اطـلاعیه بـروزرسانی و تـخفیف هـای ویژه سـایت :

ثامن کتاب

افراد موفق دائما در حال رشد و یادگیری هستند در حالی که افراد معمولی این ذهنیت را دارند که همه چیز می‌دانند!

معرفی گل شمعدانی

گل شمعدانی یکی از محبوب ترین گیاهان است که به سادگی رشد می‌کند، رنگارنگ است و برخی گونه های آن بوی خوبی هم دارد. ثامن کتاب www.samenketab.ir

گل شمعدانی یکی از محبوب ترین گیاهان است که به سادگی رشد می‌کند، رنگارنگ است و برخی گونه های آن بوی خوبی هم دارد.
ممکن است برخی این گیاه را در خارج از خانه نگهداری کنند اما بهتر است در فصول سرد به داخل خانه آورده شود. اگر در داخل خانه نور کافی به این گیاه برسد می‌تواند تمام سال گل بدهد.

گل شمعدانی یکی از محبوب ترین گیاهان است که به سادگی رشد می‌کند، رنگارنگ است و برخی گونه های آن بوی خوبی هم دارد. ثامن کتاب www.samenketab.ir

آبیاری

شمعدانی تا حدودی خشکی بستر کاشت را تحمل می‌کند ولی برای رشد بهینه و گلدهی باید در طی فصل رشد بستر کاشت را مرطوب نگه داشت (مرطوب نه خیس) خیس بودن بستر. غرقابی کردن خاک حین آبیاری. خاک دائم مرطوب می‌تواند باعث پوسیدگی ریشه یا ابتلا یا تشدید بیماری قارچی شود. آبکی شدن ساقه‌ها شل شدن و عدم استحکام شاخسار. خشکیدگی و ریزش غنچه‌ها می‌تواند دلیل آبیاری زیاد باشد. اگر شمعدانی را در گلدان کاشته‌اید فصل سرد سال مخصوصاً زمستان آبیاری را محدود و اجازه دهید خاک گلدان بین دو آبیاری خشک شود

گل شمعدانی یکی از محبوب ترین گیاهان است که به سادگی رشد می‌کند، رنگارنگ است و برخی گونه های آن بوی خوبی هم دارد. ثامن کتاب www.samenketab.ir

نور 

شمعدانی نور دوست است و بیشتر واریته ها در فضای باز دوام می آورند اکقر واریته های این گل ۶ ساعت نور مستقیم روز را نیاز دارد البته بعضی واریته های متصل به گروه رگال وقتی دمای محیط نگهداری به دلیل تابش نور مستقیم در فصول گرم مخصوصاً تابستان بالا برود گل نمی‌دهند. بنابراین این واریته ها را در فضای باز در مکانی بکارید که بعد از ظهر از سایه برخوردار باشد. گلهای گروه زونال تابش نور و گرما را دوست دارند.
شمعدانی برگ عطری محیط سرد و دمای پایین را می‌پسندد تابش نور مستقیم برای زمان طولانی یا دمای بالا در فصول گرم سال ممکن است به این گیاهان آسیب برساند پس باید در مکانی کاشته شود که بعد از ظهر نیم سایه باشد کمبود نور در این گیاهان باعث رشد علفی. طویل و نازک شدن ساقه. فاصله دار شدن برگها از همدیگر روی ساقه رشد نکردن جوانه‌های جدید. کمرنگ شدن برگ‌ها و عدم گلدهی می‌شود

گل شمعدانی یکی از محبوب ترین گیاهان است که به سادگی رشد می‌کند، رنگارنگ است و برخی گونه های آن بوی خوبی هم دارد. ثامن کتاب www.samenketab.ir

دما

دمای ۲۱تا ۲۶ درجه سانتی گراد برای رشد این گیاهان مناسب است. اگر چه برخی از شمعدانی‌ها در دمای ۷-۱۰ درجه در طی زمستان نیز به رشد خود ادامه می‌دهند اما رشد اغلب آنها در دمای ۴-۵ درجه متوقف می‌شود و دمای ۲-۳ درجه زیر صفر دچار سرمازدگی می‌شوند و از بین خواهند رفت.
شمعدانی که برگهای عطری دارند اصولاً محیط خنک‌تری از شمعدانی معمولی می‌خواهند و دمای ۱۲-۲۱ درجه رشد خواهند کرد. اما دمای پایین‌تر از این به گیاه آسیب وارد می‌کند.اصولاً شمعدانی در دمای زیر ۵-۴ درجه دچار مشکلاتی چون قرمز شدن برگ‌های گیاه و کاهش رشد برگها و عدم گلدهی گیاه خواهد شد. گرمی بیش از اندازه محیط نیز از جمله مواردی است که موجب عدم گلدهی این گیاه است. زمانیکه در طی زمستان گلدانهای شمعدانی را در محیط منزل نگه می‌دارید عدم وجود تفاوت دمایی بین روز و شب یکی از دلایل عدم گلدهی این گیاه است.

گل شمعدانی یکی از محبوب ترین گیاهان است که به سادگی رشد می‌کند، رنگارنگ است و برخی گونه های آن بوی خوبی هم دارد. ثامن کتاب www.samenketab.ir

خاک 

شمعدانی خاکی با زهکش مناسب و مواد ارگانیک نیاز دارد تا رشد خوبی داشته باشد. برای کاشت در فضای باز مخلوط خاکی همانند خاک معمولی+خاک برگ+و کود پوسیده دامی به همراه ( شن که اندازه دانه‌ها یک تا دو میل باشد)به میزان ده درصد از ترکیب کلی خاک برای کاشت مناسب است

گل شمعدانی یکی از محبوب ترین گیاهان است که به سادگی رشد می‌کند، رنگارنگ است و برخی گونه های آن بوی خوبی هم دارد. ثامن کتاب www.samenketab.ir

معرفی گل حُسن یوسف

حسن یوسف از گل های پرطرفدار و بسیار محبوب بوده که به علت زیبایی و پرورش راحت آن بسیار مورد توجه قرار گرفته است. حسن یوسف‌ها به دلیل زیبایی رنگ برگ‌هایشان هم درون خانه و  آپارتمان و هم بیرون در ردیف گیاهان پرارزش و دوست داشتنی می‌باشند. ثامن کتاب www.samenketab.ir

حسن یوسف از گل های پرطرفدار و بسیار محبوب بوده که به علت زیبایی و پرورش راحت آن بسیار مورد توجه قرار گرفته است. حسن یوسف‌ها به دلیل زیبایی رنگ برگ‌هایشان هم درون خانه و  آپارتمان و هم بیرون در ردیف گیاهان پرارزش و دوست داشتنی می‌باشند.

حسن یوسف از گل های پرطرفدار و بسیار محبوب بوده که به علت زیبایی و پرورش راحت آن بسیار مورد توجه قرار گرفته است. حسن یوسف‌ها به دلیل زیبایی رنگ برگ‌هایشان هم درون خانه و  آپارتمان و هم بیرون در ردیف گیاهان پرارزش و دوست داشتنی می‌باشند. ثامن کتاب www.samenketab.ir

انواع آن در رنگ‌های صورتی، قرمز، ارغوانی و سبز وجود دارد و در دنیا تحت عنوان ملکه دنباله قرمز مشهور است. تمام حسن یوسف‌ها به راحتی در آب ریشه دار شده، در آب خالص هم به خوبی رشد می‌کنند.

زمانی که یک گلدان گل حسن‌ یوسف را با خود به خانه یا محل کار ببرید، مطمئن باشید یک گل دائمی و همیشگی خواهید داشت.

حسن یوسف از گل های پرطرفدار و بسیار محبوب بوده که به علت زیبایی و پرورش راحت آن بسیار مورد توجه قرار گرفته است. حسن یوسف‌ها به دلیل زیبایی رنگ برگ‌هایشان هم درون خانه و  آپارتمان و هم بیرون در ردیف گیاهان پرارزش و دوست داشتنی می‌باشند. ثامن کتاب www.samenketab.ir

آبیاری

وقتی برای اولین بار حسن یوسف را می‌کارید، چه در باغچه و چه در گلدان، باید آب زیادی به آن بدهید تا جایی که خاک اشباع شود، اما در ادامه نگهداری حسن یوسف باید فقط زمانی به گیاه آب بدهید که خاک گیاه رو به خشکی رفته باشد. به‌عبارت دقیق‌تر خاک حسن یوسف باید مرطوب باشد و بیش‌از حد خیس نشود، چون ریشه‌های این گیاه در صورت خیس ماندن مستعد پوسیدگی است.

حسن یوسف از گل های پرطرفدار و بسیار محبوب بوده که به علت زیبایی و پرورش راحت آن بسیار مورد توجه قرار گرفته است. حسن یوسف‌ها به دلیل زیبایی رنگ برگ‌هایشان هم درون خانه و  آپارتمان و هم بیرون در ردیف گیاهان پرارزش و دوست داشتنی می‌باشند. ثامن کتاب www.samenketab.ir

حسن یوسفی که در گلدان کاشته شده باشد نسبت به گیاهی که در باغچه کاشته شده باشد آب بیشتری طلب می‌کند. ازاین‌رو اگر برای نگهداری حسن یوسف گلدان را انتخاب کرده‎اید در طول فصل‌های گرم سال، مرتبا خاک آن را  چک کنید تا گل تشنه نماند.

حسن یوسف از گل های پرطرفدار و بسیار محبوب بوده که به علت زیبایی و پرورش راحت آن بسیار مورد توجه قرار گرفته است. حسن یوسف‌ها به دلیل زیبایی رنگ برگ‌هایشان هم درون خانه و  آپارتمان و هم بیرون در ردیف گیاهان پرارزش و دوست داشتنی می‌باشند. ثامن کتاب www.samenketab.ir

نور مورد نیاز برای نگهداری گل حسن یوسف

حسن یوسف در زادگاه اصلی خود اکثرا در سایه است به همین خاطر باید در خانه نیز شرایطی مثل محل زندگی‌اش فراهم کنید و آن را از آفتاب مستقیم دور نگه دارید.

نکته‌ای که در نگهداری از حسن یوسف باید به آن توجه داشته باشید این است که آن را به‌هیچ‌وجه در معرض نور مستقیم خورشید قرار ندهید، چون نور مستقیم و شدید باعث می‌شود تا برگ‌های حسن یوسف بسوزد و رنگ‌های چشم نواز برگ‌ها محو شود. همچنین ممکن است لبه برگ‌ها قهوه‌ای شود یا لکه‌های بی‌رنگی روی برگ ایجاد شود.

باتوجه به آنچه گفته شد، بهترین محل برای حسن یوسف جایی است که نور صبح را دریافت کند و در بعداز ظهر در سایه بماند، زیرا آفتاب بعدازظهر بسیار قوی‌تر از آفتاب صبح است و به گیاه آسیب می‌زند. با این کار گیاه هم نور طبیعی خورشید را دریافت می‌کند و هم سایه دلخواهش را می‌گیرد تا رنگ برگ‌ها حفظ شود.

حسن یوسف از گل های پرطرفدار و بسیار محبوب بوده که به علت زیبایی و پرورش راحت آن بسیار مورد توجه قرار گرفته است. حسن یوسف‌ها به دلیل زیبایی رنگ برگ‌هایشان هم درون خانه و  آپارتمان و هم بیرون در ردیف گیاهان پرارزش و دوست داشتنی می‌باشند. ثامن کتاب www.samenketab.ir

دمای مناسب برای نگهداری حسن یوسف

حسن یوسف یک گیاه گرمسیری است پس قاعدتا گرما را دوست دارد. این گیاه می‌تواند دمایی بین 21 درجه تا 37 درجه را تحمل کند و با فصل‌های گرم مشکلی ندارد، اما درباره سرما کم طاقت است، به‌طوری‌که وقتی دمای هوا به 10 درجه سانتی‌گراد برسد این گیاه طاقتش را از دست می‌دهد.

حسن یوسف از گل های پرطرفدار و بسیار محبوب بوده که به علت زیبایی و پرورش راحت آن بسیار مورد توجه قرار گرفته است. حسن یوسف‌ها به دلیل زیبایی رنگ برگ‌هایشان هم درون خانه و  آپارتمان و هم بیرون در ردیف گیاهان پرارزش و دوست داشتنی می‌باشند. ثامن کتاب www.samenketab.ir

خاک مناسب برای نگهداری از حسن یوسف

خاک مناسب برای نگهداری از گل حسن یوسف خاکی است که زهکشی عالی داشته باشد، ازاین‌رو موقع خرید خاک برای گیاه حتما به این نکته توجه داشته و خاکی با زهکشی عالی برای آن تهیه کنید.

حسن یوسف از گل های پرطرفدار و بسیار محبوب بوده که به علت زیبایی و پرورش راحت آن بسیار مورد توجه قرار گرفته است. حسن یوسف‌ها به دلیل زیبایی رنگ برگ‌هایشان هم درون خانه و  آپارتمان و هم بیرون در ردیف گیاهان پرارزش و دوست داشتنی می‌باشند. ثامن کتاب www.samenketab.ir

هرس کردن حسن یوسف

حسن یوسف گیاهی پر شاخ و برگ است. ازاین‎رو اگر می‎خواهید این گیاه مرتب و پرپشت رشد کند، باید ساقه‌های پایینی گیاه را هرس کنید.

حسن یوسف از گل های پرطرفدار و بسیار محبوب بوده که به علت زیبایی و پرورش راحت آن بسیار مورد توجه قرار گرفته است. حسن یوسف‌ها به دلیل زیبایی رنگ برگ‌هایشان هم درون خانه و  آپارتمان و هم بیرون در ردیف گیاهان پرارزش و دوست داشتنی می‌باشند. ثامن کتاب www.samenketab.ir

برخی از مشکلاتی که ممکن است برای گل حُسنِ یوسف پیش بیاید

 

آفتاب سوختگی

از آنجا که حسن یوسف جزء گیاهان سایه دوست است اگر در آفتاب شدید قرار بگیرد ممکن است برگ‌هایش بسوزد. این مساله باعث می‌شود برگ‌ها کم‌رنگ شوند، لبه برگ‌ها چروکیده یا سوخته شود و همچنین گاهی لکه‌هایی شفاف روی برگ ایجاد شود که بعدا تبدیل به سوراخ می‌شود.

این نشانه‌ها با کم‌آبی یا آب‌دهی زیاد نیز تشدید می‌شوند. برای جلوگیری از این مشکلات گیاه باید بخشی از روز را در سایه باشد مخصوصا در طول مدت آفتاب بعد از ظهر، ازاین‌رو اگر مجبورید گیاه را در آفتاب دائمی قرار دهید بهتر است سراغ گونه‌هایی از حسن یوسف بروید که طاقت بیشتری دارند.

حسن یوسف از گل های پرطرفدار و بسیار محبوب بوده که به علت زیبایی و پرورش راحت آن بسیار مورد توجه قرار گرفته است. حسن یوسف‌ها به دلیل زیبایی رنگ برگ‌هایشان هم درون خانه و  آپارتمان و هم بیرون در ردیف گیاهان پرارزش و دوست داشتنی می‌باشند. ثامن کتاب www.samenketab.ir

پوسیدگی و فاسد شدن ریشه

حسن یوسف خاکی مرطوب و دارای زهکشی عالی را برای زندگی خود ترجیح می‌دهد، نه خاکی خیس و غرقاب شده را؛ ازاین‌رو اگر خاک نتواند آب اضافی را از خود عبور دهد، می‌تواند سبب پوسیدگی ریشه و ساقه شود. این پوسیدگی در نهایت به قهوه‌ای شدن برگ‌های حسن یوسف منجر شده و حتی ممکن است آن را نابود کند.

در طول نگهداری از گل حسن یوسف اگر هرگونه نشانه‌ای از پوسیدگی یا گندیدن در ریشه یا ساقه گیاه خود مشاهده کردید به‌سرعت قسمت‌های خراب را از گیاه جدا و گیاه را به خاک تمیز دیگری منتقل کنید.

حسن یوسف از گل های پرطرفدار و بسیار محبوب بوده که به علت زیبایی و پرورش راحت آن بسیار مورد توجه قرار گرفته است. حسن یوسف‌ها به دلیل زیبایی رنگ برگ‌هایشان هم درون خانه و  آپارتمان و هم بیرون در ردیف گیاهان پرارزش و دوست داشتنی می‌باشند. ثامن کتاب www.samenketab.ir

ریزش برگ‌ها

ریزش برگ به‌طور معمول نتیجه کم بودن میزان آبیاری، قرار گیری گیاه در نزدیکی دستگاه‌های سرمایشی/ گرمایشی یا سرد بودن بیش‌از حد هواست. خوشبختانه درمان ریزش برگ‌های حسن یوسف آسان است، کافی است آبیاری را اصلاح کرده و گیاه را به مکانی گرم‌تر ببرید. همچنین آن را کنار پنجره یا دری که مدام باز می‌شود نیز قرار ندهید. بدیهی است که نزدیکی شوفاژ، کولر و بخاری نیز نمی‌توانند مکان‌های خوبی برای نگهداری از گل حسن یوسف باشند.

حسن یوسف از گل های پرطرفدار و بسیار محبوب بوده که به علت زیبایی و پرورش راحت آن بسیار مورد توجه قرار گرفته است. حسن یوسف‌ها به دلیل زیبایی رنگ برگ‌هایشان هم درون خانه و  آپارتمان و هم بیرون در ردیف گیاهان پرارزش و دوست داشتنی می‌باشند. ثامن کتاب www.samenketab.ir

فاسد شدن ساقه

خاک مرطوب برای سلامت حسن یوسف یک فاکتور ضروری است، اما این مرطوب بودن نباید با خیس و غرقاب شدن اشتباه گرفته شود، چون همان‌طور که در بخش‌های بالاتر مطلب گفتیم، خاک خیس زمینه را برای ابتلای ساقه و ریشه به پوسیدگی فراهم می‌کند. بنابراین در طول نگهداری از حسن یوسف همواره مواظب باشید که بیش‌از حد نیاز به گیاه آب ندهید.

حسن یوسف از گل های پرطرفدار و بسیار محبوب بوده که به علت زیبایی و پرورش راحت آن بسیار مورد توجه قرار گرفته است. حسن یوسف‌ها به دلیل زیبایی رنگ برگ‌هایشان هم درون خانه و  آپارتمان و هم بیرون در ردیف گیاهان پرارزش و دوست داشتنی می‌باشند. ثامن کتاب www.samenketab.ir

رشد علفی (رشد نامتوازن و ضعیف)

این اتفاق محصول مشترک کم بودن نور و نگهداری نامناسب از گل حسن یوسف است. برای حل مشکل و نگهداری درست از حسن یوسف باید برای آن نور کافی و درخشان خورشید فراهم کرده و هر ماه، نوک بخش‌های جوان را هرس کنید تا گیاهی زیبا و مرتب داشته باشید. اگر خیلی دیر شده و دیگر ظاهر مرتب گیاه از بین رفته است، توصیه ما این است که گیاه را کاملا هرس کنید تا مجددا و این بار زیباتر رشد کند.

حسن یوسف از گل های پرطرفدار و بسیار محبوب بوده که به علت زیبایی و پرورش راحت آن بسیار مورد توجه قرار گرفته است. حسن یوسف‌ها به دلیل زیبایی رنگ برگ‌هایشان هم درون خانه و  آپارتمان و هم بیرون در ردیف گیاهان پرارزش و دوست داشتنی می‌باشند. ثامن کتاب www.samenketab.ir

ایده‌هایی برای طراحی محیط با گل حسن یوسف:

  • حسن یوسف را در سبد‌هایی زیبا قرار دهید و آن‌را آویزان کنید.
  • یک ستون زیبا انتخاب کنید و حسن یوسف را مثل تندیسی خاص روی آن قرار دهید.
  • گلدان‌های مختلف را ترکیب کنید تا رنگ‌های متضاد یا مکمل یکدیگر داشته باشید.
  • گوشه‌های تاریک‌تر محیط را با رنگ‌های درخشان حسن یوسف زنده کنید.
  • چند حسن یوسف با رنگ‌های مختلف را در یک گلدان بکارید تا ترکیب بهتری داشته باشید.

معرفی گل ارغوانی

گیاه قلب ارغوانی در واقع گونه ای از برگ بیدی که برگ های بنفش دارد و گل های ارغوانی رنگ تولید می کند.. ثامن کتاب www.samenketab.ir

گیاه قلب ارغوانی در واقع گونه ای از برگ بیدی که برگ های بنفش دارد و گل های ارغوانی رنگ تولید می کند.

گیاه قلب ارغوانی در واقع گونه ای از برگ بیدی که برگ های بنفش دارد و گل های ارغوانی رنگ تولید می کند.. ثامن کتاب www.samenketab.ir

نور:

نسبت به سایه تاحدودی مقاوم است اما به محیط روشن با نور غیر مستقیم یا ملایم احتیاج دارد. در صورت قرار گرفتن در نور شدید و گرم روی برگ ها لک های قهوه ای پیدا می شود و می سوزد. 

 

در صورت کمبود نور هم برگ ها رنگ بنفش شان را از دست می دهند و فاصله ی برگ ها از هم زیاد می شود، گیاه رشد علفی پیدا می کند.

گیاه قلب ارغوانی در واقع گونه ای از برگ بیدی که برگ های بنفش دارد و گل های ارغوانی رنگ تولید می کند.. ثامن کتاب www.samenketab.ir

آبیاری:

نسبت به خشکی تا حدودی مقاوم است اما بهتر است که زیاد خشکی نکشد و بعد از خشک شدن سطح خاک، آبیاری بشود.

آبیاری زیاد باعث پوسیدن گیاه گل قلب ارغوانی  از ریشه می شود.

گیاه قلب ارغوانی در واقع گونه ای از برگ بیدی که برگ های بنفش دارد و گل های ارغوانی رنگ تولید می کند.. ثامن کتاب www.samenketab.ir

دما:

بهتر است در دمای کمتر از ده درجه قرار نگیرد، در سرما برگ های گل قلب ارغوانی  از بین می روند، وقتی دمای هوا بیشتر از 15 درجه شد می توانید در فضای آزاد هم نگهداری کنید اما در ظهرهای داغ از تابش مستقیم آفتاب در امان بماند.

گیاه قلب ارغوانی در واقع گونه ای از برگ بیدی که برگ های بنفش دارد و گل های ارغوانی رنگ تولید می کند.. ثامن کتاب www.samenketab.ir

خاک:

در کل گل قلب ارغوانی گیاه مقاومی است و داخل خاک سنگین هم رشد می کند اما اضافه کردن مقداری شن و یا خاک برگ به خاک باغچه باعث می شود زهکشی بهتر شود و گیاه از پوسیدگی در امان بماند.

گیاه قلب ارغوانی در واقع گونه ای از برگ بیدی که برگ های بنفش دارد و گل های ارغوانی رنگ تولید می کند.. ثامن کتاب www.samenketab.ir

تکثیر:

قلمه هایی که حداقل یک گره داشته باشد تهیه کنید و مستقیم در خاک قرار سبک قرار بدهید، به راحتی تکثیر می شود.

 

گل قلب ارغوانی در آب هم ریشه دار می شود و مدت ها می تواند در آب رشد کند و حتی گلدهی داشته باشد.

 

نکته: برای گلدهی به نور کافی احتیاج دارد.

گیاه قلب ارغوانی در واقع گونه ای از برگ بیدی که برگ های بنفش دارد و گل های ارغوانی رنگ تولید می کند.. ثامن کتاب www.samenketab.ir

برای آن که گیاه پرپشت و زیبایی شود، لازم است سرشاخه های آن را مرتباً قطع نمود و هر ماهه کود مایع تقویتی به آن داد. بسیاری از آن ها گل های سفید یا سوسنی و شیری رنگی می دهند که جنبه تزئینی ندارد. گل های آن ها بیشتر در اواخر فصل تابستان ظهور می کند، ولی در مناطق معتدل گرم، در اواخر بهار گل می دهند.

گیاه قلب ارغوانی در واقع گونه ای از برگ بیدی که برگ های بنفش دارد و گل های ارغوانی رنگ تولید می کند.. ثامن کتاب www.samenketab.ir

 گیاه قلب ارغوان را در اتاقی قرار دهید که ۴۰ درصد رطوبت داشته باشد. نوک قهوه ای برگ ها نشان دهنده خشکی هوا می باشد.

گیاه قلب ارغوانی در واقع گونه ای از برگ بیدی که برگ های بنفش دارد و گل های ارغوانی رنگ تولید می کند.. ثامن کتاب www.samenketab.ir

 

در کل گل قلب ارغوانی گیاه مقاومی است و داخل خاک سنگین هم رشد می کند اما اضافه کردن مقداری شن و یا خاک برگ به خاک باغچه باعث می شود زهکشی بهتر شود و گیاه از پوسیدگی در امان بماند.

معرفی گل مرجان

گل مرجان یا افوربیا میلی از خانواده افوربیاهاست و زیستگاه اصلی آن ماداگاسکار می‌باشد. این گیاه آپارتمانی ساقه‌ای گوشتی داشته و مانند نخل ماداگاسکار و کاکتوس‌ها در ساقه خود دارای خارهای تیز و بلند می‌باشد. برگ‌های مرجان سبز روشن بوده و در تمام طول ساقه نمایان می‌شود.. ثامن کتاب samenketab.ir

گل مرجان یا افوربیا میلی از خانواده افوربیاهاست و زیستگاه اصلی آن ماداگاسکار می‌باشد. این گیاه آپارتمانی ساقه‌ای گوشتی داشته و مانند نخل ماداگاسکار و کاکتوس‌ها در ساقه خود دارای خارهای تیز و بلند می‌باشد. برگ‌های مرجان سبز روشن بوده و در تمام طول ساقه نمایان می‌شود.

گل مرجان یا افوربیا میلی از خانواده افوربیاهاست و زیستگاه اصلی آن ماداگاسکار می‌باشد. این گیاه آپارتمانی ساقه‌ای گوشتی داشته و مانند نخل ماداگاسکار و کاکتوس‌ها در ساقه خود دارای خارهای تیز و بلند می‌باشد. برگ‌های مرجان سبز روشن بوده و در تمام طول ساقه نمایان می‌شود.. ثامن کتاب samenketab.ir

مرجان از گیاهان گل‌دار بوده که گل‌های آن بسیار زیبا و خیره کننده است و در صورت وجود شرایط ایده آل در تمام سال گلدهی می‌کند و گل‌های آن عمری تقریباً زیاد دارند. گل‌های این گیاه به رنگ سفید، سفید و زرد، سفید و قرمز، صورتی، قرمز و… بوده و تنوع رنگ در گل‌های آن بسیار زیاد می‌باشد.

گل مرجان یا افوربیا میلی از خانواده افوربیاهاست و زیستگاه اصلی آن ماداگاسکار می‌باشد. این گیاه آپارتمانی ساقه‌ای گوشتی داشته و مانند نخل ماداگاسکار و کاکتوس‌ها در ساقه خود دارای خارهای تیز و بلند می‌باشد. برگ‌های مرجان سبز روشن بوده و در تمام طول ساقه نمایان می‌شود.. ثامن کتاب samenketab.ir

نگهداری از گل مرجان در فصل زمستان

در فصل سرما ، گیاه مرجان باید 4-6 هفته استراحت در دمای کمی خنک تر در حدود 15 درجه سانتیگراد نگهداری شود. اصطلاحاً می توانید این کار را با خشک کردن خاک انجام دهید. این بدان معنی است که مقدار آبیاری را به تدریج کاهش دهید تا فقط گیاه زنده بماند.

گل مرجان یا افوربیا میلی از خانواده افوربیاهاست و زیستگاه اصلی آن ماداگاسکار می‌باشد. این گیاه آپارتمانی ساقه‌ای گوشتی داشته و مانند نخل ماداگاسکار و کاکتوس‌ها در ساقه خود دارای خارهای تیز و بلند می‌باشد. برگ‌های مرجان سبز روشن بوده و در تمام طول ساقه نمایان می‌شود.. ثامن کتاب samenketab.ir

 نور مناسب گل مرجان

مرجان به نور زیادی احتیاج دارد که آفتاب کامل بهترین تأمین کننده نور برای آن است. هرچه نور کامل‌تری به این گیاه بتابد هم رشد بیشتری داشته و هم گیاه پر برگی خواهید داشت. این گیاه برای اینکه گل‌های بسیاری بدهد نیاز به نور مناسب دارد. البته آفتاب داغ ظهر تابستان برای آن مناسب نیست و بهتر است در این فصل نور فیلتر شده به گیاه بتابد.

گل مرجان یا افوربیا میلی از خانواده افوربیاهاست و زیستگاه اصلی آن ماداگاسکار می‌باشد. این گیاه آپارتمانی ساقه‌ای گوشتی داشته و مانند نخل ماداگاسکار و کاکتوس‌ها در ساقه خود دارای خارهای تیز و بلند می‌باشد. برگ‌های مرجان سبز روشن بوده و در تمام طول ساقه نمایان می‌شود.. ثامن کتاب samenketab.ir

دما مناسب گل مرجان

مرجان طیف دمایی گوناگونی را تحمل می‌کند اما بهترین دما برای رشد آن دمای بین ۲۰ تا ۳۰ درجه می‌باشد. این گیاه در فصل گرما تا دمای ۳۵ درجه را نیز می‌تواند تحمل کند اما رشد آن کند شده و حتی ممکن است متوقف شود. در فصل سرما دمای مرجان از ۱۵ درجه کمتر نشود چون به شدت به دمای پایین حساس بوده و ممکن است گیاه شما از بین برود. این گیاه به تهویه هوای مناسب احتیاج دارد و اگر از آن در داخل آپارتمان نگهداری می‌کنید حتماً هوای تازه به گیاه خود برسانید.

گل مرجان یا افوربیا میلی از خانواده افوربیاهاست و زیستگاه اصلی آن ماداگاسکار می‌باشد. این گیاه آپارتمانی ساقه‌ای گوشتی داشته و مانند نخل ماداگاسکار و کاکتوس‌ها در ساقه خود دارای خارهای تیز و بلند می‌باشد. برگ‌های مرجان سبز روشن بوده و در تمام طول ساقه نمایان می‌شود.. ثامن کتاب samenketab.ir

 نحوه آبیاری گل مرجان

مرجان مانند کاکتوس‌ها بافت گوشتی داشته و می‌تواند آب را درون خود ذخیره کند. این گیاه به خاک خشک احتیاج دارد و نم دار بودن خاک به مدت طولانی باعث از بین رفتن آن می‌شود. آبیاری زیاد و باتلاقی بودن خاک باعث ریزش برگ‌های آن و ژله‌ای شدن ساقه می‌شود که پس از مدتی گیاه به طور کامل از بین می‌رود. برای آبیاری این گیاه صبر کنید تا خاک کاملاً خشک شود حتی اجازه دهید یک یا دو روزی از خشکی کامل خاک بگذرد و سپس گیاه را آبیاری کنید.

گل مرجان یا افوربیا میلی از خانواده افوربیاهاست و زیستگاه اصلی آن ماداگاسکار می‌باشد. این گیاه آپارتمانی ساقه‌ای گوشتی داشته و مانند نخل ماداگاسکار و کاکتوس‌ها در ساقه خود دارای خارهای تیز و بلند می‌باشد. برگ‌های مرجان سبز روشن بوده و در تمام طول ساقه نمایان می‌شود.. ثامن کتاب samenketab.ir

زمان هرس گل مرجان

برای هرس آن می‌توان شاخه‌هایی که نزدیک سطح خاک می‌باشند را قطع کرد. به یاد داشته باشید که این گیاه به هرس سالیانه نیاز ندارد و هر 3-2 سال یکبار برای هرس این گیاه باید اقدام کرد.

گل مرجان یا افوربیا میلی از خانواده افوربیاهاست و زیستگاه اصلی آن ماداگاسکار می‌باشد. این گیاه آپارتمانی ساقه‌ای گوشتی داشته و مانند نخل ماداگاسکار و کاکتوس‌ها در ساقه خود دارای خارهای تیز و بلند می‌باشد. برگ‌های مرجان سبز روشن بوده و در تمام طول ساقه نمایان می‌شود.. ثامن کتاب samenketab.ir

طرز تکثیر گل مرجان

تکثیر گل مرجان به دو روش امکان پذیر است:
1- قلمه زدن گل مرجان : استفاده از قلمه این گیاه یکی از راه‌های تکثیر آن است . در طی فصول بهار و تابستان می‌توانید از قسمت انتهایی ساقه‌های جوان قطعاتی به طول 10-7 سانتیمتر جدا کنید و انتهای قلمه‌ها را در آب قرار دهید تا جریان شیره سفید از قلمه‌ها متوقف شود، سپس قلمه‌ها را برای 4-3 روز در مکانی خشک و به دور از نور آفتاب قرار دهید تا خشک شوند. روش دیگری هم وجود دارد و آن این است که بعد از جدا کردن قلمه برای چند دقیقه انتهای آن را در آب گرم قرار دهیم تا جریان شیره متوقف شود و بعد یک روز در مکانی خشک و به دور از نور مستقیم آفتاب قرار دهمی تا رطوبت اضافه خشک شود و سپس آن را در بستر ریشه زایی بکاریم. سپس این قلمه را در بستری بسیار سبک همانند شن + پرلایت که کمی مرطوب است بکارید  و گلدان محتوی قلمه‌ها را در مکانی روشن اما به دور از نور خورشید و دمای حدود 20 درجه قرار دهید.

گل مرجان یا افوربیا میلی از خانواده افوربیاهاست و زیستگاه اصلی آن ماداگاسکار می‌باشد. این گیاه آپارتمانی ساقه‌ای گوشتی داشته و مانند نخل ماداگاسکار و کاکتوس‌ها در ساقه خود دارای خارهای تیز و بلند می‌باشد. برگ‌های مرجان سبز روشن بوده و در تمام طول ساقه نمایان می‌شود.. ثامن کتاب samenketab.ir
2- کاشت بذر گل مرجان : کاشت بذرها روش دیگر تکثیر این گیاه است البته اگر گیاه بعد از تولید گل بذر نیز تولید کند. زیرا برای انجام عمل گرده افشانی و تولید بذر شما به دو یا چند گیاه احتیاج دارید. چرا که گل‌های این گیاه در چند روز اول زندگی خود یعنی زمانی که جوان هستند نقش گل ماده را دارند و قسمت‌های ماده فعال است و بعد که سن گل بیشتر می‌شود قسمتهای نر گل که مسئول تولید گرده هستند فعال می‌شوند. بنابراین برای گرده افشانی یک گل در زمانی که قسمت مادگی آن فعال است نیاز به گل‌های مسن تر داریم که باید در مجاورت این گل قرار داشته باشند به همین دلیل داشتن چندین گیاه در کنار هم که گل‌هایشان از نظر زمانی در مقاطع مختلفی هستند برای انجام عمل گرده افشانی و تشکیل شدن بذرها لازم است در این روش تکثیر گل مرجان گرده افشانی یا باید دستی انجام شود و یا فعالیت حشراتی مانند زنبور عسل انجام گیرد.
نحوه تکثیر گل مرجان بدین صورت است که بذر را باید در شن مرطوب در بهار کاشت. حرارت خاک باید ۱۶-۱۳ درجه سانتیگراد باشد. از زمان کاشت بذر تا گل‌دهی گیاه ۸-۵ ماه طول می‌کشد.

گل مرجان یا افوربیا میلی از خانواده افوربیاهاست و زیستگاه اصلی آن ماداگاسکار می‌باشد. این گیاه آپارتمانی ساقه‌ای گوشتی داشته و مانند نخل ماداگاسکار و کاکتوس‌ها در ساقه خود دارای خارهای تیز و بلند می‌باشد. برگ‌های مرجان سبز روشن بوده و در تمام طول ساقه نمایان می‌شود.. ثامن کتاب samenketab.ir

چکار کنیم گل مرجان گل بدهد؟

برای افزایش گلدهی گیاه، آن را با کود آهن تغذیه و تقویت کنید. قرار دادن گیاه در پشت پنجره جنوبی که پرنور ترین پنجره هر خانه ای ست یکی دیگر از راه هایی ست که به مرجان کمک می کند گلدهی اش را افزایش دهد. نور پنجره جنوبی را با استفاده از شیشه مات کن، فیلتر کنید تا گیاه بهترین شرایط نوری را داشته باشد. تهویه هوا یکی دیگر از دلایل عدم گلدهی گیاه است، به همین خاطر باید این گیاه را در اتاق های پذیرایی بزرگ یا راه پله روشن و پرنور نگهداری کنید تا رد و بدل شدن هوا را حس کند.

گل مرجان یا افوربیا میلی از خانواده افوربیاهاست و زیستگاه اصلی آن ماداگاسکار می‌باشد. این گیاه آپارتمانی ساقه‌ای گوشتی داشته و مانند نخل ماداگاسکار و کاکتوس‌ها در ساقه خود دارای خارهای تیز و بلند می‌باشد. برگ‌های مرجان سبز روشن بوده و در تمام طول ساقه نمایان می‌شود.. ثامن کتاب samenketab.ir

عوض کردن گلدان

برای تعویض گلدان عجله نکنید زیرا ریشه هایش خیلی آرام رشد می کنند و نیازی به تعویض سالانه گلدان ندارند. گل مرجان را می توانید حدود ۲ تا ۳ سال در یک گلدان متوسط نگهداری کنید. یک روز قبل از تعویض گلدان گیاه را آبیاری کنید زیرا خاک فرمی چسبنده و متراکم پیدا می کند و از دور ریشه باز نمی شود. بهتر است مرجان را بلافاصله بعد از تعویض گلدان آبیاری نکنید و این کار را ۲ روز بعد از تعویض انجام دهید.

گل مرجان یا افوربیا میلی از خانواده افوربیاهاست و زیستگاه اصلی آن ماداگاسکار می‌باشد. این گیاه آپارتمانی ساقه‌ای گوشتی داشته و مانند نخل ماداگاسکار و کاکتوس‌ها در ساقه خود دارای خارهای تیز و بلند می‌باشد. برگ‌های مرجان سبز روشن بوده و در تمام طول ساقه نمایان می‌شود.. ثامن کتاب samenketab.ir

مرجان به دلیل تیغ دار بودن ساقه ها و تحمل کم آبی به کاکتوس ها شباهت دارد و مانند خانواده ی بزرگ کاکتوس ها در شرایط سخت هم زنده می ماند.

گل مرجان یا افوربیا میلی از خانواده افوربیاهاست و زیستگاه اصلی آن ماداگاسکار می‌باشد. این گیاه آپارتمانی ساقه‌ای گوشتی داشته و مانند نخل ماداگاسکار و کاکتوس‌ها در ساقه خود دارای خارهای تیز و بلند می‌باشد. برگ‌های مرجان سبز روشن بوده و در تمام طول ساقه نمایان می‌شود.. ثامن کتاب samenketab.ir

تکثیر گل مرجان

مرجان از طریق کاشت بذر و قلمه زدن ساقه تکثیر می شود. برای قلمه، ساقه ای با ارتفاع ۷ تا ۱۰ سانت را بریده و جریان شیره خارج شده را با یکی از روش هایی که در ادامه برای شما گردآوری کرده ایم قطع نمایید. برای قطع جریان شیره می توانید ساقه را درون آب گرم یا خاک ذغال قرار دهید، همچنین می توانید ساقه را به مدت ۱ تا ۲ روز درون محیط تاریک کمد بگذارید سپس خارج کرده و درون ماسه بکارید. آبیاری قلمه را بعد از ۱ روز انجام دهید و آن را در مقابل تابش مستقیم خورشید قرار ندهید.

گل مرجان یا افوربیا میلی از خانواده افوربیاهاست و زیستگاه اصلی آن ماداگاسکار می‌باشد. این گیاه آپارتمانی ساقه‌ای گوشتی داشته و مانند نخل ماداگاسکار و کاکتوس‌ها در ساقه خود دارای خارهای تیز و بلند می‌باشد. برگ‌های مرجان سبز روشن بوده و در تمام طول ساقه نمایان می‌شود.. ثامن کتاب samenketab.ir

 

 

 

معرفی گل ناز یخی

گل ناز یخی با نام های گل ناز و ناز فرانسوی نیز شناخته میشود. نام انگلیسی این گیاه Mesembryanthemum cordifolium میباشد. گیاهی رونده است که دارای برگ های سبز و گوشتی است که در میان این برگ های گوشتی گل های ریز جذاب صورتی رنگی دارد. این گیاه به نسبت مقاوم است و در سرما و گرما در محیط بیرون از خانه نیز دوام میاورد. ثامن کتاب samenketab.ir

معرفی گل ناز یخی

گل ناز یخی با نام های گل ناز و ناز فرانسوی نیز شناخته میشود. نام انگلیسی این گیاه Mesembryanthemum cordifolium میباشد. گیاهی رونده است که دارای برگ های سبز و گوشتی است که در میان این برگ های گوشتی گل های ریز جذاب صورتی رنگی دارد. این گیاه به نسبت مقاوم است و در سرما و گرما در محیط بیرون از خانه نیز دوام میاورد.

گل ناز یخی با نام های گل ناز و ناز فرانسوی نیز شناخته میشود. نام انگلیسی این گیاه Mesembryanthemum cordifolium میباشد. گیاهی رونده است که دارای برگ های سبز و گوشتی است که در میان این برگ های گوشتی گل های ریز جذاب صورتی رنگی دارد. این گیاه به نسبت مقاوم است و در سرما و گرما در محیط بیرون از خانه نیز دوام میاورد. ثامن کتاب samenketab.ir

دارای رشد خوبی است و به سرعت بلند میشود. توجه داشته باشید که این گیاه برای گل دادن به نور خورشید نیاز دارد و زمان گلدهی نیز از اوایل بهار تا اواخر تابستان است. این گیاه حساس به آبیاری نیست و برای آبیاری این گیاه بهتر است که سطح خاک گلدان خشک شود و بعد اقدام به آبیاری کنید.

گل ناز یخی با نام های گل ناز و ناز فرانسوی نیز شناخته میشود. نام انگلیسی این گیاه Mesembryanthemum cordifolium میباشد. گیاهی رونده است که دارای برگ های سبز و گوشتی است که در میان این برگ های گوشتی گل های ریز جذاب صورتی رنگی دارد. این گیاه به نسبت مقاوم است و در سرما و گرما در محیط بیرون از خانه نیز دوام میاورد. ثامن کتاب samenketab.ir

 روش های مختلف تکثیر گل ناز یخی

گیاه گل ناز یخی به علت همیشه سرسبز بودن و گل های ریز خوشگل طرفداران بسیاری زیادی دارد که دوست دارند از این گیاه زیبا نگهداری کنند. برای تکثیر این گیاه شما میتوانید از روش های مختلفی مانند قلمه زدن از ساقه استفاده کنید و یا اینکه بذر این گیاه را تهیه کرده و از طریق بذر آن را تکثیر کنید و یا از روش های خوابانیدن وپاجوش استفاده کنید.

گل ناز یخی با نام های گل ناز و ناز فرانسوی نیز شناخته میشود. نام انگلیسی این گیاه Mesembryanthemum cordifolium میباشد. گیاهی رونده است که دارای برگ های سبز و گوشتی است که در میان این برگ های گوشتی گل های ریز جذاب صورتی رنگی دارد. این گیاه به نسبت مقاوم است و در سرما و گرما در محیط بیرون از خانه نیز دوام میاورد. ثامن کتاب samenketab.ir

قلمه زدن ساقه گل ناز

قلمه زدن گل ناز یکی از آسان ترین و سریع ترین روش برای تکثیر این گیاه است. روشی پرکاربرد و راحت. در این روش در ابتدا یک ساقه مناسب انتخاب کنید ساقه ای که اندازه آن حدودا به اندازه ۷-۱۰ سانتی متر باشد و برگ های روی قلمه را بچنید و ۲-۳ برگ روی آن باقی بگذارید تا انجام سوخت وساز گیاه را انجام دهند تعداد برگ ها اگر بیش از حد باشد ممکن است توان گیاه را گرفته و مانع از ریشه دهی شود.

برای ریشه دار کردن قلمه شما میتوانید هم گیاه را در خاک قرار دهید تا ریشه دهد و یا در آب قرار دهید و در آب ریشه بدهد. در صورتی که در خاک ریشه دار میکنید بستر خاک مورد نظر باید همیشه مرطوب باشد خاک مورد نظر باید از زهکشی خوبی برخوردار باشد.

سعی کنید یک سوم قلمه در خاک قرار بگیرد در هنگام برش همانند گیاهان دیگر ساقه را به شکل مورب و کج برش دهید تا سطح تماس افزایش پیدا کند و انجام ریشه دهی بهتر شود. قلمه را ۱-۲ در یک محیط سایه قرار دهید و سپس قلمه را قبل از قرار دادن در خاک به هورمون ریشه زا بزنید و بعد قلمه را در خاک بکارید.

گلدان را در جایی که از نظر دما و رطوبت مناسب است قرار دهید. برای حفظ رطوبت میتوانید از پوشش پلاستیکی استفاده کنید و در محیطی دور از نور مستقیم قرار دهید. با کشیدن پوشش پلاستیکی شما یک محیطی شبیه محیط گلخانه برای گیاهتان ایجاد میکنید البته روی پوشش پلاستیکی چند سوراخ برای تهویه ایجاد کنید.ریشه دهی در آب نیز به همین شکل انجام میشود و فرق آن فقط در این است که در این روش گیاه در آب ریشه دار میشود.زمانی که گیاهتان شروع به ریشه دهی کردند آن را به گلدان منتقل کنید. گیاهانی که در خاک ریشه دار شدن بعد از مدتی به گلدان یک سایز بزرگتر منتقل کنید.

گل ناز یخی با نام های گل ناز و ناز فرانسوی نیز شناخته میشود. نام انگلیسی این گیاه Mesembryanthemum cordifolium میباشد. گیاهی رونده است که دارای برگ های سبز و گوشتی است که در میان این برگ های گوشتی گل های ریز جذاب صورتی رنگی دارد. این گیاه به نسبت مقاوم است و در سرما و گرما در محیط بیرون از خانه نیز دوام میاورد. ثامن کتاب samenketab.ir

روش خوابانیدن ساقه

گل ناز گیاهی است رونده به همین دلیل میتوانید این گیاه را از طریق خوابانیدن ساقه نیز تکثیر کنید. در این روش باید از ساقه هایی استفاده کنید که مقداری حالت چوبی دارند و نیازی نیست که ساقه را از گیاه مادری جدا کنید ساقه را خم کرده و درون خاک قرار دهید با یک وسیله مناسب ساقه را در خاک نگهدارید تا از خاک خارج نشود. زمانی که ساقه ریشه دهی کرد میتوانید آن را از گیاه مادری خود جدا کنید و یک گلدان جداگانه بکارید.

گل ناز یخی با نام های گل ناز و ناز فرانسوی نیز شناخته میشود. نام انگلیسی این گیاه Mesembryanthemum cordifolium میباشد. گیاهی رونده است که دارای برگ های سبز و گوشتی است که در میان این برگ های گوشتی گل های ریز جذاب صورتی رنگی دارد. این گیاه به نسبت مقاوم است و در سرما و گرما در محیط بیرون از خانه نیز دوام میاورد. ثامن کتاب samenketab.ir

روش پاجوش زدن

در گل ناز برای اینکه بتوانید از روش پاجوش زدن آن را تکثیر کنید باید در فصل پاییز انجام دهید چرا که در این زمان گیاه بیشتر پاجوش میزند.از پاجوش های قوی استفاده کنید و آن را دریک گلدان دیگر منتقل کرده و بکارید.

گل ناز یخی با نام های گل ناز و ناز فرانسوی نیز شناخته میشود. نام انگلیسی این گیاه Mesembryanthemum cordifolium میباشد. گیاهی رونده است که دارای برگ های سبز و گوشتی است که در میان این برگ های گوشتی گل های ریز جذاب صورتی رنگی دارد. این گیاه به نسبت مقاوم است و در سرما و گرما در محیط بیرون از خانه نیز دوام میاورد. ثامن کتاب samenketab.ir

گیاه گل ناز جزء گیاهان گوشتی محسوب میشود به همین دلیل در زمانی که برش میدهید ۱-۲ روز در مکانی سایه قرار دهید تا انتهای گل ببندد.

گل ناز یخی با نام های گل ناز و ناز فرانسوی نیز شناخته میشود. نام انگلیسی این گیاه Mesembryanthemum cordifolium میباشد. گیاهی رونده است که دارای برگ های سبز و گوشتی است که در میان این برگ های گوشتی گل های ریز جذاب صورتی رنگی دارد. این گیاه به نسبت مقاوم است و در سرما و گرما در محیط بیرون از خانه نیز دوام میاورد. ثامن کتاب samenketab.ir
این گیاه به نور نیاز دارد در صورتی که به آن نور نرسد نه تنها گل نمیدهد بلکه ممکن است دچار گندیدگی برگ های زیرین هم شوند که با بلند شدن گیاه این عامل تشدید میشود.

گل ناز یخی با نام های گل ناز و ناز فرانسوی نیز شناخته میشود. نام انگلیسی این گیاه Mesembryanthemum cordifolium میباشد. گیاهی رونده است که دارای برگ های سبز و گوشتی است که در میان این برگ های گوشتی گل های ریز جذاب صورتی رنگی دارد. این گیاه به نسبت مقاوم است و در سرما و گرما در محیط بیرون از خانه نیز دوام میاورد. ثامن کتاب samenketab.ir
گیاه را به موقع و منظم هرس کنید تا گلدانی پر داشته باشید.

گل ناز یخی با نام های گل ناز و ناز فرانسوی نیز شناخته میشود. نام انگلیسی این گیاه Mesembryanthemum cordifolium میباشد. گیاهی رونده است که دارای برگ های سبز و گوشتی است که در میان این برگ های گوشتی گل های ریز جذاب صورتی رنگی دارد. این گیاه به نسبت مقاوم است و در سرما و گرما در محیط بیرون از خانه نیز دوام میاورد. ثامن کتاب samenketab.ir

خاک این گیاهان باید از زهکش خوبی برخوردار باشد تا بتواند باقیمانده آب ناشی از آبیاری را به خوبی از خود عبور دهد و خیس باقی نماند.

گل ناز یخی با نام های گل ناز و ناز فرانسوی نیز شناخته میشود. نام انگلیسی این گیاه Mesembryanthemum cordifolium میباشد. گیاهی رونده است که دارای برگ های سبز و گوشتی است که در میان این برگ های گوشتی گل های ریز جذاب صورتی رنگی دارد. این گیاه به نسبت مقاوم است و در سرما و گرما در محیط بیرون از خانه نیز دوام میاورد. ثامن کتاب samenketab.ir

دمای مناسب برای رشد گیاه ناز یخی

یکی از موارد اصلی در روش نگهداری گل ناز یخی بدون شک دمای مناسب برای رشد و تکثیر این گیاه می باشد. این گیاه بر خلاف اسمی که دارد اصلا علاقه ای به سرما ندارد و سرما باعث می شود ریشه این گیاه از بین برود. گل ناز یخی طبق زادگاهی که دارد برای رشد و تکثیر آب و هوای گرم و خشک را ترجیح می دهد.

این نکته مهم را در نظر داشته باشید دمای مناسب برای نگهداری و تکثیر این گیاه بین 18 الی 24 درجه سانتی گراد است. البته گل ناز یخی تا حد مناسب می تواند سرما را تحمل کند. حداقل دمای قابل تحمل این گیاه در سرما دمایی حدود 5 تا 7 درجه سانتی گراد است.

گل ناز یخی با نام های گل ناز و ناز فرانسوی نیز شناخته میشود. نام انگلیسی این گیاه Mesembryanthemum cordifolium میباشد. گیاهی رونده است که دارای برگ های سبز و گوشتی است که در میان این برگ های گوشتی گل های ریز جذاب صورتی رنگی دارد. این گیاه به نسبت مقاوم است و در سرما و گرما در محیط بیرون از خانه نیز دوام میاورد. ثامن کتاب samenketab.ir

معرفی گل ناز درختی (کراسولا)

گل ناز درختی یا کراسولا با نام علمی

کراسولا با نام علمی “Crassula ovata” از خانواده “Crassulaceae” و جنس “Crassula” تعلق دارد و بومی جنوب آفریقا است که امروزه به شکل گسترده ای در اکثر نقاط به عنوان گیاهی خانگی مورد استفاده قرار می گیرد.

گل ناز درختی یا کراسولا با نام علمی

گیاه یشم گیاهی گوشتی (بافت برگها و ساقه می‌توانند آب در خود ذخیره کنند) ، همیشه سبز با برگ‌هایی ضخیم و براق می‌باشد و رشدی آهسته و کند دارد و پس از گذشت سال‌ها حداکثر  3-1 متر رشد می‌کند و ارتفاع می‌یابد.

گل ناز درختی یا کراسولا با نام علمی

کراسولا جزء گیاهان انرژی زا بوده و و فضای خانه را مطبوع و پرانرژی می‌کند. نگهداری گیاه کراسولا در خانه سبب تبادل انرژی‌های مثبت شده، رفاه و آرامش را برای شما و خانواده‌تان به ارمغان می آورد.

گل ناز درختی یا کراسولا با نام علمی

رنگ برگ‌ها نیز معمولاً سبز یشمی است و به همین دلیل این گیاه، گیاه یشم خوانده می‌شود. اگرچه با تغییر شرایط نوری و وجود نور مستقیم آفتاب در برگ برخی از ارقام ته مایه‌ای از رنگ قرمز نیز می‌تواند پدیدار شود. رنگ ساقه‌های جوان نیز سبز یشمی است، اما ساقه با بزرگ و بالغ شدن قهوه‌ای رنگ و چوبی می‌شود. تحت شرایط مساعد محیطی گل‌هایی ستاره‌ای شکل به رنگ سفید و یا صورتی در بهار شکوفا می‌شوند. البته وجود دوره‌های تاریک سرد و خشک در زمستان نیز می‌تواند منجر به گل‌دهی این گیاه در این زمان از سال شود.

گل ناز درختی یا کراسولا با نام علمی

آبیاری کراسولا: گیاه یشم به آبیاری کمی در تابستان و آبیاری کمتری در زمستان نیاز دارد. البته این گیاه دوران رکود و یا استراحت در زمستان ندارد و لازم نیست تا آبیاری گیاه در طی زمستان قطع شود، اما به دلیل کاهش فعالیت عمومی گیاه در طی این فصل حتما باید آبیاری گیاه را کاهش داد. به طور کلی روش آبیاری کراسولا بدین صورت است که تا زمانی که خاک گیاه خشک نشده است، نباید به گیاه آب دهید. به بیان دیگر چه در تابستان و چه در زمستان قبل از آبیاری ابتدا شرایط رطوبتی سطح خاک را بررسی کنید در طی تابستان زمانی که سطح خاک خشک شده بود گیاه را آبیاری کنید، اما در طی زمستان صبر کنید تا خاک تا حدود عمق 2-1 سانتیمتری نیز خشک شود و سپس گیاه را آبیاری کنید. گل کراسولا نسبت به آبیاری زیاد و یا باقی ماندن آب در خاک حساس است که در صورت چنین مسئله ای ابتدا برگ‌ها ریزش می‌کنند و سپس ساقه گیاه خواهد پوسید. از طرفی خشکی کشیدن بیش از اندازه این گیاه باعث می‌شود که از ضخامت برگ‌های این گیاه کاسته شود و حالتی چروکیده بیابند و در صورت شدید بودن و طولانی مدت بودن خشکی خاک امکان ریزش برگ‌ها نیز وجود دارد.

گل ناز درختی یا کراسولا با نام علمی

خاک مناسب برای کراسولا : گیاه یشم به خاکی با زهکش بسیار خوب نیاز دارد. چنین خاکی مانع از ماندگاری آب در محیط اطراف ریشه‌ها می‌شود. وجود مواد ارگانیک همانند خاک برگ به رشد بهتر این گیاه کمک می‌کند. به عنوان مثال می‌توان از مخلوط خاک برگ+کوکوپیت+پرلیت استفاده کرد و به این مخلوط ورمی کمپوست (مثلا به میزان یک مشت) نیز اضافه کرد. همچنین خاک مخصوص کراسولا می‌توان ترکیبی از دو قسمت پیت موس+یک قسمت شن یا پرلیت باشد. البته اینها تنها مثال‌هایی برای مخلوط خاکی این گیاه است و شما می‌توانید از هر نوع مخلوط خاکی که سبک است و زهکش خوبی دارد، برای این گیاه استفاده کنید. توجه داشته باشید مخلوط‌های خاکی که برای کاکتوس‌ها استفاده می‌شود، معمولاً از حجم بیشتری از شن تشکیل شده است و مواد ارگانیک بسیار کمی دارد و اگر چه از زهکش بسیار خوبی برخوردار است، اما گیاه یشم در چنین خاکی رشد کمی خواهد داشت. برای کوددهی باید کود را با شروع فصل بهار و در طی تابستان انجام داد و از کوددهی گیاه در طی پاییز و زمستان خودداری کرد.

گل ناز درختی یا کراسولا با نام علمی

نور مناسب کراسولا : به مکانی روشن و پر از نور نیاز دارد. اصولا این گیاه می‌تواند نور مستقیم آفتاب را نیز تحمل کند، اما اگر مدتی گیاهتان را در مکانی روشن اما به دور از نور مستقیم آفتاب نگهداری کرده اید، به شکل ناگهانی آنرا به مکانی با نور مستقیم منتقل نکنید. این کار می‌تواند منجر به چروکیدگی برگ‌ها و بروز نواحی سوخته بر روی برگ‌های گیاه شود. بلکه این کار را به تدریج و در طی چند هفته انجام دهید تا گیاه به تابش اشعه‌های مستقیم آفتاب عادت کند. همچنین این گیاه نور صبح تا ظهر تا بیش از نور بعد از ظهر دوست دارد، زیرا وجود دمای بالاتر هوا نسبت به صبحگاه همراه با اشعه مستقیم آفتاب می‌تواند موجب افزایش آسیب به گیاه شود.

گل ناز درختی یا کراسولا با نام علمی

اگر نور مورد نیاز کراسولا فراهم بوده و گیاه از اشعه مستقیم آفتاب نیز بهره مند باشد امکان دارد بعد از مدتی نواحی قرمز رنگی بر روی پهنه برگ‌ها شکل بگیرد که موجب زیبایی بیش از پیش گیاه خواهد شد. نور کم محیط ابتدا منجر به کم رنگ شدن برگ‌های گیاه و سپس ریزش آنان می‌شود. توجه داشته باشید که اگر نیاز نوری کراسولا محیا نباشد و هر مقدار مکان نگهداری این گیاه از نور کمتری برخوردار باشد، باید آبیاری گیاه را نیز کمتر کرد. اگرچه گیاه یشم نور مستقیم آفتاب را تا حدودی دوست دارد (بخصوص آفتاب صبح تا ظهر) اما سعی کنید گیاهی که برای مدتها است در مکانی به دور از نور مستقیم آفتاب رشد کرده است به شکل تدریجی به نور مستقیم آفتاب عادت دهید. تابش نور مستقیم آفتاب به گیاهی که به چنین شرایطی عادت ندارد می‌تواند منجر به بروز نواحی سوخته بر روی برگ‌ها می‌شود.

گل ناز درختی یا کراسولا با نام علمی

دما مورد نیاز کراسولا : بهترین دمای نگهداری کراسولا برای رشد 24-15 درجه سانتیگراد است البته دما را تا حدود صفر درجه می تواند تحمل کند، اما به هر حال بهتر است گیاه را در شرایطی نگه داریم که چنین دمایی وجود نداشته باشد تا از خطر سرمازدگی و یخزدگی در امان باشد. همچنین وجود هوای سرد می‌تواند خطر پوسیدگی این گیاه را بسیار افزایش دهد. بنابراین بهتر است که حداقل دما را برای این گیاه در حدود 10 درجه در نظر بگیریم.

گل ناز درختی یا کراسولا با نام علمی

معرفی گل گندمی

 

گل گندمی یک گیاه زیبا با برگ های نازک به رنگ ابلق سبز و کرم است که طول این برگ ها معمولا به 25 تا 35 سانتی متر می رسد. در برخی از گونه های گیاه سنجاقی، برگ ها سبز اند و در میان هر برگ یک نوار سفید رنگ مشاهده می شود، در برخی از گونه ها نیز این ترکیب رنگی برعکس شده و یک نوار سبز در وسط برگ های سفید مشاهده می شود. ثامن کتاب samenketab.ir

در فصل تابستان گیاه گندمی به گل می نشیند و گل های سفید و کوچکی به شکل ستاره در لا به لای برگ های این گیاه پدیدار می شود و منظره ای بسیار زیبا به خانه شما می بخشند. لازم به ذکر است این گیاه برای حیوانات خانگی و کودکان هیچگونه مشکلی ایجاد نکرده و جز گیاهان بی خطر به شمار می رود.

گل گندمی یک گیاه زیبا با برگ های نازک به رنگ ابلق سبز و کرم است که طول این برگ ها معمولا به 25 تا 35 سانتی متر می رسد. در برخی از گونه های گیاه سنجاقی، برگ ها سبز اند و در میان هر برگ یک نوار سفید رنگ مشاهده می شود، در برخی از گونه ها نیز این ترکیب رنگی برعکس شده و یک نوار سبز در وسط برگ های سفید مشاهده می شود. ثامن کتاب samenketab.ir

نور مناسب گیاه گندمی
گیاه را در برابر نور ملایم و در سایه آفتاب قرار دهید تا بهترین رشد را داشته باشد. این گیاه نسبت به نوسانات نور مقاوم بوده ولی بهترین شرایط برای اینکه گیاه بهترین رشد را داشته باشد، قرار دادن آن در نور غیر مستقیم است. تابش نور مناسب به گیاه سنجاقی باعث پررنگ و درخشان شدن برگ های آن می گردد.

گل گندمی یک گیاه زیبا با برگ های نازک به رنگ ابلق سبز و کرم است که طول این برگ ها معمولا به 25 تا 35 سانتی متر می رسد. در برخی از گونه های گیاه سنجاقی، برگ ها سبز اند و در میان هر برگ یک نوار سفید رنگ مشاهده می شود، در برخی از گونه ها نیز این ترکیب رنگی برعکس شده و یک نوار سبز در وسط برگ های سفید مشاهده می شود. ثامن کتاب samenketab.ir

ریشه : گیاه گندمی، دارای اندام زیرزمینی گوشتی است، ریشه ها غده ای، دوکی شکل و سفید رنگ هستند.
برگ : برگ های گندمی به طول 30 سانتی متر، نواری شکل و آویزان هستند که جنبه ی زینتی به گیاه داده است.

معمولا برگ ها را هم به رنگ سبز ساده و هم به رنگ سبز با خطوطی کرم رنگ که به گیاه حالت ابلق می دهد می بینید.
گل : گل در این گیاه کوچک به رنگ زرد یا سفید است. گل ها بر روی ساقه ی گل دهنده که منتهی به گیاهچه می شوند می رویند.
ساقه : این گیاه فاقد ساقه ی حقیقی است و برگ های آن مستقیما از روی ساقه ی کوتاه سطحی می رویند.

گل گندمی یک گیاه زیبا با برگ های نازک به رنگ ابلق سبز و کرم است که طول این برگ ها معمولا به 25 تا 35 سانتی متر می رسد. در برخی از گونه های گیاه سنجاقی، برگ ها سبز اند و در میان هر برگ یک نوار سفید رنگ مشاهده می شود، در برخی از گونه ها نیز این ترکیب رنگی برعکس شده و یک نوار سبز در وسط برگ های سفید مشاهده می شود. ثامن کتاب samenketab.ir

معمولا این گیاه به آب و رطوبت فراوان احتیاج دارد. به همین دلیل گیاه گندمی را به مقدار کافی آبیاری کنید. اما به این نکته توجه داشته باشید که اجازه ندهید خاک گلدان گیاه غرق در آب شود. با این کار احتمال پوسیدگی ریشه گیاه بسیار زیاد می باشد. معمولا بهترین زمان برای آبیاری اکثر گیاهان بعد از خشک شدن خاک گیاه است. گیاه گندمی نیز از این قاعده مستثنا نبوده و بعد از خشک شده خاک، نیاز به آبیاری دارد.

اگر مشاهده کردید که نوک برگ های گیاه رنگ قهوه ای به خود گرفته است می تواند به علت کلر موجود در آب باشد که برای حل این مشکل باید اجازه دهید آب به مدت 24 ساعت در ظرفی در باز مانده و کلر آن از بین برود. سپس گیاه را آبیاری کنید. به طور کلی آبیاری گیاه را با توجه به فصول سال و میزان رطوبت و دمای محیط تنظیم کنید.

همچنین می توانید گیاه گندمی را درون آب و بدون خاک نگهداری کنید. اما توجه داشته باشید که این روش پایدار نیست و معمولاً به جهت تکثیر گیاه کاربرد دارد. زیرا گیاه برای رشد به مواد معدنی نیاز دارد و بعید است مواد معدنی مورد نیاز گیاه را بتوان فقط از آب تامین کرد.

برخی بر این باورند که اگر کودهای محلول را در آب گیاه گندمی بریزند می توانند نیاز های گیاه را تامین کنند. ولی نکته ای که باید در این مورد به آن توجه داشته باشید این است که نمک های موجود در کودها ممکن است باعث سوختگی ریشه گیاه شده و در نتیجه موجب مرگ گیاه خواهد شد.

گل گندمی یک گیاه زیبا با برگ های نازک به رنگ ابلق سبز و کرم است که طول این برگ ها معمولا به 25 تا 35 سانتی متر می رسد. در برخی از گونه های گیاه سنجاقی، برگ ها سبز اند و در میان هر برگ یک نوار سفید رنگ مشاهده می شود، در برخی از گونه ها نیز این ترکیب رنگی برعکس شده و یک نوار سبز در وسط برگ های سفید مشاهده می شود. ثامن کتاب samenketab.ir

 

معرفی گل قاشقی

گل قاشقی بسیار کم توقع بوده و از آنجا که خواستگاه آن جنگلهای انبوه است، سایه و کم آبی را به راحتی تحمل می کند. ثامن کتاب samenketab.ir

گل قاشقی، که به آن پپرومیا هم می گویند، گیاهی همیشه سبز و بسیار مقاوم است. این گیاه به دلیل اینکه می‌تواند سایه را تحمل کند برای نگهداری در منزل یا محیط کار ایده‌آل است. قاشقی گیاهی همیشه سبز با برگ های پهن گوشتی سبز یا ابلق است.

گل قاشقی بسیار کم توقع بوده و از آنجا که خواستگاه آن جنگلهای انبوه است، سایه و کم آبی را به راحتی تحمل می کند. ثامن کتاب samenketab.ir

روش های تکثیر گل قاشقی
گیاه قاشقی از سه روش کاشت بذر، قلمه برگ و قلمه ساقه تکثیر می‌شود. بعضی از انواع قاشقی را می توان به کمک بذر تکثیر کرد اما روش معمول تکثیر گل قاشقی ، قلمه زدن است. قلمه های تهیه شده می‌توانند از طریق کاشتن در خاک و یا نگهداری در آب ریشه دار شوند.

زمان مناسب برای گرفتن قلمه ساقه یا برگ در اواخر بهار یا تابستان و ریشه دار کردن آن‌ها در دمای ۱۸ تا ۲۴ درجه سانتی گراد می‌باشد.

گل قاشقی بسیار کم توقع بوده و از آنجا که خواستگاه آن جنگلهای انبوه است، سایه و کم آبی را به راحتی تحمل می کند. ثامن کتاب samenketab.ir

خاک گلدان قاشقی بهتر است مخلوطی از ماسه و خاک برگ و خاک باغچه باشد اما شما می‌توانید از ترکیب پیت‌ماس، کوکوپیت و پرلیت هم استفاده کنید.
دقت کنید که خاک زهکشی مناسبی داشته باشد تا آب در گلدان نماند.
دمای لازم برای ریشه‌زایی قلمه‌ها 18 تا 25 درجه است.
برای تامین رطوبت کافی می‌توانید با یک کیسه پلاستیکی روی گلدان را بپوشانید. دقت کنید که باید هر چند وقت یک بار کیسه را از روی گلدان بردارید تا به گیاه هوا برسد یا می‌توانید روی کیسه چند سوراخ کوچک برای جابه‌جایی هوا ایجاد کنید.
گلدان را تا زمان ریشه‌زایی به دور از نور مستقیم قرار دهید.

گل قاشقی بسیار کم توقع بوده و از آنجا که خواستگاه آن جنگلهای انبوه است، سایه و کم آبی را به راحتی تحمل می کند. ثامن کتاب samenketab.ir

تکثیر گل قاشقی در آب
این روش بسیار ساده و پراستفاده است. قسمتی از ساقه همراه با برگ‌هایش را از گیاه جدا کنید. قسمت انتهایی ساقه باید عاری از برگ باشد. ساقه را درون لیوان آبی بگذارید. بعد از حدود یک ماه مشاهده می کنید که گیاه شما شروع به ریشه زایی کرده است. برای کاشت قاشقی چند هفته دیگر صبر کنید و سپس گیاه را به گلدان کوچکی منتقل کنید و در خاک بکارید. بعد از کاشت گلدان را در محیطی مرطوب قرار دهید رسیدگی های لازم را انجام دهید.

گل قاشقی بسیار کم توقع بوده و از آنجا که خواستگاه آن جنگلهای انبوه است، سایه و کم آبی را به راحتی تحمل می کند. ثامن کتاب samenketab.ir

 

معرفی گل اشک

گل اشک ، اگر به دنبال یک گیاه با نگهداری بسیار آسان، رشد سریع و تکثیر خود به خودی می گردید، قطعا گل اشک یکی از بهترین گزینه ها برای شما می باشد. این گل یکی از گیاهان بسیار عجیب است که در اکثر شرایط می تواند به خوبی رشد کند. تکثیر این گیاه به قدری سریع است که حتی اگر قصد تکثیر آنرا هم نداشته باشید، خود به خود تکثیر می شود! ثامن کتاب

اگر به دنبال یک گیاه با نگهداری بسیار آسان، رشد سریع و تکثیر خود به خودی می گردید، قطعا گل اشک یکی از بهترین گزینه ها برای شما می باشد. این گل یکی از گیاهان بسیار عجیب است که در اکثر شرایط می تواند به خوبی رشد کند. تکثیر این گیاه به قدری سریع است که حتی اگر قصد تکثیر آنرا هم نداشته باشید، خود به خود تکثیر می شود!

گل اشک ، اگر به دنبال یک گیاه با نگهداری بسیار آسان، رشد سریع و تکثیر خود به خودی می گردید، قطعا گل اشک یکی از بهترین گزینه ها برای شما می باشد. این گل یکی از گیاهان بسیار عجیب است که در اکثر شرایط می تواند به خوبی رشد کند. تکثیر این گیاه به قدری سریع است که حتی اگر قصد تکثیر آنرا هم نداشته باشید، خود به خود تکثیر می شود! ثامن کتاب

این گیاه از گونه کالانکوئه است و برگ هایی به مانند آن دارد. جالب است بدانید در زبان فارسی این گیاه را با نام های: مادر هزار فرزند، گل اشک، بریفیولوم، کاکتوس زنده زا، زلیخا و گل اشک شب نیز می شناسند. در ادامه این مقاله حتما به چرایی این اسم گذاری پی خواهید برد.

ناگفته نماند که در زبان انگلیسی گل اشک را Bryophyllum می نامند و نام علمی آن kalanchoe daigremontiana است.

گل اشک ، اگر به دنبال یک گیاه با نگهداری بسیار آسان، رشد سریع و تکثیر خود به خودی می گردید، قطعا گل اشک یکی از بهترین گزینه ها برای شما می باشد. این گل یکی از گیاهان بسیار عجیب است که در اکثر شرایط می تواند به خوبی رشد کند. تکثیر این گیاه به قدری سریع است که حتی اگر قصد تکثیر آنرا هم نداشته باشید، خود به خود تکثیر می شود! ثامن کتاب

این گیاه به سرعت و در اکثر شرایط رشد خوبی را از خود نشان می دهد و معمولا اگر شرایط خوب باشد تا 1 الی 1.5 متر به رشد خود ادامه می دهد. این گیاه به صورت زنده زا تکثیر می شود، به گونه ای که وقتی گیاهک های آن روی خاک بیافتند، به سرعت سبز می شوند و یک گیاه دیگر تکثیر می شود، به همین دلیل است که به آن کاکتوس زنده زا نیز می گویند.

گل اشک ، اگر به دنبال یک گیاه با نگهداری بسیار آسان، رشد سریع و تکثیر خود به خودی می گردید، قطعا گل اشک یکی از بهترین گزینه ها برای شما می باشد. این گل یکی از گیاهان بسیار عجیب است که در اکثر شرایط می تواند به خوبی رشد کند. تکثیر این گیاه به قدری سریع است که حتی اگر قصد تکثیر آنرا هم نداشته باشید، خود به خود تکثیر می شود! ثامن کتاب

خوش بختانه تکثیر این گیاه به قدری ساده است که شما به هیچ عنوان برای تکثیر آن به مشکل نخواهید خورد، بلکه حتی اگر قصد تکثیر آنرا نداشته باشید، تعداد زیادی از آن خواهید داشت.

گل اشک ، اگر به دنبال یک گیاه با نگهداری بسیار آسان، رشد سریع و تکثیر خود به خودی می گردید، قطعا گل اشک یکی از بهترین گزینه ها برای شما می باشد. این گل یکی از گیاهان بسیار عجیب است که در اکثر شرایط می تواند به خوبی رشد کند. تکثیر این گیاه به قدری سریع است که حتی اگر قصد تکثیر آنرا هم نداشته باشید، خود به خود تکثیر می شود! ثامن کتاب

آبیاری گل اشک تمساح
آبیاری یکی از مواردی است که در نگهداری از این گیاه باید به آن توجه داشته باشید، در صورتی که آبیاری آنرا به درستی انجام ندهید، گیاه با مشکل روبرو خواهد شد و در نتیجه از بین می رود. بهتر است همیشه بعد از خشک شدن خاک، گیاه را آبیاری کنید.

در فصل زمستان هفته ای دو بار و در فصل تابستان یک روز درمیان آبیاری برای این گیاه کافی است. اگر مشاهده کردید که برگ های گیاه به شدت خشک شده اند به این معنی است که آبیاری کم است و در صورتی که برگ ها شل شده بودند، نشانه از آبیاری بیش از اندازه می باشد. البته در این باره در قسمت مشکلات و بیماری های گیاه اشک تمساح توضیح داده ایم.

گل اشک ، اگر به دنبال یک گیاه با نگهداری بسیار آسان، رشد سریع و تکثیر خود به خودی می گردید، قطعا گل اشک یکی از بهترین گزینه ها برای شما می باشد. این گل یکی از گیاهان بسیار عجیب است که در اکثر شرایط می تواند به خوبی رشد کند. تکثیر این گیاه به قدری سریع است که حتی اگر قصد تکثیر آنرا هم نداشته باشید، خود به خود تکثیر می شود! ثامن کتاب

نور مناسب
نور ملایم و غیر مستقیم بهترین شرایط نوری برای نگهداری از این گیاه می باشد. اگر گیاه شما جوان نیست می توانید آنرا در زیر نور خورشید نیز قرار دهید. این گیاه مقاومت نوری خوبی از خود نشان می دهد و در شرایط نوری مختلف به خوبی می تواند به رشد خود ادامه دهند.

گل اشک ، اگر به دنبال یک گیاه با نگهداری بسیار آسان، رشد سریع و تکثیر خود به خودی می گردید، قطعا گل اشک یکی از بهترین گزینه ها برای شما می باشد. این گل یکی از گیاهان بسیار عجیب است که در اکثر شرایط می تواند به خوبی رشد کند. تکثیر این گیاه به قدری سریع است که حتی اگر قصد تکثیر آنرا هم نداشته باشید، خود به خود تکثیر می شود! ثامن کتاب

تکثیر گل اشک تمساح
تکثیر گل اشک تمساح به قدری ساده است که لازم به انجام هیچ کار سختی نیست برای تکثیر گل اشک کافیست گیاهچه های کوچک روی برگ ها را از گیاه جدا کنید و در عمق 0.5 سانتی خاک بکارید، پس از گذشت چند روز این گیاهچه ها جوانه می زنند و سر از خاک بیرون می آورند. تکثیر این گیاه به همین سادگی امکان پذیر است و نیاز به انجام فعایت های دشواری نیست.

گل اشک ، اگر به دنبال یک گیاه با نگهداری بسیار آسان، رشد سریع و تکثیر خود به خودی می گردید، قطعا گل اشک یکی از بهترین گزینه ها برای شما می باشد. این گل یکی از گیاهان بسیار عجیب است که در اکثر شرایط می تواند به خوبی رشد کند. تکثیر این گیاه به قدری سریع است که حتی اگر قصد تکثیر آنرا هم نداشته باشید، خود به خود تکثیر می شود! ثامن کتاب

 

۳۰ حدیث گوهربار و جالب از پیامبر اکرم (ص) + اسناد دقیق

حدیث اول

أیُّمَا امْرِئٍ وَلِیَ مِنْ أمْرِ المُسْلِمِینَ وَلَمْ یَحُطْهُم بِما یَحُوطُ بِهِ نَفْسَهُ لَمْ یَرَحْ رائِحَهَ الجَنَّهِ.

هر کس بخشی از کار مسلمانان را بر عهده گیرد و در کار آن‌ها مانند کار خود دلسوزی نکند، بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد.) کنزالعمال، ج ۶، ص ۲۰، ح ۱۴۶۵۴

 

حدیث دوم

صَلاهُ الرَّجُلِ فِی جَمَاعَهٍ خَیْرٌ مِنْ صَلاتِهِ فِی بَیْتِهِ أرْبَعِینَ سَنَهً.

یک نماز جماعت بهتر از چهل سال نماز فُرادیٰ در خانه است.) مستدرک الوسائل، ج ۶، ص ۴۴۶

 

حدیث سوم

مَن رَدَّ عَن عِرْضِ أخِیهِ المُسْلِمِ وَجَبَتْ لَهُ الجَنَّهُ اَلْبَتَّهَ.

هرکس آبروی برادر مسلمانش را حفظ کند، بدون تردید بهشت بر او واجب شود.) ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص ۱۴

 

حدیث چهارم

مَنْ سَعیٰ لِمَرِیضٍ فِی حَاجَهٍ ـ قَضَاهَا أوْ لَمْ یَقْضِهَاـ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَیَوْمٍ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ.

هر کس برای نیاز بیماری بکوشد ـ چه آن را برآورده سازد، چه نسازد ـ مانند روزی که از مادرش زاده شده، از گناهانش پاک می‌شود.) من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۶

 

حدیث پنجم

سافِرُوا تَصِحُّوا وتَغْنَمُوا.

سفر کنید تا سلامت باشید و سود به دست آورید.) نهج الفصاحه، ص ۵۱۹

 

حدیث ششم

مَن عَلِمَ مِن أخِیهِ سَیِّئَهً فَسَتَرَها، سَتَرَ اللهُ عَلَیهِ یَومَ القِیامَهِ.

هر که از برادر خود گناهی بداند و آن را بپوشاند، خداوند در روز قیامت گناهان او را بپوشاند.) المعجم الکبیر طبرانی، ج ۱۹، ص ۴۴۰

 

حدیث هفتم

أعظَمُ النّاسَ قَدْراً مَنْ تَرَکَ ما لا یَعْنِیهِ.

پُرارج‌ترین مردم کسی است که آن‌چه را که به او مربوط نیست رها کند.) نهج الفصاحه ص ۶۸ ح ۳۵۵

 

حدیث هشتم

إنَّ العَبْدَ لَیُدْرِکُ بِحُسْنِ خُلْقِهِ دَرَجَهَ الصَّائِمِ القَائِم ِ.

بنده با خوش‌اخلاقی به مقام روزه‌گیر شب‌زنده‌دار می‌رسد.) بحار الأنوار، ج ۷۱، ص ۳۷۳

 

حدیث نهم

مَنْ أدَّی إلی اُمَّتِی حَدیثاً یُقامُ بِهِ سُنَّهٌ أو یُثْلَمُ بِهِ بِدْعَهٌ فَلَهُ الجَنَّهُ.

هر کس به امّت من حدیثی رسانَد که به سبب آن سنّتی بر‌پا شود یا در بدعتی رخنه افتد، بهشت از آنِ او خواهد بود.) میزان الحکمه، ح ۳۳۴۰‍

 

حدیث دهم

أعْلَمُ النّاسِ مَن جَمَعَ عِلْمَ النّاسِ إلی عِلْمِهِ.

داناترین مردم کسی است که دانش دیگران را به دانش خود بیفزاید.) نهج الفصاحه، ص ۶۹، ح ۳۶۰

 

حدیث یازدهم

الْخَطُّ الْحَسَنُ یَزیدُ الْحَقَّ وَضَحاً.

خط زیبا بر جلوۀ حق می‌افزاید.) کنزالعمّال، ح ۲۹۳۰۴

 

حدیث دوازدهم

لَیْسَ مِنْ حُبِّ الدُّنْیَا طَلَبُ مَا یُصْلِحُکَ.

جستن آنچه مایۀ سامان [زندگی]توست، نشانۀ دنیادوستی نیست.) کنزالعمّال: ح ۵۳۳۹

 

حدیث سیزدهم

مَن قُتِلَ دُونَ مٰالِهِ فَهُوَ شَهیدٌ.

هرکه در راه [حفظ]مالش کشته شود، شهید است.) دعائم الإسلام، ج ۱، ص ۳۹۸

 

حدیث چهاردهم

أفٍّ لِکُلِّ مُسْلِمٍ لا یَجْعَلُ فی کُلِّ جُمُعَهٍ یَوْماً یَتَفَقَّهُ فیهِ أمْرَ دینِهِ وَیَسْألُ عَنْ دینِهِ.

وای بر مسلمانی که در هر جمعه، زمانی را برای یادگیری و پرسش از امور دینی خویش اختصاص ندهد.) بحار الأنوار، ج ۱، ص ۱۷۶

 

حدیث پانزدهم

لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ أسَاسٌ وَأسَاسُ الإِسْلامِ حُبُّنا أهْلَ البَیْتِ.

هر چیزی اساس و پایه‌ای دارد و اساس اسلام، محبت ما اهل بیت است) کافی، ج ۲، ص ۴۵

 

حدیث شانزدهم

العُلَماءُ مَصابیحُ الأرضِ وخُلَفاءُ الأنبیاءِ ووَرَثَتی ووَرَثَهُ الأنبِیاءِ.

دانشمندان، چراغ‌های زمین، جانشینان پیامبران، وارثان من و وارثان پیامبرانند.) نهج الفصاحه، ح ۲۰۱۴

 

حدیث هفدهم

تَصَدَّقُوا وَداوُوا مَرْضاکُمْ بِالصَّدَقَهِ

صدقه دهید و مریضان خود را با صدقه درمان کنید.) کنز العمال، ج ۶، ص ۳۷۱

 

حدیث هجدهم

مَنْ لَمْ یَصْبِرْ عَلیَ ذُلِّ التَّعَلُّمِ ساعَهً، بَقِیَ فی ذُلِّ الْجَهْلِ أبَداً.

آنکه ساعتی خواری فراگرفتن علم را تحمّل نکند، برای همیشه در خواری نادانی خواهد ماند.) بحار الأنوار، ج ۱، ص ۷۷

 

حدیث نوزدهم

لَیْسَ مِنِّی مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلاتِهِ، لا یَرِدُ عَلَیَّ الْحَوْضَ لا وَاللهِ.

آن که نمازش را سبک بشمارد از من نیست، به خدا سوگند در قیامت کنار حوض [کوثر]بر من وارد نمی‌شود.) من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۲۰۶

 

حدیث بیستم

لایَدخُلُ الجَنّهَ خِبٌّ ولا خائِنٌ.

هیچ حیله‌گر و خیانت کارى به بهشت نمی‌رود.) کنزالعمال: ۴۳۷۷۷

 

حدیث بیست و یکم

أکْرِمُوا أوْلادَکُم وَأحْسِنُوا آدابَهُم یُغْفَرْ لَکُمْ.

به فرزندان خود احترام بگذارید و آن‌ها را نیکو تربیت کنید تا مورد غفران پروردگار قرار گیرید.) بحارالأنوار، ج ۱۰۴، ص ۹۵

 

حدیث بیست ودوم

النظره سهمٌ من سهام إبلیسَ مسمومه من ترک‌ها من خوف اللهِ جلَّ وعزَّ أثابه الله إیماناً یجد حلاوته فی قلبه

یعنی نگاه به نامحرم تیری از تیر‌های زهرآگین شیطان است، هر کس به پاس حرمت الهی آن را ترک کند، خدا ایمانی به او می‌دهد که شیرینی آن را در دل احساس می‌نماید) بحارالأنوار جلد ۱۰۴ صفحه ۳۸

 

حدیث بیست و سوم

لا ضَرَرَ وَلا ضِرارَ.

زیان‌رساندن به خود و به دیگران ممنوع است.) کافی، ج ۵، ص

۲۹۲

حدیث بیست و چهارم

أشَدُّ النّاسِ اجْتِهاداً مَن تَرَکَ الذُّنوبَ.

سخت کوشترین مردم کسى است که گناهان را فرو گذارد.) امالی صدوق، ص ۲۸

حدیث بیست و پنجم

المؤمن الذی یخالط الناس ویصبر علی اذاهم أعظم اجرا من المؤمن الذی لا یخالط الناس ولا یصبر علی اذاهم

مؤمنی که با مردم معاشرت کند و بر آزارشان صبر کند، از مؤمنی که با مردم نمی‌جوشد و آزارشان را تحمل نمی‌کند، برتر است.) سنن ابن ماجه، کتاب الفتن، ح

۴۰۲۲

حدیث بیست و ششم

رَکْعَتانِ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ أحَبُّ إلَیَّ مِنَ الدُّنْیا وَما فِیهَا.

دو رکعت نماز در دل شب نزد من محبوب‌تر است از دنیا و آنچه در آن است.) علل الشرائع، ص

۱۳۸

حدیث بیست و هفتم

مَن ساءَ خُلقُهُ عَذَّبَ نَفسَهُ وَ مَن کَبُرَ هَمُّهُ سَقُمَ بَدَنُهُ

هر کس بد اخلاق باشد، خودش را عذاب مى دهد و هر کس غم و غصه اش زیاد شود، تنش رنجور مى گردد.

(نهج الفصاحه، ح ۳۰۰۲)

 

حدیث بیست و هشتم

اِنَّما بُعِثتُ لاُتَمِّمَ مَکارِمَ الخلاقِ.

من تنها برانگیخته شده ام تا اخلاق بزرگوارانه را به کمال رساند

(بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۳۸۲)

 

حدیث بیست و نهم

لا یَحسَبُ اَحَدٌ مِن جُلَسائِهِ اَنَّ اَحَدا اَکرَمُ عَلَیهِ مِنهُ

پیامبر صلى الله علیه و آله چنان با هم نشینان رفتار مى نمودند که هیچ یک از آنان گمان نمى کرد کسى نزد آن حضرت از وى گرامى‌تر باشد.

(عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۸۴)

 

حدیث سی ام

صِلَهُ الرَّحِمِ وَ حُسنُ الخُلقِ وَ حُسنُ الجَوارِ یَعمُرانِ الدّیارَ وَ یَزیدانَ فِى العمارِ.

صله رحم، خوش اخلاقى و خوش همسایگى، شهر‌ها را آباد و عمر‌ها را زیاد مى کند.

(نهج الفصاحه، ح ۱۸۳۹)

حدیث از پیامبر اکرم (ص): شماره۲

قَالَ ص‏ خَصْلَتَانِ لَیْسَ فَوْقَهُمَا مِنَ الْبِرِّ شَیْ‏ءٌ الْإِیمَانُ بِاللَّهِ وَ النَّفْعُ لِعِبَادِ اللَّهِ وَ خَصْلَتَانِ لَیْسَ فَوْقَهُمَا مِنَ الشَّرِّ شَیْ‏ءٌ الشِّرْکُ بِاللَّهِ وَ الضَّرُّ لِعِبَادِ اللَّهِ.

دو خصلت است که بالاتر از آنها هیچ نیکى وجود ندارد: ایمان به خدا و سودبخش بودن براى بندگان خدا و دو خصلت است که بالاتر از آنها هیچ بدى وجود ندارد: شرک به خدا و زیان رساندن به بندگان خدا.

تحف العقول، ص 35

حدیث از پیامبر اکرم (ص): شماره۱

قَالَ ص‏ کَفَى بِالْمَوْتِ وَاعِظاً وَ کَفَى بِالتُّقَى غِنًى وَ کَفَى بِالْعِبَادَهِ شُغُلًا وَ کَفَى بِالْقِیَامَهِ مَوْئِلًا وَ بِاللَّهِ مُجَازِیاً.

پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: مرگ براى پندآموزى و تقوا براى بى‏نیازى و عبادت براى شغل کافى است. و رستاخیز را همین بس که پناهگاه آینده و خداوند تنها جزابخش مى‏باشد.

تحف العقول، ص 35

اشعار شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها



مهدی علی قاسمی
مدح و شهادت


شامل الطاف بی حدّ علی گردیده است
هر که را در این عزا با دیده ی تر دیده است

نوکر زهرا مقامش از مَلَک هم برتر است
خاک پاهایش مقدس ، جای آن بر دیده است

هر گنهکاری که آمد عبد این دربار شد…
…رحمت حق را به خود چندین برابر دیده است

لحظه ی جان دادنش هرکس که نوکر بوده است
صاحب این خانه را ساعات آخر دیده است

چندسالی می شود در فاطمیه چشم من
در میان روضه ها تا دیده نوکر دیده است

هرکه شد سینه زن او در قبالش خیر دید
منکر زهرا فقط در زندگی شر دیده است

با عنایات خود زهراست گر هر بنده ای
شیعه و دیوانه ی کوی علی گردیده است

همچو زهرا لعن کرده شیعه بعد از مصطفی
هرکسی را جای حیدر روی منبر دیده است

علت اسلام آن مرد یهودی روشن است:
دستهای بسته ی سردار خیبر دیده است

بعد از آن کوچه گرفته مجتبی لکنت زبان
پیر شد وقتی که خون سینه بر در دیده است

باید از فضه بپرسی که چه شد در پشت در
ماجرای پشت در را فضه بهتر دیده است

زخم پهلو ، خون سینه ، بازوی مجروح را
گر ندیده هیچ چشمی… چشم دختر دیده است

دخترش دق کرده از بس لاله های سرخ را…
…بر لباس مادر و بر روی بستر دیده است

*******************

غلامرضا سازگار
شهادت

جگرم خون و دلم سر به گریبان علی است
صبـح هـم در نظرم شام غریبان علی است

گرچـه بــا چـاه کنـد درد دل خــود ابراز
چـاه هـم بی‌خبـر از غصۀ پنهان علی است

سنــد غربـت مــولاست رخ نیلــیِ مــن
سنـد غربـت من، سینۀ سوزان علی است

بارهـا دشمـن اگـر آیـد و دستـم شکنـد
دست بشکستۀ من باز به دامان علی است

کافـران در حــرم وحــی نیــارید هجوم
به خدا قصد شما حمله به قرآن علی است

اهل یثرب ز چه از گریۀ من خسته شدید؟
دو سه روز دگری فاطمه مهمان علی است

درِ آتــش زده و نالــۀ مظلومــی مــن
سنـد مستنـد سوختـن جان علی است

رفتــم امــا جگــرم بهر علی می‌سوزد
به خدا خانۀ بی‌فاطمه زندان علی است

دارم امیـد کـه در حشر پریشان نشـود
حال آن سوخته جانی که پریشان علی است

داده تـاریخ بـه هـر عصـر، گـواهی میثـم
کـز ازل صبـر و رضـا پایـۀ ایمان علی است

**************************

سید حسن رستگار
مدح

اکثر اوقات دختر مثل مادر می شود
ارث مادر عاقبت از آنِ دختر می شود

حضرت زهرا اگر انسیه الحورا بود
دختر از این حیث با مادر برابر می شود

عطر یاس و بوی سیب آمیخته با نام او
با حضورش خانه ی حیدر معطر می شود

از دو دریا لؤلؤ و مرجان فقط حاصل نشد
آبشار صبر را سرچشمه کوثر می شود

نام زینب تا گره خوردست با نام حسین
عشق تفسیری از این خواهر برادر می شود

(شمه ای از داستان عشق شور انگیز)شان
از همه افسانه های عاشقی سر می شود

احسن الحال همه عشاق با امضای اوست
او بخواهد کربلای ما مقدر می شود

ذوالبیان ارثیه ی بابا برای دختر است
با همین ارثیه او در کوفه حیدر میشود

در دفاعِ از حرم عباس درسی داده است
نیزه میگوید فقط این کار با سر می شود

تار و پود چادر مادر اگر خاکی شده
سهم دختر نقش آتش روی معجر می شود

آخر هر روضه و مدحی که از دختر شده
یاد مادر میکنند و صحبت از در می شود

***********************
محمّد على مردانى
شهادت

عاقبت از بند غم شد خسته جان فاطمه
پرگرفت از آشیان مرغ روان فاطمه

گر بسوزد عالمى از این مصیبت نى عجب
سوخته یکسر زآتش کین آشیان فاطمه

وامصیبت بعد مرگ احمد ختمى مآب
دادن جان بود هردم آرمان فاطمه

آسمان شد نیلگون چون دید نیلى روى او
خُرد شد از ضربت در استخوان فاطمه

محسن شش ماهه اش در راه داور شد شهید
ریخت خون در ماتمش از دیدگان فاطمه

نیمه ی شب بهر تدفینش مهیّا شد على
عاقبت شد در دل صحرا مکان فاطمه

منع کرد از ناله طفلان را ولى ناگه ز دل
ناله ها زد همسر والانشان فاطمه

اى فلک ترسم شوى وارون که افکندى شرر
از غم مرگش به جان کودکان فاطمه

نیست «مردانى» نشان از تربت پاکش ولى
مهدى یى آید کند پیدا نشان فاطمه

************************

محمود ژولیده
بستر شهادت


یک نیم رخت عجیب ، برده به قمر
یک نیم رخت حجاب دارد چقدر

یک دست به دیوار گرفتی ، باشد
یک دست چرا مدام داری به کمر

چندین ثمر از تو باغبان دید ولی
یک شاخه چرا به پشت در داد ثمر

بازو و غلاف کی تفاهم دارند
مسمار کجا و سینۀ مرغ سحر

امروز به من عیان شده قول رسول
فرمود نیازی تو نداری به سپر

با دست شکسته اشک من پاک مکن
ای گوشۀ چشم زخمی ات پر ز گُهر

انگار خدا قنوت یک دستی را
مقرونِ اجابت تو کرده بهتر

این خانه که قتلگاه کوثر شده است
بهتر که شود خراب بر سر ، حیدر!

************************

حامد اهور
هجوم به بیت ولایت


چشمه در چشمه آتش آمده بود ، تا بجوشد به هرم کوثر تو
چه غم از تازیانه های کبود ، آب و آتش گذشته از سر تو

مشت کردی صدای حیدر را، گریه ی بی صدای حیدر را
روی دیوار سینه می کوبید ، ذوالفقارش به جای حیدر تو

می کشیدی و می کشید زمین ، می کشیدی و می کشید زمان
نقشی از چادری زمین خورده، نقشی از دستهای آخر تو

کوه هم بود خرد می گردید، در طوافی که دستهای تو داشت
می شدی دور و دورتر می شد، حجرالاسود مطهر تو

زخم ها می نشست و بر می خاست ، چشمهای تو روی خاک افتاد
توی قاب نگاه زاویه دار ، تار شد عکس سایه ی سر تو

کوچه، سیلی، شکستگی، تحقیر ، ضربه ، دیوار ، گوشواره ، حسن
خاطراتی که رفت بی نوبت ، از تماشای دیده ی تر تو

زخم می ریخت از سرا پایت ، شعله شد چشمهای دریایت
آمدی با خود آتش آوردی ، سر می انداخت تیغ باور تو

مسجد از پا نشست ، زانو زد ، کوچه دیوارهاش دل دادند
نور از راه آمد و شیطان ، تیغ انداخت در برابر تو

دست افتاده باز بالا برد، دست توحید را شبیه غدیر
باز دور سر تو می گردید ، مثل پروانه یارو یاور تو

مادر شعر های سرخ و کبود ، زخمی تیغ و بغض و آتش و دود
کاش از راه آسمان برسد، پسر خاکی دلاور تو

************************


غلامرضا سازگار
مصائب


زهرا همه جا یاور و غمخوار علی است
با پهلوی بشکسته طرفدار علی است
هر دست که حامی ولایت نشود
دستی که نبی بوسه زند یار علی است

***

گلخانه ی وحی طعمۀ آذر شد
گل رفت ز دست و غنچه اش پرپر شد
شد حرمت صدیقۀ کبری پامال
یک آیه جدا ز سورۀ کوثر شد

***

از شعلۀ نار گل به احمد دادند
بر بانوی وحی تحفه بی حد دادند
ضرب لگد و غلاف تیغ و سیلی
اجریست که بر آل محمد دادند

***

از هر طرفی که رهسپر می گشتم
پیش ضربات او سپر می گشتم
همراهم اگر نبود در کوچه حسن
تا خانۀ خود چگونه بر می گشتم

***

کی بود گمان به فتنه دامن بزنند؟
آتش به سرای حی ذوالمن بزنند
ای اهل مدینه از شما می پرسم
کی دیده سه نامرد به یک زن بزنند؟

************************

مجتبی حاذق
هجوم به بیت ولایت

شیخ عباس روضه میخواند، روضه از خانه ای که در دارد
بیت احزان شعر را گفتم، پدری چاه در نظر دارد

در صدا خورد لحظه ای بعدش پسری سمت در روان میشد
مادرش گفت با هزاران غم:پسرم صبر کن خطر دارد

بعد مادر به سمت در میرفت و در انگار داشت می لرزید
در ، تمامی غصه ام از اوست بگو دست از تو بردارد

پیش خود گفت دشمنی ظالم که علی مانده است و تنهایی
پشت در ماند مادری غمگین که بگوید علی سپر دارد

داد میزد پسر که تنها است به خدا مادرم در این کوچه
فکر میکرد داد و بیدادش ثمری میدهد , اثر دارد

بیعتی پشت ابر میماند و سیاهی به جای خورشیدی…
…مینشیند ولی نمیداند شب تاریک هم سحر دارد

**

آدمی را بگرد و پیدا کن که تنش پر ز زخم ها باشد
چون فقط اوست آنکه میفهمد چقدر زخم دردسر دارد

**

بعد از این شهر با تو ساکت شد و تو انگار گریه میکردی
مادرم,گریه را کمی بس کن که برای شما ضرر دارد


حال با اینکه از جراحت ها و نفس های سرد من گفتی
آه,این را بگو که از دردم پدرت تا کجا خبر دارد!؟


************************

علی اصغر ذاکری
بستر شهادت


غم اشک می ریزد چرا از چشم هایت
اینقدر بی تابی نکن، زهرا فدایت

پیداست از دنیا دلت خیلی گرفته
از فرط گریه گاه می گیرد صدایت

این روزها در من چه می بینی که شبها
انگار سوز دیگری دارد دعایت

با این کبودی باز هم من آفتابم
ابری ست اما پس چرا حال و هوایت؟

یک وقت از احوال من غمگین نباشی
حتی به جان من همه درد و بلایت

در پیش عشق من به تو یک بار هیچ است
ای کاش صدها بار می مردم برایت

دیدم که جان هم پیش تو قابل ندارد
پس با خجالت ریختم آن را به پایت

************************

مرحوم تائب
بستر شهادت


نیلى بوَد ز سیلى بیگانه، روى من
داغ پدر، سپید نموده ست موى من!

شبهاى درد و ناله و غم، تا سپیده دم
با پهلوى شکسته بود گفتگوى من!

تابى به تن نمانده و زینب ز روى مهر
وقت نماز آورَد آب وضوى من!

بیزارم از جفاى نفاق افکنانْ پدر!
جز مرگ در جهان نبوَد آرزوى من!

دخت تو از حریم ولایت دفاع کرد
چون بود آبروى على، آبروى من

رخت از جهان به سوى جنان مى کشیم ما
از کردگار خواهشم اینست: شوى من

تا ننگرد به بازوى آزرده و کبود
از زیر پیرهن بدهد شتستشوى من

روز جزا پناه دهم “تائب” حزین
گر آید از طریق محبت به سوى من

************************

صادق بیگی
روضه


نیازی نیست روضه سر بیاید
نباید روضه خوان دیگر بیاید
برای گریه، این ایّام کافیست
فقط گاهی صدای “در” بیاید

************************

حسن لطفی
مناجات محرم و فاطمیه

دستم بگیر تا که بهشتم بنا شود
شاید سرم قبول کنی خاک پا شود

بالی بده که بال بگیرد اسیر تو
شاید کبوترِ حرمِ کربلا شود

بی تو میان غفلت خود غوطه خورده است
نوری که با مسیر شما آشنا شود

زنگار بسته سینه ام از عمر رفته ام
اشکم بریز خانه ی آئینه ها شود

پیراهن سیاه من از جنس شال توست
امشب نشسته ام نفسی خرج ما شود

************************

عباس احمدی
مناجات فاطمیه


تا فکر و ذکر من همه دیدار دلبر است
من در میان جمع و دلم جای دیگر است

من در میان جمع و دلم سمت سامراست
آنجا که اشک زائرش از آب کوثر است

دیری است رفته است و دگر و برنگشته است
دیری است آسمان دلم بی کبوتر است

او پیش رو نشسته و من کورم از گناه
او می زند صدایم و ما گوشمان کر است

آواره ایم در هیئات و شنیده ایم
در روضه احتمال حضورش قوی تر است

شاید صدای گریه ی آقا بلند شد
چون روضه های مادر او گریه آور است

در فاطمیه پهلوی او تیر می کشد
او نیز زخمی غم دیوار و آن در است

آقا سری بزن به مدینه نگاه کن
کوچه بدون تو صحرای محشر است

آقا بگو چگونه تحمل بیاورم؟
یک زن که در مقابل یک فوج لشکر است

انگار در گلوی شما بغض می شود
آن ریسمان که بسته به دستان حیدر است

اینجا برادران همه در فکر خنجرند
شکر خدا که یوسف ما بی برادر است

گرچه پر از گناه ولی در رکابتان
آخر شهید می شوم ، این حرف آخر است

******************
محمد جواد پرچمى
زبان حال امام حسین(ع)

ببش از این سوختن نمیخواهم
گریه بر خویشتن نمیخواهم

مده زحمت به بازویت مادر
به خدا پیرهن نمیخواهم

فکر عریانی مرا تو مکن
غرق در خون کفن نمیخواهم

درد داری تو استراحت کن
نیمه شب آب من نمیخواهم

شرح این گوشوار خونی را
من دگر از حسن نمیخواهم

وقت قتلم نیا سوی گودال
وقت کشته شدن نمیخواهم….

…تو ببینی که شمر می آید
از تو بر سر زدن نمیخواهم

روی تو سایه ای کبودین داشت
سر سالم به تن نمیخواهم

وعدۀ ما دوتا، میان تنور
بیش ازاین سوختن نمیخواهم

************************

محمد جواد پرچمى
مدح

روی تاج عرش طبق نصّ لولا فاطمه
نقش شد زهرا سلام الله علیها فاطمه

آنکه خاک جانمازش را پرستش مى کنند
اولیا الله عالم ، کیست الا فاطمه

انبیا از برکت دستاس او نان می خورند
رزق و روزى می دهد به اهل بالا فاطمه

ظاهراً فرموده اند ام الائمه فاطمه
باطناً فهمانده اند ام ابیها فاطمه

جلوه ای شد لیله القدر رسول الله او
جلوه ای شد لیله المحیای مولا فاطمه

بچه هایش حجت الله اند اما گفته اند
آشکارا حجت الله علینا فاطمه

سیزده معصوم هریک نورى از زهراست پس
مى شود سرجمع این ها چهارده تا فاطمه

فاطمه حق و علی حق و مع الحق آینه است
چه علی اندر على چه فاطمه با فاطمه

حک شده بر روی گردنبند زهرا یاعلی
حک شده بر ذوالفقار مرتضی یا فاطمه

بسکه حیدر فاطمه است و بسکه زهرا حیدر است
در نجف چیزى نمیبینیم الا فاطمه

شادی روح خدیجه ، کوری چشم همه
سروری دارد به زنهای دو دنیا فاطمه

با هر اسمی که بخوانی در نهایت مادر است
راضیه حنانه الحوراء، زهرا فاطمه

مادری بالاتر از این مهربانی بیش از این؟
میرسد محشر به داد شیعه صدجا فاطمه

خانه اش که سوخت مسمار از خجالت سرخ شد
آن چنان برخورد با سینه که آنجا فاطمه…

************************

سید رضا موید
بستر شهادت


بیمارم و به سر زده سودای مرگ را
دارم به هر نماز تمنای مرگ را

لب بست از ترنم آمین که زینبم
در گریه ام شنید تقاضای مرگ را

من میزنم نفس نفس از درد و بشنوم
در هر نفس صدای قدم های مرگ را

سیلی و تازیانه و ضرب لگد، زدند
بر دفتر حیات من امضای مرگ را

سخت است دوری تو برایم ولی علی
خواهم به درد خویش مداوای مرگ را

عشق تو زنده داشت مرا ورنه بارها
کردم در آن میانه تماشای مرگ را

یارب به حق فاطمه در کام شیعیان
شیرین نما تو تلخی غم های مرگ را

************************

حجت الاسلام محسن حنیفی
هجوم به بیت ولایت


دستم به دامان کسی که بین کوچه
دستش جدا از دامن مولا نمیشد
جان علی مرتضی در مشت او بود
او را زدند و باز مشتش وا نمیشد

او آیه ی تطهیر بود و،دست ناپاک
دلخوش از اینکه زد به رویش رنگ نیلی
یک سنگریزه پیش اقیانوس هیچ است
هرچند قطعا درد دارد جای سیلی

او رازدند و نبض عالم تند میزد
نظم جهان با نبض او در ارتباط است
قنفذ خراج خویش را در کوچه پرداخت
با ضربه اش دیگر معاف از مالیات است

پیراهن پیغمبرش را برسر انداخت
با ناله هایش کوچه ها را زیر و رو کرد
هرچند بر رویش،خسوفی سرخ دارد
مهتاب ابر تیره را بی آبرو کرد

آیینه بود و باترکهای وجودش
در چهره اش تصویر نور مرتضی بود
بی اعتنا بر زخمهای پیکرخویش
او بیشتر فکر غرور مرتضی بود

یک مو نشد کم از سر مولای عالم
مولای ما را او به خانه باز گرداند
میخواست تا پیش علی باشد همیشه
اما ورق را تازیانه بازگرداند…

************************

حجت الاسلام محسن حنیفی
بستر شهادت

او قصد رفتن کرده است و بار بسته است
سردرد دارد بر سرش دستار بسته است

میخواست مولا از غریبی دربیاید
اما به هر در میزند انگار بسته است

خود را به آتش زد نبیند پیش مردم
در بین کوچه دستهای یار بسته است

او دلخوشی اش،مرتضی و کودکانند
جانش به جان حیدر کرار بسته است

تا یک شب دیگر فقط پیشش بماند
آنچه بلد بوده است مولا کار بسته است

با چشمهایش خون دل خورده است بسیار
با کاسه ی خونی که یک مقدار بسته است

این پلک را یک دست سنگین بین کوچه
یا ضربه در یا که.. نه دیوار بسته است

در شام، این مرثیه ها تکرار میشد
این چرخ عهد خویش با تکرار بسته است

آری عبور از بین نامحرم چه سخت است
وقتی که راه کوچه و بازار بسته است

************************

حجت الاسلام محسن حنیفی
کوچه بنی هاشم


وقتی که جنگ داس با گل در بگیرد
گلخانه را اندوه سرتاسر بگیرد

بر طعنه های تند و تیز داس لعنت
نگذاشت یاس خانه برگ و بر بگیرد

مشتش گره کرده سرش فریاد میزد
بنچاق را میخواست از مادر بگیرد

جای گلاب از آن گل آتش گرفته
با ضربه اش،میخواست خاکستر بگیرد

یک گوشواره عهد را با گوش بشکست
امکان ندارد عهد خود از سر بگیرد

بر غیرت پوشیه اش برخورد بانو
باید تقاص از رنگ نیلوفر بگیرد

با گریه های مجتبی برگشت مادر
میخواست روحش بین کوچه پر بگیرد

بی اعتنا بر خاک چادر باز پاشد
باید که طفل خویش را در بر بگیرد

می رفت خانه باغبان تنها نماند
تا رنگ لاله پهلوی بستر بگیرد

او اشک چشم مرتضی را پاک میکرد
اینگونه جام از ساقی کوثر بگیرد


************************

سید حسن رستگار
فاطمیه

فاطمیه برای ما سادات
غصه ی قصه های ناگفته است
دل ما در عزای مادرمان
بیشتر از محرم آشفته است

************************

حجت الاسلام رضا جعفری
مصائب

تو لطمه میخوری و خدا صبر می کند
اینجا فقط نه ، او همه جا صبر می کند
روزی به احنرام شما می کند عذاب
حالا به احترام شما صبر می کند
تو راه می روی و زمین می خوری و من
در فکر می روم که چرا صبر می کند؟
سر می روی ز حوصله ی بی شعور شهر
یعنی که شهر تا به کجا صبر می کند ؟

**

نوری کنارت آمد و گفت اینچنین نباش
دلواپس علی ، تو بیا ، صبر می کند
وقتی سئوال میکنی از او چه میشود؟
نبض تو را گرفته و تا صبر میکند
فورا تو آه می کشی و فکر می کنی
آیا تمام این همه را صبر می کند؟

**

دنبال پاسخ کلمات سئوالی ام
آیا چرا چگونه کجا صبر می کند؟؟


************************

مهدی مردانی
مدح و بسترشهادت

تفسیر او به دست قلم نا میسر است
در شان او غزل ننویسیم بهتر است

شان نزول یک پری از آسمان به خاک
دامان مادری ست که در شان کوثر است

هر مصرعم لبی ست که لبخند می زند
این بیت من شبیه لبان پیمبر است

روح نبی ست ؟ ام ابی ؟‌یا گل علی ؟
من هر کجاکه می رسم او جای دیگر است

از عرش تا به فرش ملائک خمار او
ذکرش سبو سبو می الله اکبر است

او فاطمه ست معنی این نام را هنوز
از هر زبان که می شنوم نامکرر است

از زخم او اگر بنویسی قلم ، بدان
نامت از این به بعد قلم نیست خنجر است

ننویس فتنه پشت دری شعله می کشد
در کوچه شر به پا شده در خانه محشر است

در کوچه بوی آتش و در خانه عطر گل
مرز بهشت و دوزخ از آن روز این در است

با پهلوی شکسته هم از کوه کوهتر
با قامت خمیده هم از آسمان سر است

لبخند می زند که بخندند بچه ها
مادر اگر که جان بدهد باز مادر است

مولا هنوز اول بی هم نفس شدن
بانو در انتظار نفسهای آخر است !

************************

علی اصغر ذاکری
هجوم به بیت ولایت


رعد و برقی زد و باران ستم غوغا کرد
جهل حاکم شد و آنروز خیانت ها کرد

گلّه ای آمده بودند علی را ببرند
در عوض بازی تقدیر چه با زهرا کرد

پشت در خواست که مانع شود و نگذارد
پای ظلم آمد و محکم زد و در را وا کرد

در، عقب آمد و تا اینکه به پهلوش رسید
میخ بی رحم زد و شاخه ی گل را تا کرد

بعد از آن مرد، نه… نامرد چنان زد که همان
لحظه دستش به روی صورت بانو جا کرد

صبر مظلومه ی تاریخ سرآمد انگار
ناله ای زد که در افلاک عزا برپا کرد

************************

حسن بیاتانی
مدح و شهادت

و قصه خواست ببیند یکی نبودش را
بنا کند پس از آن گنبد کبودش را

خدای قصه یکی بود و سخت تنها بود
یکی نبود و خدا در دلش سخن ها بود

یکی نبود که جانی به داستان بدهد
و مثل آینه او را به او نشان بدهد

یکی که مثل خودش تا همیشه نور دهد
یکی که نور خودش را از او عبور دهد

یکی که مَطلع پیدایش ازل بشود
و قصه خواست که این مثنوی غزل بشود

نوشت آینه و خواست برملا باشد
نخواست غیر خودش هیچ کس خدا باشد

نوشت آینه و محو او شد آیینه
نخواست آینه اش از خودش جدا باشد

شکفت آینه با یک نگاه؛ کوثر شد
که انعکاس خداوندی خدا باشد

شکفت آینه و شد دوازده چشمه
و خواست تا که در این چشمه ها فنا باشد

و چشمه ها همه رفتند تا به او برسند
به او که خواست خدا چشمه ی بقا باشد

نگاه کرد، و آیینه را به بند کشید
که اصلاً از همه ی قیدها رها باشد

خدا، خدای جلالت خدای غیرت بود
که خواست، آینه ناموس کبریا باشد

نشست؛ بر رخ آیینه اش نقاب انداخت
و نرم سایه ی خود را بر آفتاب انداخت

در این حجاب، جلال و جمال “او” پیداست
“هزار نکته ی باریک تر ز مو اینجاست”

نشاند پیش خودش یاس آفرینش را
و داد دسته ی دستاس آفرینش را

به دست او که دو عالم، غبار معجر او
و داد دست خدا را به دست دیگر او

به قصه گفت ببیند یکی نبودش را
بنا کند پس از این گنبد کبودش را…

**

رسید قصه به اینجا که زیر چرخ کبود
زنی، ملازم دستاس، خیره بر در بود

چرا که دست خداوند، رفته بود از فرش
انار تازه بچیند برای او در عرش

کمی بلندتر از گریه های کودکشان
درخت های جهان در حیاط کوچکشان

کنار باغچه، زن داشت ربنا می کاشت
برای تک تک همسایه ها دعا می کاشت

و بی قرارتر از کودکی که در بر داشت
غروب می شد و زن فکر شام در سر داشت

چه خانه ای ست که حتی نسیم در می زد
فدای قلب تو وقتی یتیم در می زد

صدای پا که می آمد تو پشت در بودی
به یاد در زدن هر شب پدر بودی

فقیر دیشب از امشب اسیر آمده بود
اسیر لقمه ی نانت فقیر آمده بود

صدای پا که می آید… علی ست شاید… نه…
همیشه پشت در اما…کسی که باید… نه…

نسیمی از خم کوچه، بهار می آورد
علی برای حبیبش انار می آورد

خبر دهان به دهان شد انار را بردند
و سهم یک زن چشم انتظار را خوردند

ز باغ سبز تو هیزم به بار آوردند
انار را همه بردند و نار آوردند

قرار بود نرنجی ز خار هم… اما…
به چادرت ننشیند غبار هم… اما…

قرار بود که تنها تو کار ِخانه کنی
نه این که سینه سپر، پیش تازیانه کنی

فدای نافله ات! از خدا چه می خواهی؟
رمق نمانده برایت…شفا نمی خواهی؟

**

صدای گریه ی مردی غریب می آید
تو می روی همه جا بوی سیب می آید

تو رفته بودی و شب بود و آسمان، بی ماه
به عزت و شرف لاإله إلاالله

**

خدای قصه یکی بود و سخت تنها بود
یکی نبود و خدا در دلش سخن ها بود

و قصه رفت بگرید، یکی نبودش را
سیاه پوش کند گنبد کبودش را

اشعار ولادت حضرت فاطمه سلام الله علیها





از فاطمه اکتفا به نامش نکنید
نشناخته توصیف مقامش نکنید
هر کس که در او محبت زهرا نیست
علامه اگر هست سلامش نکنید
مرحوم حسن خوشزاد
***********************
یا فاطمه جان دست من و دامانت
ای چشم امید هـمه بـر احــسانت
بادا به فـدایت پــدر و مـــادر من
ای گـفته مـحمد پـدرت قــربانت
٭٭٭
نــــور دل و دیـدۀ پـیمبر زهـراست
اُم الحَسَنین و کُـفو حــــیدر زهراست
آن خــیر کـثیر را کـه فَــرط کــمال
ایـزد بستود و خواند کوثـر زهراست
٭٭٭
یا فاطمه ای منشاء خـــیر و بــرکات
مــهر تـو بود قـبولی صــوم و صـلات
فـرموده نبـی خـدا گــــــناهش بـخشد
هـر کس کـه بـرای تـو فـرستد صلوات
حبیب الله چایچیان
***********************

آن شب که فضای مکه نورانی بود
سرتاسر آسمان چراغانی بود
درخانه برترین کریم خلقت
باآمدن فاطمه مهمانی بود
***
باجلوه ای ازوقاروعزت آمد
باجان ودلی پراز محبت آمد
ازعرش یگانه بانوی باغ بهشت
باچادری ازعفاف وعصمت آمد
***
وقتی که زمقدمت بشارت دادند
گلهای امید راطهارت دادند
آن روز زمین وآسمان را زهرا
درمقدم توغسل زیارت دادند
***
درعرش زشادی وشعف همهمه است
بین همه قدسی نفسان زمزمه است
گرچان ودل اهل ولایت شاداست
میلاد امام ومادش فاطمه است
سیدهاشم وفایی
***********************
زهـــرا کــه عـنایتش به دنیا برسد
بــاشد که به فــریاد دل ما برسد
یا رب سببی ساز که در روز جزا
پرونده ما بــه دست زهرا برسد
سید رضا مؤید
***********************
یا فاطمه جان دست من و دامانت
ای چشم امید هـمه بـر احــسانت
بادا به فـدایت پــدر و مـــادر من
ای گـفته مـحمد پـدرت قــربانت
٭٭٭٭٭
نــــور دل و دیـده پـیمبر زهـراست
اُم الحَسَنین و کُـفو حــــیدر زهراست
آن خــیر کـثیر را کـه فَــرط کــمال
ایـزد بستود و خواند کوثـر زهراست
٭٭٭٭٭
یا فاطمه ای منشاء خـــیر و بــرکات
مــهر تـو بود قـبولی صــوم و صـلات
فـرموده نبـی خـدا گــــــناهش بـخشد
هـر کس کـه بـرای تـو فـرستد صلوات
٭٭٭٭٭
سـینه اش بـوئید پـیغمبر که مینوی من است
فاطمه هم فکر و هم سیما و هم خوی من است
یاد از بشکستن پهلوی او چون کرد گفت:
بـضعه مـن روح مـا بـین دو پـهلوی مـن است
حسان
***********************
تو را هر کس ندارد دل ندارد
میان سینه جز باطل ندارد
دلم را هدیه دادم بر تو مادر
نوشتم روی آن قابل ندارد
****************
در باغ نبوت از نهال توحید
هنگام سحر گلی شکوفا گردید
چون غنچه ی گل ، خدیجه خندید چو دید
زهرا چو گُل محمدی می خندید
سروده مردانی
***********************
جبریل به عرش نقش کوثر زده است
طوبی گل تسبیح به پیکر زده است
از خانه ی کوچک محمد امشب
خورشید زمین و آسمان سر زده است
سروده استاد موید
***********************
نور دگری به بیت احمد آمد
محبوب رسول حیّ سرمد آمد
تا عطر وجودش همه عالم گیرد
زهرا ، گل گلزار محمد آمد
سروده حامد
***********************
بر عالمیان رحمت بیحد آمد
زیبا گهر رسول امجد آمد
تبریک به شیعیان اهل عالم
چون فاطمه دختر محمد آمد
سروده کربلایی
************************
عالم زفروغ احمدی لبریز است
از جلوه حیِ سرمدی لبریز است
میلاد بتول است و فضای مکه
از عطر گل محمدی لبریز است
سروده موید
************************
بر کوکب آسمان عصمت صلوات
بر فاطمه گوهر نبوت صلوات
بر مادر یازده امام برحق
از صبح ازل تا به قیامت صلوات
سروده محمد نژاد
********************
این مژده ی جانبخش ز سرمد آمد
میلاد یگانه بنت احمد آمد
ای شیعه تو را دهم بشارت امشب
یکدانه گل باغ محمد آمد
سروده شیدا
*****************
امشب همه جا جشن مبارکباد است
دلها همه از مقدم زهرا شاد است
از بهر محمد و خدیجه صلوات
روشن همه جا ز نور این اُولاد است
وبلاگ استاد سروعلی
*****************
این جشن وسرور سرمدی مارابس
از فاطمه یک خوش آمدی مارابس
لبخند به لب مهدی زهرا باشد
عطری زگل محمدی مارا بس
وبلاگ استاد سروعلی
*********************
خدا کند اثری حق به آه ما بخشد
بصیرتی به دل عُذر خواه ما بخشد
به احترام محمد چه میشودکه خدا
شب ولادت زهرا گناه ما بخشد
وبلاگ استاد سروعلی
*****************
شان است و نشانه است بانوی کرم
الحق که یگانه است بانوی کرم
گویند شفاعتش به هرکس برسد
دنبال بهانه است بانوی کرم

سروده کاظم بهمنی
***************
محشر دم از اعتبار او خواهد زد
او دست به کار جستجو خواهد زد
در کار شفاعت از غلامان حسین
زهرا به خدا ی کعبه رو خواهد زد

سروده کاظم بهمنی
**************
بر مقدم دختر پیمبر صلوات
بر چشمه ی پاک حوض کوثر صلوات
بر محضر حضرت محمد تبریک
بر مادر شیعیان حیدر صلوات
سروده مهدی پناهی
**************
خورشید زمینی خدا یا زهرا
ای زینت نام مصطفی یا زهرا
مدح تو همین بس که شدی تا محشر
همتای علی مرتضی یا زهرا
سروده کمال مومنی
*************
ملیکه ی محشری و سلطنتت دیدنی است
خاک قدمهای تو یا فاطمه بوسیدنی است
کور شود هر آن کسی که در دلش به ذره ای
به شیعیان حیدرت عداوت و دشمنی است
سروده کمال مومنی
**************
عمریست که ما مراممان حیدری است
لبریز از آن پیاله ی کوثری است
با عشق حسین محب زهرا گشتیم
از بسکه حسین ابن علی مادری است
**************
شان است و نشانه است بانوی کرم
الحق که یگانه است بانوی کرم
گویند شفاعتش به هرکس برسد
دنبال بهانه است بانوی کرم
سروده کاظم بهمنی
*************
محشر دم از اعتبار او خواهد زد
او دست به کار جستجو خواهد زد
در کار شفاعت از غلامان حسین
زهرا به خدا ی کعبه رو خواهد زد
سروده کاظم بهمنی
************
بر مقدم دختر پیمبر صلوات
بر چشمه ی پاک حوض کوثر صلوات
بر محضر حضرت محمد تبریک
بر مادر شیعیان حیدر صلوات
سروده مهدی پناهی
*************
خورشید زمینی خدا یا زهرا
ای زینت نام مصطفی یا زهرا
مدح تو همین بس که شدی تا محشر
همتای علی مرتضی یا زهرا
سروده کمال مومنی
*************
ملیکه ی محشری و سلطنتت دیدنی است
خاک قدمهای تو یا فاطمه بوسیدنی است
کور شود هر آن کسی که در دلش به ذره ای
به شیعیان حیدرت عداوت و دشمنی است
سروده کمال مومنی
***************
عمریست که ما مراممان حیدری است
لبریز از آن پیاله ی کوثری است
با عشق حسین محب زهرا گشتیم
از بسکه حسین ابن علی مادری است
سروده کمال مومنی
*******************




سر پروردگار یازهرا
صاحب اختیار یازهرا
بوده ای در بهشت قرب خدا
بانوی تاجدار یازهرا
ومن الماء کل شی حی
ای به خلقت مدار یازهرا
ای که باشد چو مصطفی و علی
مدح تو بیشمار یازهرا
جبرئیل و همه ملائکه اند
بر تو خدمتگذار یازهرا
ای بزرگی که با کنیز خویش
کرده تقسیمِ کار یازهرا
پر نمودی همیشه کیسه ی ما
بیش از انتظار یازهرا
بانویی را ندیده همتایت
گردش روزگار یازهرا
پشت گرمی حیدر کرار
بر علی اقتدار یازهرا
نقش سر بند فاتح خیبر
وسط کارزار یازهرا
شاهدم چهارچوب آن قلعه است
هیمن ذوالفقار یازهرا
کاشف الکرب عالم است علی
کاشف الکرب یار یازهرا
می برد یک نگاه پرمهرت
غم ز روی نگار یازهرا
رو به راه است زندگی علی
تا توئی خانه دار یازهرا
فیض بردند از نماز شبت
همه ایل و تبار یازهرا
می شود مثل عرش غرق نور
خانه روزی سه بار یازهرا
در قیامت که هر پدر ز پسر
می نماید فرار یازهرا
تازه آنجا زمان جلوه ی توست
با تمام وقار یازهرا
می شوی باجلال فاطمی ات
روی ناقه سوار یازهرا
دور تا دور تو ملائکه اند
جملگی پرده دار یازهرا
روبرو ، پشت سر ، یمین و یسار
هر سو هفتاد هزار یازهرا
میرسی با حریر سبز بدست
محضر کردگار یازهرا
کتب ا.. و نفسه الرحمه
گشته وقت قرار یا زهرا
هر که دارد به سینه حب علی
میکشد انتظار یازهرا
تا که دستش بگیری و با تو
بشود همجوار یازهرا
با چنین عزت و جلال و شکوه
با چنین اعتبار یازهرا
به دو دست بریده عباس
می کنی افتخار یازهرا
همچو مرغی که دانه برچیند
می شوی دست بکار یازهرا
بر گنهکارهای بی کس و کار
هم محلی گذار یازهرا
میشوی با تمام فاطمیون
بر جنان رهسپار یازهرا
مهر تو جلوه میکند صد جا
ای بزرگوار یازهرا
مانده ام با چنین مقام چرا
گشته ای بی مزار یازهرا
که حیف کوتاه بوده عمر شما
گل هجده بهار یازهرا
سینه ی تو بهشت احمد بود
شد به آتش دچار یازهرا
غنچه از شاخه با تکان افتاد
خانه شد لاله زار یازهرا
سر آن ضربه ای که تو خوردی
شیعه شد سوگوار یازهرا
آمدی تا به خویش ، در افتاد
بین آن گیر و دار یازهرا
میخ مگذاشت تا که تو خود را
بکشانی کنار یازهرا
میکنم این قصیده را کوتاه
با دلی داغدار یازهرا
کاش مهدی بیاید و گردد
آن مزار آشکار یازهرا
هر که با شعر من شکسته دلش
با همان انکسار یازهرا
از برای ظهور منتقمش
گوید از دل سه بار یازهرا
قاسم نعمتی



*******************



امشب نشسته ام بنویسم ترانه ها
از باغ از بهار من از مادرانه ها
از دست پُر امیدم و تسبیح دانه ها
از این دلی که پر زده از آشیانه ها

شکرش میان این همه سر سروری شدیم
مانند یازده پسرش مادری شدیم

آیینه ای گرفته خدا در برابرش
خورشیدی از تمامی انوار انورش
امشب خدا نشسته خدا با پیمبرش
امشب پدر رسیده به دیدار مادرش

تعظیم تو به او نه که بر هست واجب است
از این به بعد بوسه بر این دست واجب است

تا مه کرده نام شما قیل و قال را
پیدا نموده با تو کرامت کمال را
گم کرده عقل پیش شکوهت خیال را
پنهان جمال کردی پیدا جلال را

هر چند کار توست که پیغمبری کنی
تو آمدی که پای علی حیدری کنی

این باغ ها معطر زهراست یا علی
این موج موج کوثر زهراست یا علی
آری تمام باور زهراست یا علی
نام تو نام دیگر زهراست یا علی

آغاز آفرینش از آغاز فاطمه است
یعنی علی حقیقت اعجاز فاطمه است

خورشید زیر پای تو خشت محقری ست
کار نگاه چشم شما ذره پروری ست
خاک حسینیه شدنم لطف مادری ست
خانم تمام حرف من این بیت آذری ست

“بنیانگذار مکتب غیرتدی فاطمه
عباسَ درس معرفت اُورگدی فاطمه”

عمریست تا به لطف تو زنجیر می شویم
با بوی نان تازه نمک گیر می شویم
باز از تنور روشن تو سیر می شویم
شکرش ! کنار خانه تو پیر می شویم

در روضه باز چایی دم کرده ی تو بود
این لطف ، لطف دست وَرم کرده ی تو بود

خانم میان صحن رضا نام تو بس است
پای ضریح وقت شفا نام تو بس است
پایین پا بجای دعا نام تو بس است
دردی مگر برای دوا نام تو بس است

نام تو بر لبم دم باب الجواد بود
فیض تو بود از سر من هم زیاد بود

آواره ایم پای شما خوش بحال ما
مشمول هر دعای شما خوش بحال ما
پروانه ی عزای شما خوش بحال ما
مجنون کربلای شما خوش بحال ما

آهی بکش که سینه ی ما کربلایی است
تا یاد توست حال دلم مجتبایی است

می خواست حامی مادر شود نشد
مرهم برای زخم کبوتر شود نشد
تا مانع هجوم ستمگر شود نشد
شاید بجای روی تو پرپر شود نشد

ای وای من که برگ گلی ضرب شست خورد
ضربی ز روی و ضربه ای از پشت دست خورد

حسن لطفی
**********************

چه حال خوشی چه مبارک سحری هست
پیداست ز ساقی ز دل ما نظری هست

تا دورترین نقطه دلم اوج گرفته است
یعنی که مقرب شده و بال و پری هست

باریدنِ از شوق، خودش خوب نشانی ست
که منتظری با رخِ از اشکِ تری هست

از اول شب دسـت خودم نیـست که مستم
این مـطمئنم کرد کـه حتماً خبری هست

پرسه زدم از بس وسط کوچه ی امید
تا خوب ببیـنـند دل در به دری هست

در باز شد آن قدر در این خانه نشستم
انگار برای خودش این هم هنری هست

بر دست گرفتم دل خود را ز خجالت
این هدیه ی ارتباط مادر، پسری هست

ریزند ملائک همه گل بر سر عالم
از عرش رسیده است زمین مادر عالم

سوگند مقدس تر از این لحظه دمی نیست
توصیف شب قدر که کار قلمی نیست

یک چله نشسته پدرت تا که بیایی
این میل خودت بود و گرنه رقمی نیست

بیهوده پریشان شده ای مادرِ زهرا
تا بوده خدا بوده و تا هست غمی نیست

بهتر کـه نیامد زنی از قـوم قریشی
بانوی دو تا عالم من، شخص کمی نیست

گفتیـم که مریم برسد با سه پرسـتار
هر چند که در حق تو این ها قدمی نیست

امشب همه ی رحمت حق مال زمین شد
این خیر کثیر است نباشد کرمی نیست

از رو به رویم آمـده و باز می آید
یک روز که در خاک برایش حرمی نیست

من زمزمۀ اویم و او زمزمۀ من
خلقت به فدای قدم فاطمۀ من

دیدی که اجابت به تو دادیـم پیمبر
تندیس محبت به تو دادیم پیمبر

فدیه بده اطعام به پا کن که از این پس
سرمایه ی عزت به تو دادیم پیمبر

سوگند به یکتایی من، فـاطمه یکتاست
گر روح عبادت به تو دادیم پیمبر

با فاطمه که بی پسری غصه ندارد
ما ام امامت به تو دادیم پیمبر

این دست دگر قبلۀ لب های تو باشد
ما مادر رحمت به تـو دادیم پیمبر

محشر یکی از کیفیت قامت زهراست
یعنی که قیامت به تو دادیم پیمبر

“تا یار که را خواهد و میلش به که باشد”
بانوی شفاعت به تو دادیم پیمبر

بالاتر از این رتبۀ قدسی که نداریم
باید که به پای قدمش سجده بیاریم

حبیب نیازی
**********************

گاهی یک حرف به دریای سخن می ارزد
آنچنان که لب بلبل به چمن می ارزد

گاهی اوقات میان ستم فاصله ها
بردن نام محمد به قرن می ارزد

پشت هر وصل نگو در به دری خوابیده
پس به امید لقا ترک وطن می ارزد

سر ساییده به خاک کف پای زهراست
آن سری را که مثل گفته به تن می ارزد

در بهشتی که فقط میوه ی فصلش سیب است
کیسه برداشتن و پرسه زدن می ارزد

راه دوری نرود فاطمه جان گاه گهی
یک دوتا قاچ از آن سیب به ما هم بدهی

سر به جز زیر سرای تو وبال است وبال
نوکری جز به نگاه تو محال است محال

وقتی اعجاز کند خاک سر چادر تو
خاک پای تو شدن اوج کمال است کمال

سینه ات سینه ی سینای رسول است و بر او
بوسه بر سینه ی تو طبق روال است روال

آتش دوزخ اگر بر تو حرام است حرام
آتش عشق تو بر شیعه حلال است حلال

بسکه اوصاف تو پر کرده همه عالم را
این برای همه ی دهر سوال است سوال

که تو ربی؟ ملکی؟ انسیه ای؟حورایی؟
تو رسول اللهی یا حیدری یا زهرایی؟

تو رسیدی و جهان آیینه بندان شد و بعد
پر جبریل پر از کوثر قرآن شد و بعد

به خدیجه خبر آمدنت را دادند
میزبان تو سر خان تو مهمان شد و بعد

مادر عالم و آدم شدی و با قدمت
شجره طیبه از میوه فراوان شد و بعد

پس از آنیکه جهان مزرعه ی طوبی شد
نوه ی پنجم تو وارد ایران شد و بعد

شهر و آبادی ما عطر خوش یاس گرفت
شهر و آبادی ما یکسره سلمان شد و بعد

این چنین مکتب ما مکتب ایمانی شد
قوم ما جیره خوره شاه خراسانی شد

سر سجاده نگاه تو قمر می سازد
اشک می ریزی و چشم تو گهر می سازد

هر قنوتی که تو در نافله ها می گیری
از شب تار علی صبح ظفر می سازذ

در دل خان فقط نیمه نگاهت نفست
فضهء خادمه را معجزه گر می سازد

هر کجا دور سر شیعه بلا می گردد
گوشهء چادر تو دفع خطر می سازد

لذت پر زدن سوی شما را دارد
به مذاق دل ما روضه اگر می سازد

مادری کردی و در روضه صدایم کردی
سر سجاده نشستی و دعایم کردی

بی تو هیهات زمین میل بهاری بکند
یا که شمس و قمرش لیل و نهاری بکند

روز محشر همه را خاک نشین کرده خدا
تا فقط فاطمه اش ناقه سواری بکند

به فلانی و فلانی و فلان گفتی نه
تا فقط از تو علی خواستگاری بکند

آنقدر خواسته ات را به کسی دم نزدی
که علی مانده برای تو چه کاری بکند

بعد نه سال چه گفتی که علی غمگین است؟
چه سبب شد که علی فکر اماری بکند

خط بکش دور سفر را و بمان پیش علی
بنگر این دیدهء تر را و بمان پیش علی

صحبت از هر چه که خواهی بکن از رفتن نه
پیش چشم نگران همه جان کندن نه

چند روز است که دل شوره به زینب دادی
پنج سالش شده پس پیرهن آوردن نه

بین گودال زمانی که حسینت افتاد
تو سراسیمه بیا و بگو از گردن نه

چکمه و سینه ی زخم پسر زهرا نه
تبر و ساقه خشکیدهء یک گلشن نه

قتلوک ذبحوک پسر بی کفنم
عرفوک خذلوک شه خونین دهنم


حسین قربانجه
**********************

ما شیعه ایم و شیعه ی مولا شدن خوش است
در بین نوکران علی جا شدن خوش است

دریا علی و قطره تمامی کائنات
قطره به قطره راهی دریا شدن خوش است

ما بی علی محلّی از اِعراب نیستیم
با مرتضی هر آینه معنا شدن خوش است

یک «یا علی» بگو که مسیحا دمت کنند
یک «یا علی» بگو که مسیحا شدن خوش است

قبله علی و قبله نما فاطمه بُوَد
در روبروی کعبه فقط تا شدن خوش است

سوگند می خورم به علی که در این جهان
تنها گدای حضرت زهرا شدن خوش است

سلمان شدن همان و سلیمان شدن همان
با نوکری فاطمه آقا شدن خوش است

تنها گلی که سر سبد خلق عالم است
روح دو پهلوی نبی الله خاتم است

آمد کسی که خیر کثیر پیمبر است
خیر کثیر … نه … نه … به والله کوثر است

بی فاطمه که شیر خدا همسری نداشت
بی شک و شبهه فاطمه همتای حیدر است

وقتی علی و فاطمه آیینه ی هم اند
با این حساب فاطمه هم مرد خیبر است

حتی ابونعیم و سیوطی نوشته اند :
از مریم و خدیجه و حوا هم او سر است

من مانده ام که روز جزا او چه می کند
با چادری که سایه ی صحرای محشر است

محشر مقام فاطمه محشر به پا کند
روز جزا شفاعت او چیز دیگر است

تنها نه مادر حسنین … مادر همه است
روز تولدش به خدا روز مادر است



اخلاص و قدر و فاطر و نور و تبارک ست
میلاد با سعادت کوثر مبارک است

زهرا همان که آینه ی کردگار بود
خورشید، در مقابل نورش غبار بود

سلمان چه دید؟ دید که می چرخد آسیاب
وقتی که او مقابل پروردگار بود

نُه سال نَه … که از ازل … آغاز بی زمان
حیدر،«خدای عشق»، به عشقش دچار بود

هر چار فصل عمر علی از وجود او
اصلاً خزان نداشت تماماً بهار بود

«تکبیر» و «حمد» و گفتن «تسبیح» جای خود
تسبیح او به ذکر «علی» در شمار بود

زهرا نگو بگو اسد شیر حق، علی
با تیغ خطبه اش دو جهان تار و مار بود

حامی محکم و پر و پا قرص مرتضاست
حیدر بدون فاطمه بی ذوالفقار بود

وقتی که ذوالفقار علی رام فاطمه است
حتماً «وَ إن یکاد» علی نام فاطمه است

خورشید مصطفی که ضُحایش زبانزد است
مصداق هل اتاست، عطایش زبانزد است

جبریل هم ز سفره ی او رزق می گرفت
زیرا شنیده طعم غذایش زبانزد است

بیتش شده محل عبور و مرور وحی
پیغمبر است و غار حرایش زبانزد است

حورا الانسیه شدنش جای بحث داشت
از بس که این فرشته … نمایش زبانزد است

آیینه ای که پرتو او را کسی ندید
رفته به مادرش که حیایش زبانزد است

همسایه از دعای شبش نور می گرفت
در بین خاص و عام، دعایش زبانزد است

یک پنجم زمین به صداقش در آمده
با این حساب، لطف خدایش زبانزد است

آری خدا خدایی خود را به پاش ریخت
اصلاً عجیب نیست بهایش زبانزد است

مریم اگر دو وعده غذاش آسمانی است
زهرا همیشه مائده هاش آسمانی است

ای مادری که خلقت عالم به نام توست
دنیا هنوز محو شکوه مقام توست

آدم به اسم اعظم تو ارتقا گرفت
این هم یکی ز معجزه ی ختم نام توست

«یا فاطرُ به فاطمه» ذکر گشایش است
این تازه گوشه ای ز فیوضات عام توست

ای کوثری که ساقی تو مرتضی بُوَد
تنها نه او … که کلّ جهان مست جام توست

حتّی نبی که اوج مقامش مُبرهن است
با پا شدن به پای تو در احترام توست

آیات هل اتی که نشانی ز بندگی است
یک چشمه از سحاب ثواب صیام توست

روزی سه بار کار تو شمس الضّحایی است
با این حساب رونق ما از قوام توست

یک آسیاب دستی و یک قطعه ی حصیر
این ها همان جهیزیه های امام توست ….

… این ها نشان دهنده ی زهد و کرامت است
یعنی که سادگی و قناعت پیام توست

مادر! اگر چه رنج فراوان کشیده ای
می آید آن زمان که دو عالم به کام توست

با پهلوی شکسته و کودک به روی دست
می آیی و تقاص مدینه کلام توست

این بیت آخر است نوشتم برای تو
هستی من فدای تو و بچه های تو

محمد فردوسی

اشعار شهادت پیامبر اکرم (ص)

 

 

بسکه از آه، دل شعله ورت می سوزد

با تماشای تو قلب پدرت می سوزد

ای جگر گوشه ی من شعله مزن بر جگرم

جگرم سوخت ز بسکه جگرت می سوزد

زودتر از همه پیش پدرت می آیی

زودتر از همه شمع سحرت می سوزد

بعد من هرچه بلا هست سرت می آید

بعدمن وای که پا تا به سرت می سوزد

زیر پرهای تو آرام گرفتم بابا

حیف از شعله ی در بال و پرت می سوزد

گاه در کوچه ای از درد زمین می افتی

گاه از ضرب کسی چشم ترت می سوزد

گاه یک نقش به یک روی تو جا می گیرد

گاه یک زخم به روی دگرت می سوزد

گاه در پشت در خانه ی خود می نالی

چشم وا می کنی و دورو برت می سوزد

یک طرف دست تو در پای علی می شکند

یک طرف دخترکت پشت سرت می سوزد

از صدای تو در آن شعله علی می فهمد

که اگر فضه نیاید پسرت می سوزد

حسن لطفی

********************

حس میکنم رفتار تو تغییر کرده

این روزها کردار تو تغییر کرده

هم صبح و ظهر و هم سرشب دیدن من

می آیی و گفتار تو تغییر کرده

یک فاطمه میگویی و دلشوره دارم

چون نحوه ی دیدار تو تغییر کرده

چیزی شده ای سایه ی روی سر من؟

مهمانی این بار تو تغییر کرده

چیزی شده ؟ با مرتضای من چه گفتی؟

این روزها سردار تو تغییر کرده

حس میکنم مانند یک ابر بهاری

بابای از گل بهتر من گریه داری

بابا مگرنه اینکه هستم محرم تو

هستم همیشه مونس تو همدم تو

حالا بگو دیگر چرا حالت گرفته ست

هستم شریک درد و آه و ماتم تو

بابا به قربان تو و موی سپیدت

بابا به قربان تو و قد خم تو

ای کاش می مردم نمیدیدم پدرجان

چشمان خیس و گریه های نم نم تو

میگویی از دلتنگی و دیدار مادر

ماندم چگونه تا کنم با این غم تو

سنی ندارم من یتیمی سخت باشد

بابا دعا کن دخترت خوشبخت باشد

بابا دعاکن ماتمی دیگر نبینم

بعد از تو مظلومیت حیدر نبینم

دعوا سر حق و حقوق و جانشینی

دعوا سر عمامه و منبر نبینم

بابا دعاکن مرتضی را دست بسته

مستاصل و درمانده و مضطر نبینم

بابا دعاکن در تمام طول عمرم

برسینه ی خود جای میخ در نبینم

یا لااقل در راه برگشتن به خانه

سنگ صبورم را به چشم تر نبینم

بابا برو سه ماه دیگر میرسم من

با چادرخاکی بر سر میرسم من

علیرضا خاکساری

********************

گرفته بوی شهادت شب وفاتش را

بیا مرور کن ای اشک خاطراتش را

مورخان بنوشتند با سرشک یتیم

هجوم درد به سر تا سر حیاتش را

سه سال شعب ابیطالب و شکنجه و ظلم

چقدر مرگ خدیجه فسرد ذاتش را

چه سنگ ها که بر آیینهُ وجودش خورد

چه طعنه ها که ابوجهل زد صفاتش را

برای غارت جانش قریش خنجر بست

ولی خدای علی خواسته نجاتش را

دلش چو ماه شکست و دو نیم شد اما

ندید سبزی یِ باران معجزاتش را

حرا شروع رسالت غدیرخم پایان

ادا نمود تمامی یِ واجباتش را

…و بعد غیر علی هر که رفت در محراب

شنید نعرهٔ لا تقربوا الصلاتش را

میثم مؤمنی نژاد

********************

دخترم گریه ی تو پشت مرا می شکند

بیش از این گریه نکن قلب خدا می شکند

رحم کن بر دل خود آب شدی از گریه

بغض سر بسته از این حال و هوا می شکند

تا که نشکسته قدت راه برو در بر من

که پس از رفتن من دیده بلا می شکند

باز بوسیدم از این دست که زد شانه مرا

حیف یک روز کسی دست تو را می شکند

تو سیه پوش من و شهر به همدردی تو

حرمت شیر خدا را همه جا می شکند

کودکانت همه در پشت سرت می لرزند

که در خانه به یک ضربه ی پا می شکند

می دوی پشت علی تا که رهایش نکنی

ضربه ای می رسد و آینه را می شکند

بس که دنبال علی روی زمین می افتی

دل جدا سینه جدا شانه جدا می شکند

************************

داغی اگر نبود که گریان نمی شدیم

لطفی اگر نبود مسلمان نمی شدیم

یا ایّها الرّسول بدون دعای تو

از پیروان عترت و قرآن نمی شدیم

یا اینکه گوشه چشم اباالفضل تو نبود

ما از تبار حضرت سلمان نمی شدیم

بی حب خاندان تو در خانه ی کرم

جایی نداشتیم و مهمان نمی شدیم

ما امت توأیم و علی هم کنار توست

آیینه ات نبود نمایان نمی شدیم

ما پای غربت نوه هایت نشسته ایم

ور نه شبیه نم نم باران نمی شدیم

هم ناله های امشب مولای امتیم

ما سوگوار رحلت بابای امتیم

در جان مسلمین چو آذر گذاشتند

بر جان شیعیان دو برابر گذاشتند

آه از نهاد اهل ولایت بلند شد

بر سینه تا که داغ پیمبر گذاشتند

آقای من بزرگ قبیله ز داغ تو

بر روی خاک عرصه ی محشر گذاشتند

هستی گریست تا نوه هایت رسیده و

با گریه روی سینه ی تو سر گذاشتند

تو باغبان امتی و جای اجر تو

یک شاخه یاس را وسط در گذاشتند

با رفتنت مصیبت زهرا شروع شد

داغ پسر به سینه ی مادر گذاشتند

در کوچه ها غرور علی را کسی شکست

در کوچه بود فاطمه روی زمین نشست

مسعود اصلانی

*******************

از سراپای مدینه گِل غم میریزد

اشک از دیده ی غم بار حرم میریزد

از نگاه نگران، برق الم میریزد

خوب پیداست که باران ستم میریزد

آه آرامش زهراست به هم میریزد

سایه ی خنده از این گلکده کم کم برود

یا قرار است که پیغمبر اکرم برود ؟

نور از خنده لب های ترش می بارید

از گرفتاری امت به جزا میترسید

دربه در، در پی ارشاد بشر میگردید

مثل او هیچ رسولی غم و اندوه ندید

در دلم شور عجیبی ست نمیدانم چیست

در گلو بغض عجیبی ست نمیدانم چیست

دخترت زار به سر میزند ای وای دلم

در دلم غصه شرر میزند ای وای دلم

پدرم حرف سپر میزند ای وای دلم

حرف از داغ پسر میزند ای وای دلم

یک نفر آمده در میزند ای وای دلم

دل بریدن ز تو بابا بخدا آسان نیست

بعد تو واسطه ی وحی خدا با ما کیست؟

این جوان کیست که از دیدن رویش در دل

غصه داخل شده و خنده ز لب شد زائل

آه یارب شده انگار صبوری مشکل

گفت با لحن غریبانه ولی چون سائل :

با اجازه بگذارید بیایم داخل

با ادب آمد و در پیش پدر زانو زد

پرده از صورت پوشیده ی خود یک سو زد

مژده ای رحمت رحمان که سحر نزدیک است

ای رسول مدنی وقت سفر نزدیک است

شب بیچارگی نسل بشر نزدیک است

به علی هم برسان روز خطر نزدیک است

وقت آتش زدن یاس و تبر نزدیک است

پدر آماده رفتن به سماوات ولی

نگران است برای غم فردای علی

تکیه بر دست علی زد گل باغ ایجاد

نظری کرد به زهرا و دوباره افتاد

آه از سینه افلاک برآمد هیهات

به علی فاطمه را باز امانت میداد

داشت اما خبر از غصه زهرا ای داد

این همه بی کسی ای وای سرم درد گرفت

دل سرشار غم شعله ورم درد گرفت

او ز فردای حسین و حسنش داشت خبر

از خزان گشتن باغ و چمنش داشت خبر

از به آتش زدن یاسمنش داشت خبر

از غم حیدر خیبر شکنش داشت خبر

از حسین و بدن بی کفنش داشت خبر

اشک از دیده فرو ریخت و روحش پر زد

پر زد و دختر مظلومه ی او بر سر زد

**

اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفاً اطلاع دهید

*********************

از سوزِ تب توانی به پیکر نداشتی

فکری به غیر فاطمه در سر نداشتی

یادِ خدیجه می کنی و آه می کشی

یعنی که تاب دوریِ همسر نداشتی

بعد از غدیر و توطئه هایِ منافقین

دلشوره جز غریبی حیدر نداشتی

میخواستی سفارش حقِ علی کنی

امّا چه فایده که تو یاور نداشتی

عمری برای اینکه هدایت شوند خلق

در سینه غیر یک دلِ مضطر نداشتی

وقتی صدایِ فاطمه آمد که سوختم

در عرش میشنیدی و باور نداشتی

رفتی از این دیار وَ اِلّا به یک نفس

تابِ صدایِ نالۀ دختر نداشتی

مسمار داغ بود و لب از سینه برنداشت

آنجا مگر بهشت مُعطّر نداشتی

پنجاه سالِ بعد مشخص شود چرا

از روی سینه جسمِ حسین بر نداشتی

وقتی عدو محاسن او را گرفته بود

از ره رسیدی عمّامه بر سر نداشتی

زینب نیابتاً ز تو بوسید آن گلو

زیرا که تابِ بوسۀ حنجر نداشتی

قاسم نعمتی

******************

ملکوت نگاه بارانیت

راوی یک مدینه اندوه است

سالیانی است از غم غربت

خاطر خسته‌ی تو مجروح است

**

این اهالی ظلمت دنیا

مردمان قبیله‌ی وهمند

در سلوک هدایت و رحمت

اشتیاق تو را نمی فهمند

**

ماتم این شکنجه های کبود

غصه ها بی مجال پیرت کرد

سینه‌ی غرق نور و سنگ ستم

داغ چندین بلال پیرت کرد

**

بی کسی خو گرفته بود آقا

با اهالی شعب دلتنگی

می شکستی چنان غریبانه

در حوالی شعب دلتنگی

**

دیده هر دم غروب عام الحزن

چشم بارانی و پُر ابرت را

تو چه کردی در این غریبستان

که خدا می ستود صبرت را

**

با عمو در دل پریشانت

حس آرامش عجیبی بود

آه دیگر پس از ابوطالب

مکه زندان بی شکیبی بود

**

داغها یاس بیقرارت را

در غم خود سهیم می کردند

مادری را به عرش می‌ بردند

دختری را یتیم می کردند

**

ماه عالم بگو چه آورده

به سر تو محاق خاکستر

دختر تو چقدر دلخون شد

بر سرت ریخت داغ خاکستر

**

خوب دیدی میان این مردم

دم به دم جوشش عواطف را

بوسه‌ی سنگ و زخم پیشانیت

غصه پر کرده بود طائف را

**

قلبتان را چقدر می آزرد

داغدار غم اُحد بودن

زخمی از عهد بی بصیرت‌ ها

خسته از همرهان خود بودن

**

ناگهان بر تن تو گل کردند

زخمها لاله ها شقایقها

لب و دندان تو شده مجروح

آخر از لطف این منافقها

**

چه کشیدی در آن غروبی که

تن مجروح حمزه را دیدی

دلت آقا کدام سو می رفت

بر دلش زخم نیزه را دیدی

**

دید خیبر که گفتی آزاده

آب را بر کسی نمی بندد

گرچه از فرقه‌ی یهودی ها

به اسیران کسی نمی خندد

**

همه دیدند روز خندق هم

رحم و آزادگی شعارت بود

در مرام تو پیکر کشته

ایمن از غارت و جسارت بود

**

بر سر و سینه و گلوی حسین

بوسه هایت چقدر معروف است

روضه خوان را ببخش آقا جان

روضه از این به بعد مکشوف است

**

با تماشای قد و بالایش

از نگاه تو آرزو می ریخت

آه ، ناگاه اگر زمین می خورد

آسمان بر سرت فرو می ریخت

**

پیش چشمت محاصره کردند

پیکر ماه بی پناهت را

خوب تکریم کرد امت تو

نیزه در نیزه بوسه گاهت را

**

زینت شانه های تو حالا

شده پامال نعل مرکب ها

آیه آیه، ورق ورق، پرپر

ارباً اربا، مقطع الأعضا

**

سر خورشید غرق خونت را

روی نیزه ببین چهل منزل

بارش سنگ ها چه خواهد کرد

با لبی نازنین چهل منزل

**

خون او خون تازه ای جوشاند

در رگ دین و مکتبت آقا

تا ابد شور نهضتش باقی‌ست

تا ابد کُلّ یومٍ عاشورا

یوسف رحیمی

*******************

آمدی با تجلّی توحید

به زمین آوری شرافت را

ببری از میان این مردم

غفلت و کفر و جاهلیت را

**

ولی افسوس عدّه ای بودند

غرق در ظلمت و تباهی ها

در حضور زلال تو حتّی

پی مال و مقام خواهی ها

**

سال ها در کنار تو امّا

دلشان از تب تو عاری بود

چیزی از نور تو نفهمیدند

کار آن ها سیاهکاری بود

**

در دل این اهالی ظلمت

کاش یک جلوه نور ایمان بود

بین دل های سخت و سنگیِ‌شان

اثری از رسوخ قرآن بود

**

چه به روز دل تو آورده

غفلت نا تمام این مردم

در دل تو قرار ماندن نیست

خسته ای از مرام این مردم

**

آخرین روزها خودت دیدی

فتنه ای سهمگین رقم می خورد

و شکوه سپاه پر شورت

باز با خدعه ها به هم می خورد

**

پیش چشمان گریه پوشت باز

بیرق ظلم را علم کردند

ساحتت را به تهمت هذیان

چه وقیحانه متهم کردند

**

لحظه های وداع تو افسوس

دل نداده کسی به زمزمه ات

یک جهان راز و یک جهان غم داشت

خنده ی گریه پوش فاطمه ات

**

بعد تو در میان اصحابت

چه می آید به روز سیره ی تو

می روی و غریب تر از پیش

بین نامردمان عشیره ی تو

**

خوش به حال ستارگانی که

با طلوع تو رو سپید شدند

از تب فتنه در امان ماندند

در رکاب شما شهید شدند

**

می روی و در این غریبستان

بی تو دق می کنند سلمان ها

دست های علی و زخم طناب

وای از این ظاهراً مسلمان ها

**

راه توحیدی ولایت را

همگی سد شدند بعد از تو

جز علی و فدائیان علی

همه مرتد شدند بعد از تو

**

حیف خورشید من به این زودی

حرف هایت ز یاد می رفت و …

در کنار سقیفه ی ظلمت

هستی تو به باد می رفت و …

**

شاهدی این همه مصیبت را

این غم و درد بی نهایت را

آه اما کسی نمی شنود

غربت سرخ ناله هایت را:

**

چه شده از بهشت روشن من

این چنین بوی دود می آید

از افق های چشم مهتابم

ناله هایی کبود می آید

**

این همان کوثر است ای مردم

پس چه شد حرمت ذوی القربی

آه آیا درست می بینم

آتش و بال چادر زهرا

**

آه تنها سه روز بعد از من

اجر من را چه خوب ادا کردید

بر سر یاس دامن یاسین

بین دیوار و در چه آوردید

**

غربت تو هنوز هم جاری‌ست

قصّه ی تلخ خواب این مردم

منتظر در غروب بی یاری ‌ست

سال ها آفتاب این مردم

یوسف رحیمی

*******************

در ماتم فراق پدر گریه میکنم

همراه شمس و نجم و قمرگریه میکنم

شب ها و روزها زغمش مویه میکنم

تا آخرین توان بصر گریه میکنم

خواب شبانه ازسر زهرا پریده است

مانند شمع تا به سحر گریه میکنم

داغی عظیم دیده ام ای مردمان شهر

با لحن جانگدازی اگر,گریه میکنم

پیغمبر طوایف اهل بکاء شدم

قدر تمام اشک بشر گریه میکنم

خشکد اگر که چشمه ی اشکم دوباره من

با دیده های سرخ جگر گریه میکنم

وحید قاسمی

******************

کم گریه کن که گریه امانت بریده است

گویا که وقت رفتن بابا رسیده است

حق داری از غمش به سرو سینه می زنی

چون مثل او کسی به دو عالم ندیده است

در روز آخرش چه شده این چنین نبی

جز اهل بیت تو زهمه دل بریده است

بر روی سینه اش حسنین ناله می زنند

اشکش بر ای هر دو زغم ها چکیده است

برگو که مرتضی چه شنیده کنار او

رنگش چنین زطرح مسائل پریده است

اینجا همه برای شما گریه می کنند

چون از سقیفه بوی جسارت وزیده است

این روزها به پشت در خانه ات مرو

گویا عدو که نقشه ی قتلت کشیده است

جان حسین و جان حسن جان مرتضی

کم گریه کن که گریه امانت بریده است

کمال مؤمنی

*******************

رفتی و بی تو راحتی از ما گریخته

شادی ز قلب فاطمه بابا گریخته

امّت دگر ز خانه ما پا کشیده اند

چندان که خنده از لب زهرا گریخته

وضع مدینه هم ز خیانت عوض شده است

آن عطر مهر و عاطفه زین جا گریخته

زخم زبان زنند به ما جای تسلیت

از این گروه روح تسلّا گریخته

همسایگان ز گریه مرا سرزنش کنند

شادی ز ما و رحم از این ها گریخته

حتی بِلال هم به علی سر نمی زند

او هم ز سوء واقعه گویا گریخته

*************************

محمدجوادغفورزاده(شفق)

شهر مدینه، شهر رسول مکرم است

آنجا اگر که سر بسپارد ملک، کم است

شهر مدینه، آینه دار پیمبری است

کز خیل انبیا به فضیلت مقدم است

شهر مدینه، مهبط وحی و نبوت است

چشم و چراغ عالم و مسجود آدم است

شهر مدینه، منظره هایی که دیده است

بعد از هزار سال حدیث مجسم است

شهر مدینه، سنگ صبور است در حجاز

هم ترجمان زمرمه، هم روح زمزم است

شهر مدینه، شاهد راز شب علی است

با چاه های کوفه،هم آواز و همدم است

شهر مدینه سوخنه از داغ مجتبی

برگ و برش ملال و گلش حسرت و غم است

شهر مدینه، انس گرفته است با حسین

بعد از حسین آینه گردان ماتم است

شهر مدینه،گریه سجاد را که دید

چشم انتظار ریزش باران نم نم است

شهر مدینه، شاهد برگشت زینب است

گویا هنوز برلب او، خیر مقدم است

شهر مدینه،هدیه فرستد به قدسیان

از تربت بقیع، که اکسیر اعظم است

شهر مدینه، رنگ شفق یافت از ملال

گیسوی نخل هاش پریشان و در هم است

شهر مدینه، شاهد غم های فاطمه است

این خاک پاک جای قدم های فاطمه است

***************************************************

سید محمد رستگار

ماتم گرفت حال و هوای مدینه را

پوشید کعبه رخت عزای مدینه را

خاکم به سر که دست اجل تیشه بر گرفت

وز پا فکند نخل رسای مدینه را

رکن علی شکست ز فقدان مصطفی

در برگرفت خاک، صفای مدینه را

زین غم که در محاق نهان ماه یثرب است

ابر عزا گرفت فضای مدینه را

ای دل بیا چو(شاخه حنانه) ناله کن

بنگر به ناله ارض و سمای مدینه را

آدم گریست تا که ملائک به روی دست

بردند سوی سدره همای مدینه را

جسم نبی سه روز زمین ماند و آسمان

سایه فکند کرب و بلای مدینه را

بر بام بیت وحی برافراشت دست کفر

از دود درب خانه لوای مدینه را

دردا که جای تسلیت از کین عدو شکست

آیینه رسول نمای مدینه را

دردا که دشمنان جلوی چشم فاطمه

بستند دست عقده گشای مدینه را

تسکین شود مگر، دل زهرا در این عزا

بسرود(رستگار) عزای مدینه را

***************************************************

محمود سیفی

یا رب چرا خلق جهان را سینه چاک است

گویا تن پاک پیمبر زیر خاک است

از حضرت روح الامین شهپر شکسته

گرد یتیمی بر رخ زهرا نشسته

چون مرغ شب سبطین احمد در فغانند

دریا صفت از دیده گوهر می فشانند

روز جهان از این مصیبت گشته شب

عرش علا لرزان بود چون قلب زینب

رنگ شفق از این مصیبت نیلگون شد

خورشید و مه را دیدگان دریای خون شد

اندر فلک افلاکیان را بال و پر سوخت

از هجر و غم زهرای اطهر را جگر سوخت

سیفی چه گوید در غم و سوگ و عزایش

واحسرتا صاحب عزا باشد خدایش

***************************************************

یوسف رحیمی

ملکوت نگاه بارانیت

راوی یک مدینه اندوه است

سالیانی است از غم غربت

خاطر خسته‌ی تو مجروح است

این اهالی ظلمت دنیا

مردمان قبیله‌ی وهمند

در سلوک هدایت و رحمت

اشتیاق تو را نمی فهمند

ماتم این شکنجه های کبود

غصه ها بی مجال پیرت کرد

سینه‌ی غرق نور و سنگ ستم

داغ چندین بلال پیرت کرد

بی کسی خو گرفته بود آقا

با اهالی شعب دلتنگی

می شکستی چنان غریبانه

در حوالی شعب دلتنگی

دیده هر دم غروب عام الحزن

چشم بارانی و پُر ابرت را

تو چه کردی در این غریبستان

که خدا می ستود صبرت را

با عمو در دل پریشانت

حس آرامش عجیبی بود

آه دیگر پس از ابوطالب

مکه زندان بی شکیبی بود

داغ ها یاس بیقرارت را

در غم خود سهیم می کردند

مادری را به عرش می‌ بردند

دختری را یتیم می کردند

ماه عالم بگو چه آورده

به سر تو محاق خاکستر

دختر تو چقدر دلخون شد

بر سرت ریخت داغ خاکستر

خوب دیدی میان این مردم

دم به دم جوشش عواطف را

بوسه‌ی سنگ و زخم پیشانیت

غصه پر کرده بود طائف را

قلبتان را چقدر می آزرد

داغدار غم اُحد بودن

زخمی از عهد بی بصیرت‌ ها

خسته از همرهان خود بودن

ناگهان بر تن تو گل کردند

زخمها لاله ها شقایقها

لب و دندان تو شده مجروح

آخر از لطف این منافقها

چه کشیدی در آن غروبی که

تن مجروح حمزه را دیدی

دلت آقا کدام سو می رفت

بر دلش زخم نیزه را دیدی

دید خیبر که گفتی آزاده

آب را بر کسی نمی بندد

گرچه از فرقه‌ی یهودی ها

به اسیران کسی نمی خندد

همه دیدند روز خندق هم

رحم و آزادگی شعارت بود

در مرام تو پیکر کشته

ایمن از غارت و جسارت بود

بر سر و سینه و گلوی حسین

بوسه هایت چقدر معروف است

روضه خوان را ببخش آقا جان

روضه از این به بعد مکشوف است

با تماشای قد و بالایش

از نگاه تو آرزو می ریخت

آه ، ناگاه اگر زمین می خورد

آسمان بر سرت فرو می ریخت

پیش چشمت محاصره کردند

پیکر ماه بی پناهت را

خوب تکریم کرد امت تو

نیزه در نیزه بوسه گاهت را

زینت شانه های تو حالا

شده پامال نعل مرکب ها

آیه آیه، ورق ورق، پرپر

ارباً اربا، مقطع الأعضا

سر خورشید غرق خونت را

روی نیزه ببین چهل منزل

بارش سنگ ها چه خواهد کرد

با لبی نازنین چهل منزل

خون او خون تازه ای جوشاند

در رگ دین و مکتبت آقا

تا ابد شور نهضتش باقی‌ست

تا ابد کُلّ یومٍ عاشورا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مناظره حضرت رضا علیه‌السّلام با سلیمان مَرﹾوَزی (از علمای متکلم خراسان) در حضور مأمون

 

نَوﹾفَلى: سلیمان مَرﹾوَزی متکلّم خراسان بر مأمون وارد شد، مأمون او را احترام نمود و به او هدایایى داد و گفت.

 

مأمون: پسر عمویم علىّ بن موسى‌الرّضا از حجاز نزد من آمده و علم کلام و متکلّمین را دوست دارد، اگر مانعى ندارد روز تَرْویه براى مناظره با او نزد ما بیایى؟

 

سلیمان: امیرالمؤمنین! دوست ندارم در مجلس شما و در حضور بنى هاشم از چنین کسى سؤال کنم، و باعث تحقیرش جلوی حضار هنگام صحبت با من بشود و نیز صحیح نیست که با او زیاد بحث و جدل‏ کنم.

 

مأمون: من فقط به این دلیل که قدرت تو را در بحث و مناظره می‏دانستم به دنبالت فرستادم و تنها خواسته­ی من این است که او را فقط در یک مورد مجاب کنى و ادلّه او را ردّ نمائى.

 

سلیمان: بسیار خوب، من و او را با هم روبرو کن و ما را به هم واگذار و خود شاهد باش.

 

نَوﹾفَلى: مأمون کسى را نزد حضرت فرستاد و پیغام داد که شخصى از اهل مرو که در مباحث کلامى در خراسان تک است نزد ما آمده است، اگر براى شما مانعى ندارد، نزد ما بیائید. حضرت براى وضو برخاستند و به ما فرمودند شما زودتر بروید، عِمْران صابى هم با ما بود، حرکت کردیم و به در اطاق مأمون رسیدیم، یاسر و خالد دستم را گرفتند و مرا وارد کردند، وقتى سلام کردم مأمون گفت.

 

مأمون: برادرم ابوالحسن کجاست؟ خداوند متعال او را حفظ فرماید.

 

نَوﹾفَلى: وقتى ما می‏آمدیم مشغول پوشیدن لباس بودند، دستور دادند ما زودتر بیاییم، یا امیرالمؤمنین! عِمْران، ارادتمند شما نیز همراه ما آمده و بیرون در است،

 

مأمون: عِمْران کیست؟

 

نَوﹾفَلى: صابى، که توسّط شما مسلمان شد.

 

مأمون: داخل شود.

 

مأمون: خوش آمدی اى عِمْران! نمردى تا بالأخره از بنى هاشم شدى!

 

عِمْران: سپاس خداوندى را که مرا توسّط شما تشرّف عنایت فرمود، اى امیر.

 

مأمون: اى عِمْران! این سلیمان مَرﹾوَزی متکلّم خراسان است.

 

عِمْران: اى امیر المؤمنین! او گمان می‏کند در خراسان از نظر بحث و مناظره تک است و بَداء را انکار می کرد.

 

مأمون: چرا با او مناظره نمیکنى؟

 

عِمْران: این امر بستگى به خود او دارد.

 

امام: درباره چه صحبت می‏کردید؟

 

عِمْران: یابن رسول الله! ایشان سلیمان مَرﹾوَزی هستند،

 

سلیمان: ای عِمْران، آیا ابو الحسن و گفته اش درباره بَداء را قبول دارى؟

 

عِمْران: بله، من با دلیل محکمی که ابوالحسن برایم آورده نظر ایشان درباره بَداء را پذیرفتم و با آن دلیل با امثال خودم احتجاج می کنم.

 

مأمون: یا ابا الحسن! درباره آنچه اینها در آن بحث و مشاجره می‏کنند چه می­فرمایید؟

 

امام: سلیمان، چگونه بَداء را انکار می‌کنی در حالیکه خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:

 

«أَوَلَم یَرَ الْإِنْسان، أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ یَکُ شَیْئاً» یعنی آیا نمی‏بینی انسان را، همانا ما او را در گذشته آفریدیم و او هیچ نبود و نیز می‏فرماید: «وَ هُوَ الَّذِی یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ» یعنی او کسی است که آفرینش را آغاز می کند سپس باز می گرداند و نیز فرموده است: «بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» یعنی هستی بخش آسمانها و زمین است و نیز: «یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ ما یَشاءُ» یعنی او هر چه بخواهد در آفرینش می افزاید و میفرماید : «بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِینٍ» یعنی آفرینش انسان را از گل آغاز کرد و می‏فرماید: «وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ» یعنی و گروهی دیگر به فرمان خدا واگذار شده­اند یا آنها را مجازات می کند یا توبه آنها را می­پذیرد و نیز فرموده است: «وَ ما یُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا یُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِی کِتابٍ» یعنی و هیچکس عمر طولانی نمی­کند یا از عمرش کاسته نمی­شود مگر در کتاب است.

 

سلیمان: آیا روایتی در این زمینه از پدرانتان به شما رسیده؟

 

امام: بله! از جدم امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود: خداوند دو گونه علم دارد، علمی که مخزون و مستور است و جز ذات پاکش کسی نمی‌داند، و بَداء از این ناحیه حاصل می‌شود و علمی که به فرشتگان و پیامبرانش تعلیم داده و علمای اهل‌بیتِ پیامبرِ ما آن را می‌دانند.

 

سلیمان: دوست دارم این مطلب را از کتاب خداوند برایم ارائه دهى.

 

امام: خداوند به پیامبرش می‏فرماید: «فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَما أَنْتَ بِمَلُومٍ» یعنی از آنان اعراض کن که مورد ملامت واقع نخواهى شد؛ خداوند در ابتدا میخواست آنان را هلاک کند، سپس تصمیم خود را عوض کرده و فرمود: «وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرى‏ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِینَ» یعنی تذکّر بده، زیرا تذکّر دادن براى مؤمنین نافع است.

 

سلیمان: باز هم بفرمائید فدایتان شوم!

 

امام: پدرم از پدرانشان علیهم‌السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت کرده‏اند که: خداوند عز و جل به یکى از پیامبرانش وحى فرمود که به فلان پادشاه خبر بده که در فلان موقع او را قبض روح خواهم کرد! آن پیامبر نزد پادشاه رفت و او را از آن موضوع مطّلع کرد، پادشاه بعد از شنیدن این خبر به دعا و تضرّع پرداخت به نحوى که از روى تخت خود به زمین افتاد، او از خداوند چنین درخواست کرد: خداوندا به من مهلت بده تا فرزندم جوان شود و کارم را انجام دهد، خداوند به آن پیامبر وحى فرمود که: نزد پادشاه برو و به او اطّلاع بده که مرگ او را به تأخیر انداختم و پانزده سال به عمر او اضافه کردم، آن پیامبر عرض کرد: خدایا! تو خود می‏دانى که من تا بحال دروغ نگفته‏ام، خداوند عز و جل به او وحى فرمود که: تو بنده‏اى هستى مأمور، این مطلب را به او ابلاغ کن، خداوند درباره کارهایش مورد سؤال قرار نمی­گیرد.

 

امام: من فکر می‌کنم تو در مورد انکار بَداء کلامت شبیه سخنان یهود است!

 

سلیمان: پناه می‌برم به خدا اگر چنین باشد؛ مگر یهودیان چه میگویند؟

 

امام: یهودیان میگویند: «یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَهٌ» یعنی دست خدا بسته است و منظورشان این است که خداوند از کار خود فارغ شده و دست کشیده است و دیگر چیزى ایجاد نمی‏کند، خداوند هم در جواب میفرماید: «غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا» یعنی دستانشان بسته باد و لعنت شدند به خاطر گفته‏هایشان، و من شنیده­ام عدّه‏اى از پدرم موسى بن جعفر علیهماالسّلام درباره بَداء سؤال کردند و پدرم فرمودند: چطور مردم بَداء را منکرند و در اینکه خداوند امر عدّه‏اى را براى تصمیم در مورد آنان به تأخیر بیندازد، منکر هستند؟

 

سلیمان: آیه: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ» بمعنای ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم، در رابطه با چه موضوعى نازل شده است؟

 

امام: اى سلیمان! در شب قدر، خداوند مقدّرات یکسال تا سال آینده را، از مرگ و زندگى، خیر و شر و رزق و روزى، همه را مقدّر می‏فرماید، آنچه را در آن شب مقدّر نماید، محتوم و قطعى است.

 

سلیمان: فهمیدم قربانت گردم، باز هم بفرمائید.

 

امام: سلیمان! بعضى از امور، در نزد خداست و منوط و موکول به اراده اوست، آنچه را بخواهد جلو می‏اندازد و آنچه را بخواهد بتأخیر می‏اندازد، و آنچه را بخواهد محو می‏کند، سلیمان! علىّ علیه السّلام میفرمود: علم دو نوع است، علمى که خداوند به ملائکه و پیامبرانش آموخته است، که آنچه را که به ملائکه و پیامبرانش آموخته باشد، انجام خواهد شد و به خود و ملائکه و پیامبرانش خلاف نمی‏کند، و علمى دیگر که در نزد خود اوست و مخزون می‏باشد و احدى از خلق را بر آن آگاه نساخته است، از ناحیه آن علم است که آنچه را بخواهد جلو می‏اندازد و هر چه را بخواهد بتأخیر می‏اندازد، و آنچه را بخواهد محو میکند و آنچه را بخواهد ثبت می‏نماید.

 

سلیمان: یا امیرالمؤمنین! ان‌شاءالله از امروز به بعد، بداء را انکار نکرده و تکذیب نمی‌کنم.

 

مأمون: هرچه می‏خواهى از ابوالحسن سؤال کن، اما لازم است که خوب گوش بدهى و انصاف را رعایت کنى!

 

سلیمان: آقای من اجازه می‌دهید سؤال کنم؟

 

 

مناظره حضرت رضا علیه‌السّلام با مأمون، پیرامون فرق بین «عترت» و «امّت»

ریّان بن صلت: حضرت رضا علیه‌السّلام به مجلس مأمون در مرو حاضر شد. در آن مجلس عدّه‏اى از علماى عراق و خراسان حضور داشتند.

 

مأمون: معنى این آیه را برایم بگوئید «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا» یعنی سپس کتاب را به عنوان ارث به کسانى از بندگانمان که آنان را برگزیده بودیم دادیم.

 

یکی از علمای حاضر در جمع: مرادِ خداوند تمامى امّت است.

 

مأمون: یا ابا الحسن نظر شما چیست؟

 

امام: با آنان هم عقیده نیستم، بلکه به نظر من، مرادِ خداوند، عترت طاهره پیامبر بوده است.

 

مأمون: چطور نظر خداوند فقط عترت بوده، نه امّت؟

 

امام: زیرا اگر منظور تمام امّت باشد، همگى آنان باید اهل بهشت باشند، زیرا خداوند می‏فرماید «فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ» یعنی بعضى از آنان به خود ستم میکنند و بعضى میانه‏رو هستند و بعضى دیگر به اذن خدا در خیرات پیش قدمند و از دیگران سبقت می‏گیرند، اینست فضل بزرگ. پس همه را اهل بهشت قرار داده و فرموده «جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها یُحَلَّوْنَ فِیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ» یعنی بهشتهاى دائمى که به آن وارد میشوند و دست بندهاى طلا به آنان می‏دهند. پس وراثت مختصّ عترت طاهره است نه دیگران.

 

مأمون: عترت طاهره چه کسانى هستند؟

 

امام: همان کسانى که خداوند آنان را در کتابش این گونه وصف نموده «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» یعنی خداوند فقط می‏خواهد پلیدى را از شما اهل بیت دور کرده، شما را پاک و مطهّر نماید و آنان همان کسانى هستند که پیامبر صلى اللَّه علیه و آله درباره‏شان فرموده «إنّی مخلّف فیکم الثّقلین کتاب‏ اللَّه و عترتی اهل بیتی الا و إنّهما لن یفترقا حتّى یردا علىّ الحوض، فانظروا کیف تخلفونی فیهما، ایّها النّاس لا تعلّموهم فإنّهم أعلم منکم» یعنی من دو چیز گرانبها را که کتاب خدا و عترتم یعنى اهل بیتم را در میان شما باقى می‏گذارم، آن دو از یک دیگر جدا نخواهند شد تا در حوض بر من وارد شوند، ببینید بعد من در مورد آن دو چه می‏کنید؟ اى مردم به آنان چیزى نیاموزید زیرا آنان از شما دانشمندترند.

 

یکی از علمای حاضر در جمع: اى ابا الحسن آیا عترت همان آل است، یا شامل افراد دیگرى می‏گردد؟

امام: آنان همان آل هستند.

 

یکی از علمای حاضر در جمع: از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت شده است که فرمودند امّت من آل من هستند، و این حدیث را صحابه به سند مستفیض و غیر قابل انکارى نقل کرده‏اند که آل محمّد صلى الله علیه و آله امّت اویند.

 

امام: بگوئید ببینم آیا صدقه یعنی زکات واجب بر آل حرام است؟

 

یکی از علمای حاضر در جمع: بله.

 

امام: آیا صدقه بر امّت حرام است؟

 

یکی از علمای حاضر در جمع: خیر.

 

امام: این فرق بین آل و امّت است، آخر شما را کجا می‏برند؟ آیا از قرآن روى‏گردان شده‏اید؟ یا از حدّ تجاوز نموده‏اید؟ آیا نمی‏دانید که مسأله وراثت و طهارت در مورد برگزیدگان هدایت یافته است نه دیگران؟!

 

یکی از علمای حاضر در جمع: از کجا این مطلب را می‏فرمائید یا ابا الحسن؟

 

امام: از این آیه «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً وَ إِبْراهِیمَ وَ جَعَلْنا فِی ذُرِّیَّتِهِمَا النُّبُوَّهَ وَ الْکِتابَ فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ» یعنی نوح و ابراهیم را فرستادیم و در نسل آن دو نبوّت و کتاب را قرار دادیم، بعضى از آنان هدایت یافته‏اند و بیشترشان فاسقند. در نتیجه وراثت پیامبرى و کتاب، مختصّ به هدایت یافتگان است نه فاسقین، آیا نمیدانید وقتى نوح از پروردگارش درخواست کرد و گفت «رَبِّ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی وَ إِنَّ وَعْدَکَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْکَمُ الْحاکِمِینَ» یعنی خدایا پسرم جزوِ خانواده­ی من است و وعده­ی تو نیز حقّ است و تو بهترین حاکمانی؛ و این بدین جهت بود که خداوند عز و جل به او وعده داده بود که او و خانواده‏اش را نجات دهد، و خداوند در جواب فرمود: «قالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ» یعنی اى نوح! او از خانواده­ی تو نیست، زیرا کار او کاریست ناشایست، پس چیزى را که نمی‏دانى از من درخواست نکن، تو را نصیحت می‏کنم که از جمله نادانان نباشى.

مأمون: آیا خداوند عترت را بر سایر مردم برترى داده است؟

 

امام: خداوند عز و جل، فضل عترت را بر سایر مردم در کتابش شرح داده است.

 

مأمون: در کجاى قرآن؟

 

امام: در این آیه «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِینَ ذُرِّیَّهً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» یعنی خداوند آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزید، آنان نسلى هستند که از یکدیگر می‏باشند، و خداوند شنوا و داناست؛ و در جاى دیگر می‏فرماید «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهِیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظِیماً» یعنی آیا مردم به خاطر فضیلتى که خداوند به آنان داده است، حسد می‏ورزند؟ ما به آل ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و به آنان پادشاهىِ بزرگ عطا نمودیم، سپس بعد از این آیه خطاب را به سایر مؤمنین متوجّه نموده می‏فرماید «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» یعنی اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از خدا اطاعت کنید و از پیامبر و اولى الأمر اطاعت نمایید به ابن معنا که همان کسانیکه آنان را با کتاب و حکمت قرین کرده و بخاطر آن دو، مورد حسادت واقع شده‏اند، و‏ منظور از آیه شریفه «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ» اطاعت از برگزیدگان و پاکان است، و پادشاهى در این آیه، همان اطاعت از ایشان است.

 

یکی از علمای حاضر در جمع: بفرمایید آیا خداوند برگزیدن را در کتاب خویش تفسیر نموده است؟

 

امام: برگزیدن را در ظاهر قرآن در دوازده موضع تفسیر فرموده است و این غیر از مواردى است که در باطن و تأویل قرآن آمده است. مورد اوّل آیه شریفه: «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ و رَهْطِکَ الْمُخْلِصین‏» یعنی فامیل نزدیک خود و خویشان مخلص خود را انذار کن؛ این آیه در قرائت ابیّ بن کعب به این گونه بوده است و در مصحف عبداللَّه بن مسعود نیز موجود بوده است، و این مقامى است رفیع و فضلى است عظیم و شرافتى است بلند مرتبه، آنگاه که خداوند عزّ و جلّ با این کلام، آل را مورد نظر قرار داد و براى رسول خدا ذکر فرمود؛ این اوّل. آیه­ی دوم در معنى برگزیدن «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ یعنی خداوند می‏خواهد رجس و پلیدى را از شما اهل بیت دور کند و شما را کاملا پاک و مطهّر نماید، و این فضلى است که هیچ کس از آن بى‏اطّلاع نیست و آن را انکار نمی‏کند مگر معاند گمراه، زیرا فضلى بالاتر از طهارت متصوّر نیست؛ این دوم. آیه­ی سوم: وقتى خداوند پاکان خلق خود را جدا نمود، و در آیه­ی مباهله پیامبرش را امر فرمود که به همراه آنان اقدام به مباهله کند و فرمود: اى محمّد! «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ» یعنی بعد از اینکه حقّ را دانستى، هر که در این مورد با تو به بحث برخاست، به او بگو: بیائید پسران خودمان و پسران خودتان، و زنان خودمان و زنان خودتان و نیز خودمان و خودتان را فراخوانیم سپس دست به دعا برداریم و نفرین خدا را براى دروغگویان طلب کنیم، بعد از این دستور الهى، حضرت رسول صلى اللَّه علیه و آله، علىّ، حسن، حسین و فاطمه صلوات اللَّه علیهم را بیرون آورده، آنها را با خود همراه ساخت، آیا می‏دانید معناى این عبارت چیست: «خودمان و خودتان»؟

 

یکی از علماء حاضر در جمع: حضرت رسول خودش را در نظر داشته است.

 

امام: اشتباه می‏کنید، منظور آن جناب، علىّ بن ابى طالب علیه السّلام بوده است و دلیل بر این مطلب جمله‏اى است از رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله که فرمودند «این بِنو وَلیعَه دست از این کارها بر میدارند یا مردى همانند خودم را به سوى آنان روان می‏کنم»، که منظور آن جناب، علىّ بن ابى طالب بوده است، و مراد از «ابناء» در آیه، حسن و حسین علیهما السّلام است و مراد از «نساء» فاطمه علیها السّلام. این، ویژگى و خصوصیّتى است که هیچ کس در آن بر ایشان مقدّم نیست و فضیلتى است که هیچ بشرى در آن فضیلت به آنان نمی‏رسد، و شرفى است که احدى از مردم در آن شرف از آنان نمی‏تواند سبقت گیرد، زیرا نفس علىّ علیه السّلام را همانند نفس خود قرار داده است، این سوم و امّا آیه چهارم پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله همه مردم بجز عترت خود را از مسجد خارج نمود، بگونه‏اى که مردم و حتّى عبّاس عموى پیامبر در این موضوع زبان به اعتراض گشوده گفتند: علىّ را باقى گذارده، ما را خارج کردى! حضرت‏ فرمودند: من نیستم که او را باقى گذارده و شما را خارج کرده‏ام، بلکه خداوند عز و جل چنین کرده است و این مطلب، این فرمایش پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله را که به علىّ علیه السّلام فرمود: «اى علىّ نسبت تو به من مانند نسبت هارون به موسى است» روشن می‏کند.

 

یکی از علمای حاضر در جمع: این موضوع در کجاى قرآن است؟

 

امام: در این باره برایتان از قرآن شاهد می‏آورم و بر شما مى‏خوانم. خدا می­فرماید «وَ أَوْحَیْنا إِلى‏ مُوسى‏ وَ أَخِیهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِکُما بِمِصْرَ بُیُوتاً وَ اجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ قِبْلَهً» یعنی و به موسى و برادرش وحى کردیم که براى قوم خود در مصر، خانه‏هایى برگزینید و خانه‏هاى خود را قبله قرار دهید، در این آیه، نسبت هارون به موسى و نیز نسبت علىّ علیه السّلام به رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و آله مشخّص شده است، و اضافه بر این، در این فرمایش حضرت رسول صلى اللَّه علیه و آله که فرمود «این مسجد براى هیچ جنبى جز محمّد و آل او حلال نیست» دلیلى روشن و آشکار است.

 

یکی از علمای حاضر در جمع: یا ابا الحسن! این شرح و بیان در جایى دیگر غیر از شما اهل بیت رسول خدا صلى الله علیه و آله، یافت نمی‏شود.

 

امام: کیست که این موقعیّت ما را انکار کند؟! حال آنکه حضرت رسول صلى اللَّه علیه و آله می‏فرماید «من شهر علم هستم و علىّ درب آن شهر و هر کس بخواهد وارد شهر شود باید از درب آن وارد گردد» و در آنچه شرح و توضیح دادیم، نمونه‏هایى از فضل، شرف، برترى، برگزیدن الهى و طهارت و پاکیزگى هست که کسى جز افراد معاند آنرا انکار نمی‏کند و خدا را بر این‏ منزلت سپاس می‏گویم. این چهارم. آیه پنجم، آیه شریفه «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ» یعنی حقّ خویشاوند را بده، این آیه دلالت دارد بر خصوصیّتى که خداوند عزیز جبّار آنان را به آن اختصاص داده و بر سایر امّت برگزیده است، هنگامیکه این آیه نازل شد، پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله فرمود فاطمه را نزد من فراخوانید، فاطمه را فرا خواندند، حضرت فرمود اى فاطمه! و حضرت فاطمه عرض کرد: بله یا رسول اللَّه! حضرت فرمود این فدک از جمله غنائمى است که بدون جنگ بدست آمده است و لذا طبق حکم خدا، مال من است و سایرین در آن سهمى ندارند و خداوند مرا امر فرمود، آن را به تو ببخشم، آنرا بگیر، مالِ تو و فرزندان تو است. و این هم پنجم. آیه ششم، آیه شریفه: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى‏» یعنی بگو به خاطر رسالت اجرى از شما نمی‏خواهم مگر دوستى خویشاوندان، این خصوصیتى است خاصّ پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله تا روز قیامت و نیز خصوصیّتى است خاصّ آل پیامبر و نه دیگران، زیرا خداوند متعال در قرآن، از نوح علیه السّلام نقل فرموده که «یا قَوْمِ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مالًا إِنْ أَجرِیَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ لکِنِّی أَراکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ» یعنی اى مردم به خاطر این رسالت و پیامبرى مالى از شما نمی‏خواهم، اجرِ من با خداست و من مؤمنین را از خود طرد نمی‏کنم، آنها پروردگار خود را ملاقات خواهند کرد و در نظر من شما مردمى هستید نابخرد، و خداوند از هود نیز نقل نموده است که او چنین گفت: «یا قَوْمِ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى الَّذِی فَطَرَنِی أَ فَلا تَعْقِلُونَ» یعنی بگو به خاطر رسالت اجرى از شما نمیخواهم اجر من با کسى است که مرا آفریده، آیا فکر نمی‏کنید؟ ولى خداوند به پیامبرش محمّد صلى اللَّه علیه و آله می‏فرماید بگو: «لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى‏» یعنی براى پیامبرى خود از شما اجرى نمی‏خواهم جز دوستى خویشاوندان، و خداوند مودّتِ آنان را واجب نفرمود مگر به این خاطر که دانست آنان هیچ گاه از دین برنمی­گردند و به سوى گمراهى نخواهند رفت. نکته دیگر اینکه چه بسا انسان شخصى را دوست بدارد ولى بعضى از خانواده‏اش دشمن او باشد، و لذا قلب انسان تماماً نمی‏تواند او را خالصانه دوست بدارد،  و خداوند دوست دارد در دل رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و آله نسبت به مؤمنین‏ چیزى نباشد، لذا دوستى خویشان و نزدیکان رسول اللَّه را بر آنان واجب کرده است و هر کس که به این دستور، عمل کند و حضرت رسول صلى اللَّه علیه و آله و اهل بیت آن حضرت را دوست بدارد، رسول خدا نمی‏تواند از او بدش بیاید، و هر کس این دستور را ترک کند و به آن عمل ننماید و اهل بیت را دوست نداشته باشد بر رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله واجب است که او را دوست نداشته باشد، زیرا چنین شخصى یکى از واجبات الهى را ترک کرده است، حال چه فضل و شرفى بر این فضیلت تقدّم دارد یا با آن برابرى می‏کند؟ خداوند آیه­ی «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى‏» را نازل فرمود و پیغمبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله در بین اصحاب خود برخاست و حمد و ثناى الهى گفته، فرمود: اى مردم! خداوند براى من چیزى را بر شما واجب کرده است، آیا آن را انجام می‏دهید؟ کسى جوابش نداد، حضرت فرمود: اى مردم! آن، طلا و نقره و خوردنى و نوشیدنى نیست، گفتند: خوب، حالا بگو آن چیست؟ حضرت هم آیه را برایشان تلاوت فرمود، آنان گفتند: این مطلب را می‏پذیریم، ولى بیشترشان به وعده خود عمل نکردند؛ و خداوند هیچ پیامبرى را مبعوث نفرمود جز آنکه به او وحى کرد که از مردم اجر و مزد طلب نکند، زیرا خداوند پاداش انبیاء را تمام و کمال خواهد داد، و امّا محمّد صلى اللَّه علیه و آله، اطاعتش و دوستى خویشاوندان نزدیکش را بر امّت واجب فرموده است، و به او دستور داده که اجر و مزد خود را، در حقّ خاندانش قرار دهد تا مردم آن اجر را به خاندان پیامبر اداء نمایند، و این کار فقطّ با شناخت فضل آنان که خداوند براى ایشان مقرّر و واجب گردانده، امکان دارد، زیرا مودّت و دوستى به اندازه­ی شناخت و معرفت فضائل است و آنگاه که خداوند این محبّت را واجب فرمود، از آنجا که وجوب اطاعت سنگین است، این امر نیز بر مردم سنگین آمد، و بعضى از مردم که خداوند، پیمانِ وفادارى از آنان گرفته بود در عهد خود پایدار ماندند و اهل نفاق و به دورى از حقّ ، به عناد و لجبازى پرداختند و در این مورد کافر گشتند و آنرا از حدّ و حدودى که خداوند معیّن فرموده بود، کنار زده و گفتند: منظور از خویشان تمام عربها و اهل دعوت حضرت هستند، ولى در هر حال، آنچه مسلّم است این است که دوستى درباره خویشان واجب است، پس هرچه نزدیکى و قرابت‏ بیشتر باشد، اولویّت بیشترى براى دوستى وجود دارد، و هر چه نسبت اشخاص به پیامبر نزدیکتر باشد، دوستى، بهمان مقدار بیشتر است، ولى با پیغمبر خدا صلى اللَّه علیه و آله در مورد علاقه و مهربانى‏اش نسبت به خاندانش و منّتى که خداوند بر امّتش نهاده که زبان از شکر آن عاجز است، به انصاف رفتار نکردند و آن را در حقّ فرزندان و خاندان پیامبر انجام ندادند، و موقعیّتِ آنان را در بین خود همانند چشم در سر ندانستند، که این کار در واقع رعایت حال رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و آله و نشانه محبّت به او بود، چگونه! و حال آنکه قرآن در این باره سخن می‏گوید و به آن دعوت می‏نماید و اخبار و روایات درباره اینکه آنان اهل مودّت می‏باشند و همان کسانى هستند که خداوند مودّت آنان را واجب فرموده، و در آن مورد وعده پاداش داده است، مسلّم و قطعى است، ولى کسى به وعده‏اى که در این مورد داده عمل نکرد، کسى این مودّت را با حال اخلاص و ایمان ارائه نمیکند مگر اینکه مستوجب بهشت خواهد بود، زیرا خداوند در این آیه چنین می‏فرماید «وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِی رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ ما یَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ * ذلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى‏» یعنی آنان که ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند در بهشتهاى سرسبز و خرّم هستند آنچه بخواهند نزد پروردگار خویش خواهند داشت، اینست فضل بزرگ، این همان چیزى است که خداوند بندگان خود را بدان بشارت داده، همانهایى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، بگو در مقابل این رسالت اجر و پاداشى جز مودّت خویشاوندان از شما نمی‏خواهم؛ این

 

 

 

 

 

 

 

 

مناظره حضرت رضا علیه السّلام در موضوع امامت با یحیى بن ضحّاک در حضور مأمون

 

امام: شما یک‌تن را از میان خود انتخاب کنید تا از جانب شما با من صحبت کند، که هر چه بر او لازم آید بر همه شما لازم آمده باشد.

 

امام: هر چه می‌خواهی بپرس.

 

یحیی: راجع به امامت می‌پرسم، شما چگونه ادّعاى امامت میکنى براى کسى که امامت نکرد، و رها میکنى کسى را که امامت کرد و مردم هم به امامتش رضایت دادند؟

 

امام: اى یحیى! بگو آنکه تصدیق می‏کند کسى را که او خود را تکذیب می‏کند، یا تکذیب می‏کند کسى را که او خود را راستگو میداند آیا چنین فردی برحق و درستکار است، یا بر باطل است و خطاکار؟

 

مأمون: جواب بده.

 

یحیی: امیرالمؤمنین مرا از جواب این سؤال معاف بدارد.

 

مأمون: یا ابا الحسن به ما بگو مقصود از این سؤال چیست؟

 

امام: یحیى باید خبر دهد از امامانش که آیا خود را تکذیب کردند یا تصدیق؟ پس اگر معتقد است که آنان خود را تکذیب کردند پس کذّاب شایسته­ی امامت نیست، و اگر معتقد است که تصدیق کردند، پس اولین ایشان گفته‏ است: من بر شما ولایت یافتم در حالیکه بهترین شما نیستم، و آنکه پس از وى بود در باره‏اش گوید که بیعت با اوّلى اشتباه بود، هر کس مثل این کار را تکرار کند او را بکشید، بخدا سوگند نپسندید و راضى نبود براى کسى که عمل آنان را تکرار کند مگر بقتل و کشته شدن! پس کسى که بهترین مردم نیست- در حالى که بهترى نخواهد بود مگر بصفات و خصوصیاتى که یکى از آنها علم است، و یکى جهاد و کوشش و دیگر فضائل و در او نبود- و هر کس بیعت با او بامامت لغزش و اشتباه باشد که موجب کشتن کسى باشد که مثل آن را تکرار کند، چگونه امامتش براى دیگران مورد قبول باشد و وضع او این باشد؟ سپس خود روى منبر گفت: مرا شیطانى است که بر من عارض میشود هرگاه او از طریق مستقیم مرا بکجى کشانید شما مردم مرا براه راست آورید، و هر گاه خطائى از من سرزد ارشادم کنید، بنا بر این اینان بقول خودشان امام نیستند چه راست بگویند چه دروغ

 

مأمون: یا ابا الحسن در روى زمین کسى نیست که این طور نیکو سخن گوید جز شما!

 

 

 

 

از ولادت تا شهادت امام رضا علیه السلام؛ قسمت ۱: ولادت با سعادت امام على بن موسى‌الرضا علیه‌السلام

ولادت با سعادت امام على بن موسى‌الرضا علیه‌السلام

 

بنابر گفتۀ محدثان و مورخان، امام‌رضا علیه‌السلام، در ۱۱ ذى‌قعده سال ۱۴۸ق در مدینه به دنیا آمدند.[۱]

 

 

 

[۱]. بحارالانوار، ج۴۹، ص۳؛ اعلام‌الوری، ص۳۰۲.