اسد
حجت ا… اکبر آوردی
نام فرزند خود علی بگذار
تا ببینند حیدر آوردی
چارده روح پاک را امشب
در یکی پاکپیکر آوردی
این پسر مثل مادرش زهراست
پــاره ی پیکـر رسـول خـداست
24 دی, 1400
امام رضا علیه السلام, اهل بیت پیامبر اسلام, شعر و ادب, فرهنگی
ما را کرمش داد ز هر قصه نجات
بر معرفت و مرام سلطان صلوات
خواهم به جوانی ز خدا عمرت دراز
تا پیر شوم، پیر غلامت گردم
دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت
جایی ننوشته است گنهکار نیاید
بیمارم و از دوست شفا میخواهم
از اهل کرم لطف و عطا میخواهم
مشهد برسم کنار هر گلدسته
هر چیز ندارم از رضا میخواهم