آقا قرار شاه و گدا هست یادتان؟
همان شبی که زدم دل را به نامتان
مشهد,حرم,باب الجوادتان
آقا عجیب دلم گرفته برایتان
آقا قرار شاه و گدا هست یادتان؟
همان شبی که زدم دل را به نامتان
مشهد,حرم,باب الجوادتان
آقا عجیب دلم گرفته برایتان
السلام علیک یا شمس الشموس…
من با تو زندگی نکنم پیر می شوم…
بی تو من از جوانی خود سیر می شوم…
من در شعاع پرتو شمس الشموسیت…
بی اختیار پیش تو تبخیر می شوم…
آیینه کاری حرمت ذره پروری است…
من در رواق چشم تو تکثیر می شوم…
این شعر غزل نیست,شراب است,بنوشش
این قافیه مست است وخراب است بپوشش
این مصرع عریان به کسى رحم ندارد
هرکس شنوَد عقل رود از سرو هوشش
گویند که ساقى مى یکدست ندارد
اى واى اگر این برسد باز به گوشش
ما مست مى او شده اینگونه نویسیم
بى باده ى او نیست قلم شوق خروشش
او مستیه مى هست و,خودش ساقى ساقى
صد مهدى مختار بوَد خرده فروشش
هرجا که یکى مست شد از قافیه ى او
صد مسجدو میخانه گذارند به دوشش
آنکس که نخورداست به او جام رسانید
وانکس که شده مست بگوئید که نوشش
هرکس که نفهمیده به پیغام رسانید
وانان که نفهمند ,گذارید خموشش
این شعر غزل نیست نه این شعر غزل نیست
این شعرشراب است,شراب است بنوشش
مهدی مختارزاده
گرچه بر چشمت جسارت کرده، آهو را ببخش
گرچه خود را جا زده جایِ تو، شببو را ببخش
هیچ منظوری ندارد میخرامد مثلِ تو
کبکِ نازم! راه رفتنهایِ تیهو را ببخش
من اسیر هر که باشم ، ضامنم تنها یکی است
در کمند زلف آهوی امام هشتمم
دخیلک یا اباالحسن (علیه السلام)
حسن جان(ع)!
زهرا حرم نداشت تو هم بی حرم شدی
از کودکی همیشه هوادار مادری…..
🌹
هیچ وقت از در و دیوار ندیدی خیری
حرمِ تو در و دیوار ندارد، خوبست…
یا زهرا سلام الله علیها…
تو کریم اهل بیتی، من تهی دست وفقیر…
ای عصای دست مادر،دست من را هم بگیر.
یا امام حسن مجتبی علیه السلام…
نیست کم وسوسه ای سیب بهشت، اما من
دستم آغشته به نارنج گناهی که تویی!
دلم ز نازکى خود شکست در غم عشق
وگرنه از تو نیاید که دلشکن باشى
هوشنگ ابتهاج
بیمار خنده های توام بیشتر بخند
خورشید آرزو ی منی، گرم تر بتاب
فریدون مشیری
در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست
اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت
شهریار
گفت تا امروز دیدی من دلی را بشکنم؟!
بغض کردم، خودخوری کردم ، نگفتم بارها…
هست طومار دل من به درازای ابد
برنوشته ز سرش تا سوی پایان: تو مرو!
مولانا
آشوب جهان و جنگ دنیا به کنار
بحران ندیدن تو رامن چه کنم?!!
حتما قرار شاه و گدا هست یادتان ،
همان شب که زدم دل به نامتان ،
مشهد ، حرم ، ورودی باب الجواد ،
آقا ، عجیب دلم گرفته برایتان….
الّلهُـــمَّ ارزُقنا حرم
در سحر گاه سپید جمعه ی اذر سرد
کله پاچه بعد ندبه با تو میچسبد عجیب
دستی به لطف بر سر این شعرها بکش
من شاعر نگاه توام ناسلامتی …
رویا باقری
هر کَس براے خــود پناهے گزیده استــــ
مــا در پناه قـــائـم آل مـحـمـدیم…
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج…
.
.
گفتی مگر به خواب ببینی رخ مرا
دیوانه! از خیال تو خوابم نمیبرد…