یک نفر هست که لب وا بکند می میرم
خنده ی معجزه آسا بکند … می میرم
در کنارش بخدا حس عجیبی دارم
بوسه موکول به فردا بکند … می میرم
جان من بسته به هر موی سیاهش شده است
تاری از زلف هویدا بکند …. می میرم …
یک نفر هست که لب وا بکند می میرم
خنده ی معجزه آسا بکند … می میرم
در کنارش بخدا حس عجیبی دارم
بوسه موکول به فردا بکند … می میرم
جان من بسته به هر موی سیاهش شده است
تاری از زلف هویدا بکند …. می میرم …
یک ثانیه از عمر همین یک شب یلدا
باعث شده تا صبح به یمنش بنشینیم
ده قرن ز عمر پسر فاطمه(س) طی شد
یک شب نشد از هجر ظهورش بنشینیم…
اللهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
بگو به رکعت ِ چندم رسیده است نماز؟!
که با خیال ِ تو مشغولم و حواسم نیست
سجاد سامانی
بـــه یـــاد اولین بیت از کتــــابِ خواجــــه افتادم
شروع عشق شیرین است، بعدش دردسر دارد…
تو نیستی و دگر من نمی روم در خواب
طبیب گفته بدون تو هیچ جا نروم
علی اکبر لطیفیان
مخواه مصلحت اندیش و منطقی باشم
نمی شود به خدا،پای عشق در کار است
محمد سلمانی
بامت بلند باد که دلتنگی ات مرا
از هر چه هست “غیر تو” بیزار کرده است
فاضل نظرى
از من عبور می کنی و دم نمی زنی
تنها دلم خوش است که شاید ندیده ای…
قیصر امین پور
تکان دهنده ترین شعرت ای رفیق، کجاست؟!!!
بخوان… بخوان… هوس زیر و رو شدن دارم …. !
مرغِ شب با سایه ی مهتاب اگر سرخوش بُوَد
من خوشم با سایه ی زلفِ خیالانگیزِ او…
رهی
آنقَدَر زیبا دِلم را بَر دِلَش وابَسته کَـرد
یارَم اِنگاری تَخَصُص داشت, دَر پِیوَندِ قَلب
مهدی اکبری
چشم مست تو عجب جلوه گه بیداد است
خم ابروی تو سرمشق کدام استاد است؟
خم ابروی تو را دیدم و رفتم به سجود،
صید را زنده گرفتن هنر صیاد است…!
یک روز می رسد که در آغوش گیرمت
هرگز بعید نیست؛ خدا را چه دیده ای
قیصر امین پور
اینهمه شَهد و نمک را تو که با هم داری
هیچ عجب نیست که صد کشته به جا بگذاری
اهل موسیقی نبودم در تمـام زندگی
بی تو امّا روز و شب با “شد خزان” سر می کنم
مثل تعطیلی پس از باریدن برفی که من
شایعـات بودنت را زود باور می کنم!
علی صفری
شهریارا تو همان دلبر و دلدار عزیزی
نازنینا، تو همان پاکترین پرتو جامی
ای برای تو بمیرم، که تو تبکردهٔ عشقی
ای بلای تو بجانم، که تو جانی و جهانی
مهدی اخوان ثالث
تو شعرهای مرا میخواهی
و من چشم های تو را
همین بهانه خوبی است
بیا قرار بگذاریم…
ربیع فرهمند
آنقدر زیبا شدی با آن لباس آبی ات
آسمان هم حسرت رنگ لباست میخورد
غافل مشو شایدنظری شد امشب
شاید که مبارک سحری شد امشب
شاید که بخاطر امام هشتم
از یوسف زهرا خبری شد امشب
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
خادم سلطان کمی ارام تر جارو بزن..
خرده های قلب من با خاک اینجا در هم است..